بازگشت

كبوتر خونين عشق در آغوش پدر


يكي از جان سوزترين حوادث روز عاشورا كه به هنگام تنهايي سالار شهيدان پيش آمد پرپر شدن كبوتر خونين عشق بر دوش بابايش حسين عليه السلام است، هنگامي كه حضرت در ميان لشكر جور و جهالت، خود را تنها ديد، فرياد برآورد:«هل من ذاب يذب عن حرم رسول الله» [1] بعد آمد و به زينب فرمود: علي اصغرم را به من دهيد تا با او وداع كنم، فرزندش علي اصغر را گرفت تا عاطفه را با عشق پيوند دهد و بر چهره ي گل برگ كودكش بوسه زند، ولي متأسفانه پيش از بوسه حسين، تير صيادان بي رحم گلوگاه فرزند او را بوسه زد. حضرت آن كودك را به خواهرش داد و دست زير گلوي او گرفت و خون او را به طرف آسمان پاشيد. در اين حادثه گر چه آتش عاطفه و مهر پدري شديدا شعله ور شد اما امواج طوفنده ي درياي عشق و محبت الهي، شعله آتش


عاطفه را چنان سرد و خاموش كرد كه حضرت فرمود:«هون علي ما نزل بي انه بعين الله» [2] پيام سخن آن است كه تحمل اين صحنه ها گرچه بسيار دشوار است اما در راه عشق و محبت و در حضور دوست، دادن اين قرباني ها اندك است. در تبيين جنبه عرفاني اين حادثه گفته اند:



چون نواي قبل موتوا ان تموت

شد بلند از ناي حي لا يموت



بود طفل شيرخوار اندر حرم

كافرينش را پدر بد در كرم



بانگ بر زد، كاي غريب نينوا

نيستي بي كس هنوز اين جا بيا



مانده بين اينك ز اصحاب كرم

شيرخواري خسته جاني در حرم



شيرخوارم ليك شيرم مست شد

چرخ در ميدان عزمم پست شد



نيست دست از بهر دفع دشمنت

دست آن دارم كه گيرم دامنت



گر كه نتوانم به ميدان تاختن

سوي ميدان جان توانم باختن



گر ندارم گردن شمشير جو

تير عشقت را سپر سازم گلو [3] .




پاورقي

[1] دمع‏السجوم، ص 371: آيا کسي است که از حرم رسول خدا دفاع کند؟!.

[2] همان، ص 372 و بحارالانوار، ج 45، باب 37، ص 47: چون خداوند شاهد اين حوادث است، پس تحمل آنها بر من آسان است.

[3] صفي علي شاه، زبدة الاسرار، ص 69، ص 75.