بازگشت

تحليل عرفاني سخنان امام حسين


1. سالار شيدان و امام عاشقان، در روز عاشورا به محبوب خود عرض كرد:

«الهي و سيدي وددت أن أقتل و أحيا سبعين ألف مرة في طاعتك و محبتك سيما إذا كان في قتلي نصرة دينك و إحياء أمرك و حفظ ناموس شرعك». [1] .

در اين فراز كوتاه، محور اصلي و اساسي تمام اهداف و انگيزه هاي قيام حسيني، مشخص گرديده و آن هم عشق و محبت به خداوند سبحان است، زيرا حضرت مي گويد: دوست دارم در راه فرمان برداري و عشق به خدا هفتاد هزار بار(كنايه از كثرت بي شمار است) كشته و زنده شوم؛ خصوصاً اگر در كشته شدن من دين تو ياري شود و حكم شرع تو احيا گردد.

پس با توجه به اين كه در كلام انسان معصوم شائبه مبالغه و اغراق راه ندارد معلوم مي شود كه تنها هدف و انگيزه اي كه مي تواند شايسته و سزاوار اين تعبير سالار


عاشقان باشد چيزي جز محبت و عشق به خدا نيست، زيرا كدام هدف لياقت آن را دارد كه انسان كامل بگويد من دوست دارم هفتاد هزار بار براي آن قرباني شوم؟! اين جاست كه مي توان فهميد پيام آن كلام قدسي اميرمؤمنان چيست كه فرمود:

محبت و عشق به خداوند آتشي است كه به هر چه برسد مي سوزاند، انوار فروزاني است كه بر هر چه بتابد روشن و منور مي گرداند، ابر پر باري است كه هر چه زير آن سر در آورد پوشش مي دهد، نسيم روح بخش رحمت الهي است كه به هر چه بوزد به حركت و نشاط در مي آورد، آب حيات و چشمه ي بقايي است كه همه چيز را زنده مي كند، زمين حاصل خيزي است كه زمينه ي رويش هر خير و بركتي را فراهم مي نمايد، آن كه خداي خويش را از صميم جان دوست مي دارد خدايش همه چيز به او عطا مي كند. [2] .

همين عشق بود كه سالار عاشقان را وادار نمود تا در عرفات بگويد:«ماذا وجد من فقدك و ما الذي فقد من وجدك لقد خاب من رضي دونك بدلا» [3] و در نينوا گفتار را به كردار، و عشق نيايشي و عرفاني را به عشق حماسي و عيني پيوند دهد.

2. در نامه اي كه امام حسين عليه السلام به معاويه درباره ي رد بيعت با يزيد نوشته آمده است:«... و أني والله ما أعرف أفضل من جهادك فإن أفعله، فانه قربة الي ربي و إن لم أفعله فأستغفر لله لديني و أسأله التوفيق لما يحب و يرضي». [4] .

در اين كلام حضرت نيز تقرب و عشق به خدا و جلب رضايت حق به عنوان يگانه محور و انگيزه ي قيام او معرفي شده است.


مفهوم اين فراز از كلام حضرت كه به معاويه نوشت: من كاري برتر از پيكار و جهاد با تو نمي شناسم؛ بهتر از همه بر اساس ديدگاه اهل معرفت قابل توجه است، چون از منظر عرفان ذات اقدس الهي جهان را با دو رحمت اداره مي كند: رحمت عامه و رحمت خاصه، رحمت عامه ي خداوند جامع و فراگير بوده و شامل همه موجودات هستي مي شود، لذا فرمود:(رحمتي وسعت كل شي ء). [5] .

