بازگشت

برحذر داشتن كوفيان از كشتن ناقة الله


شجاعت و رشادت ابوالفضل عليه السلام ساير اوصاف و كمالات وجودي آن بزرگوار را تا اندازه اي تحت الشعاع خود قرار داده است، ولي حقيقت آن است كه حضرت عباس عليه السلام گذشته از ديگر كمالات الهي، مظهر«يا من سبقت رحمته غضبه»نيز بوده است. لذا هنگامي كه مي خواست قدم به ميدان رزم و دفاع از حريم و حرم ولايت بگذارد لشكر دشمن را مورد وعظ و نصيحت قرار داده و آنها را از لجاجت و جهالت بيشتر نهي نمود و از عواقب كارشان برحذر داشت [1] ، تلاش مجدانه حضرت ابوالفضل عليه السلام در موعظه و نصيحت اهل كوفه به اندازه اي بوده است كه حتي بعد از


شهادت بسياري از ياران و اهل بيت امام حسين عليه السلام و تا آخرين لحظات، آنها را از كشتن حجت خدا و امام زمان شان برحذر مي داشت [2] ، اما اين مسئله با رويكرد عرفاني در اين كلام نغزي چنين زيبا بازگو شده است:



كوفيان را هم عباس علي

بس نصيحت كرد به آوازي جلي



كاين حسين اي قوم، مرآت خداست

حاسد او حاسد ذات خداست



يك زمانم گوش بر حجت كنيد

ز انبيا و قومشان عبرت كنيد



گر شما را حجت اين قرآن بود

فرض حق اكرام بر مهمان بود



خاصه مهماني كه ذوالقرباست او

بر تمام ماسوا مولاست او



مر شما را نقل عاد از ياد رفت

گرچه عادي خرمنش بر باد رفت



قوم صالح را مگر نشنوده ايد

حال شان را يا كه خود زان دوده ايد



ناقة الله، ناقه ي جسم ولي است

پي نمودم ناقه را از احولي است



گر نه ايد، از دوده ي اهل عذاب

چون كنيد از ناقة الله منع آب



توبه سوي وي كنيد از كار خويش

معذرت خواهيد از رفتار خويش



مظهر حق عضو حق را آيت است

خاصه اين مظهر كه بحر رحمت است



گر چه بستيد آب را بر روي وي

گر چه ناقه جسم او كرديد پي



جزو جسم او بدند اصحاب او

جمله را كشتيد پيشش رو به رو



توبه گر آريد زين عصيان همه

رو كنيد از كفر بر ايمان همه



من به عفو او شما را ضامنم

زان كه باب رحمت و عضوش منم



چون بر اعدا صاحب دست بلند

كرد حجت را تمام از وعظ و پند [3] [4] .





پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 45، باب 37، ص 41.

[2] مفاتيح الجنان، زيارت حضرت عباس، ص 795.

[3] صفي علي شاه، زبدة الاسرار، ص 133.

[4] مستند قرآني اين بيان عرفاني و تبين شباهت‏هاي حادثه کربلا با جريان کشتن ناقه صالح در پايان بخش سوم خواهد آمد.