به لحاظ همين شمول و گستردگي اوست كه غضب الهي نيز زير پوشش آن قرار مي گيرد، چون خداوند غضبي ندارد تا مقابل رحمت عامه اش قرار گيرد، پس رحمت عامه همانند وحدت و هدايت مطلقه مقابل ندارد. اما رحمت خاصه رحمتي است كه مقابل غضب الهي قرار دارد و اگر در موردي قهر خداوند به صورت جنگ در برابر طاغيان خود سر ظهور كرد، تحليل واقعي اش اين است كه گروهي در صدد تخريب بناي بلند رحمت خاص برمي آيند، اما بنيان ستبر رحمت عام از زير مجموعه خود يعني رحمت خاصه دفاع كرده و جلو سيل تهاجم سران ستم را مي گيرد، به همين جهت چكاچك شمشير مجاهدان، برق نيزه مبارزان و جرقه ي سم ستوران آنها در حقيقت ظهور قهر نسبي خدا يا جلوه مهر مطلق اوست و از آن جا كه حفظ زمين از تباهي و صيانت مراكز مذهب از ويراني، رحمتي است كه بدون دفع فساد و طرد مزاحم ممكن نخواهد بود، دفع اين نوع موانع و مبارزه با رهزنان طريق كمال انساني جزو كارهاي خير و از مصاديق بارز رحمت خاصه الهي به شمار مي آيد. [6] بدين جهت سالار شهيدان فرمود: كاري ارزشمندتر از جهاد با معاويه كه بزرگ ترين جرثومه فساد در آن عصر بوده سراغ ندارم.

3. در فراز سخنراني اي كه حضرت امام حسين عليه السلام در منا ايراد نمود چنين آمده است:


اللهم انك تعلم انه لم يكن الذي كان منا منافسة في سلطان و لا التماس شي ء من فضول الحطام، ولكن لنرد المعالم من دينك و نظهر الاصلاح في بلادك فبأمن المظلومون من عبادك و يعمل بفرائضك و سنتك و احكامك فانكم الا تنصرونا و تنصفونا قووا الظلمة عليكم في إطفاء نور نبيكم و حسبنا الله و عليه توكلنا و إليه أنبنا و إليه المصير. [7] .

بر اساس آن چه قبلاً اشاره شد كه عشق به مظاهر حق نظير قرآن، سنت و انسان كامل شعبه اي از عشق به خدا و در راستاي محبت و عشق به حق سبحانه است سالار عاشقان در اين فراز نوراني كه ظاهراً اقتباسي است از كلام پدر بزرگوارشان حضرت علي عليه السلام [8] ، به داوند عرض نموده كه تمام هدف ما احياي دين و اصلاح بندگان و عمل به دستورهاي توست. مراد حضرت آن است كه تمام كارهايش اعم از سكوت و سخن، سكون و قيام، جهاد و شهادت، همه و همه بر محور خداخواهي، و در راه تأمين رضاي خداوند و احياي كلمه توحيد و در راستاي عشق و محبت خداوند است و همه جزئيات گفتار و كردار او از هر گونه شائبه ي غير محبت الهي منزه است.


پاورقي

[1] محمدمهدي حائري، معالي السبطين، ج 2، ص 19.

[2] بحارالانوار، ج 70، باب 43، ص 23.

[3] شيخ عباس قمي، مفاتيح الجنان، دعاي عرفه، ص 340: چه دارد آن کسي که تو را ندارد و چه ندارد آن کسي که تو را دارد ضرر کرده کسي که به غير دوست راضي شده و غير تو را دوست دارد.

[4] رجال کشي، ص 50: به خدا سوگند من هيچ کاري را برتر از پيکار با تو نمي‏شناسم اگر آن را انجام دهم تنها براي تقرب به خداست و اگر انجام ندادم براي دين خدا از خدا آمرزش مي‏طلبم و از او مي‏خواهم که مرا به آن چه دوست دارد و مورد پسند اوست موفق کند.

[5] اعراف (7) آيه 156.

[6] عبدالله جوادي آملي، عرفان و حماسه، ص 21 و 27.

[7] تحف العقول، ص 243: خداوندا، تو مي‏داني که آن چه از ما سر مي‏زند براي رقابت در فرمان روايي و نيز دست يافتن به امور بي‏ارزش دنيا نبود، بلکه از آن روست که نشانه‏هاي آيين تو را آشکار نماييم و اصلاح را در سرزمين توحيد پديدار کنيم تا بندگان ستمديده تو با کمال خاطر مشغول عمل به احکام دين شما باشند. و شما اي مردم اگر ما را در اين کار ياري نکنيد و با ما همکار نشويد، ستم‏گران بر شما مسلط مي‏شوند، و در خاموش کردن نور پيامبر شما تلاش مي‏کنند، خداوند ما را کفايت مي‏کند و ما بر او توکل داشته و به سوي او باز مي‏گرديم.

[8] نهج‏البلاغه، خطبه 131.