بازگشت

تحليل مفهومي اين ديدار


پيش از هر چيز بايد اشاره شود كه ديدار و گفت وگو ميان پيامبر و امام حسين عليه السلام هيچ دليلي ندارد كه در عالم رؤيا و خواب صورت گرفته باشد. به احتمال زياد اين ديدار در يك حالت معنوي كه از آن اصطلاحاً به حالت مناميه تعبير مي شود، رخ داده است. لذا خوب است به عنوان مفهوم شناسي اين ديدار، اول اشاره شود كه حالت مناميه چيزي شبيه خواب ديدن است، چون در عالم خواب چشم، گوش و ساير حواس انسان تعطيل و ارتباط با خارج كم و راه مزاحمت بيرون بسته و روح فارغ است، لذا مي تواند تا حدودي بعضي از ديدني ها را ببيند و اگر در بيداري چنين بشود كه روح بر اساس قدرت وجودي خود بتواند تمركز خود را حفظ كند و موانع مزاحم


او نشود، آن چه را ديگران در رؤياي صادقه مي بينند و يا مي شنوند او در بيداري مي تواند ببيند و بشنود، زيرا هم با تعطيل حواس در خواب و هم با تعديل آنها در بيداري، روح آدمي شهود برخي از حقايق مثال منفصل را پيدا مي كند و در لوح دل چنين انساني گوشه اي از اسرار غيب پديد مي آيد و اين را در اصطلاح حالت مناميه گويند. [1] .

اين حالت مخصوص انسان معصوم نيست و براي انسان هاي غيرمعصوم نيز حاصل مي شود و مي توانند با ارتباط با مثال متصل(عالم خيال) و مثال منفصل چيزهايي را مشاهده كنند، لكن خالي از خطا و اشتباه نيست. اما انسان معصوم وقتي چيزي را در حالت مناميه مي بيند به دليل برخورداري از مقام عصمت هيچ گونه خطايي در آن راه ندارد و كاملاً با واقع مطابق است. به نظر مي رسد آن چه از سالار شهيدان در جريان سفر كربلا به نام خواب و رؤيا نقل شده از قبيل مناميه است، نه نوم(خواب). لذا يكي از بزرگان پس از تشريح بحث حالت مناميه گفته است:

اين حالت را حالت مناميه گويند كه شايد نمونه اي از آن، جريان سيدالشهدا در مسير كربلا باشد كه ناگهان اين آيه را تلاوت كردند(إنا لله و إنا اليه راجعون) [2] سؤال شد: چرا آيه استرجاء را تلاوت كرديد؟ امام فرمود: هم اكنون شنيدم ندايي را كه اين قافله در حركت است و مرگ او را دنبال مي كند. [3] .

بعيد نيست كه جريان اين ديدار براي امام حسين در حال بيداري پيش آمده باشد، به خصوص آن كه در كلام حضرت، تعبير«منام»آمده نه تعبير نوم، چون امام حسين عليه السلام در پاسخ نامه عبدالله بن جعفر نوشت:«اعلمك اني رأيت جدي رسول الله في


منامي، فخبرني بامر و انا ماض له» [4] كلمه منام به معناي عالم خيال و مثال مقيد است، [5] نه به معناي نوم و خواب و هيچ دليلي وجود ندارد كه منام در اين روايت به معناي نوم باشد. چه اين كه در روايات ديگر نيز تعبير«منام»آمده و هرگز نمي تواند به معناي نوم باشد از آن جمله: وقتي حضرت زينب در عصر روز تاسوعا به امام حسين عليه السلام خبر داد كه لشكر دشمن قصد حمله دارد، امام فرمود:«يا اختاه اني رأيت جدي في المنام و أبي عليا و أمي فاطمة و أخي الحسن، قالوا و أنك تروح إلينا» [6] اين جريان در حالي رخ داد كه امام حسين عليه السلام در كنار خيمه گاه نشسته و بر شمشير خود تكيه زده بود. بسيار روشن است كه آن زمان و مكان، مناسب خواب نبوده است تا گمان شود، امام از خواب خود به زينب خبر داده است. هم چنين در روايتي آمده است كه روز عاشورا در ميدان نبرد، سالار شهيدان خطاب به شمر فرمود:

و أما أنا فاني رقدت ألان فرأيت في منامي كلاباً كثيرةً تريد تنهش من لحمي و تشرب من دمي و كان فيهم كلب أبقع و كان أشدهم علي جرأة و أكثرهم علي حنقاً و هو أنت يا شمر. [7] .

در اين حديث نيز تعبير منام شده و حضرت فرموده است: الان ديدم. پس معلوم مي شود كه حضرت با چشم برزخي خود باطن قاتلان خود را آن گونه ديده است وگرنه در صحنه ي جنگ وقت خواب ديدن نبوده است.


از مجموع آن چه گفته شد بدين نتيجه مي رسيم كه ديدار امام حسين عليه السلام با پيامبر و ساير موارد ياد شده همه در حالت مناميه و در عالم مثال و خيال منفصل در حال بيداري صورت گرفته و خوابي در كار نبوده است.


پاورقي

[1] عبدالله جوادي آملي، صورت و سيرت انسان در قرآن، ص 67.

[2] بقره (2) آيه 156.

[3] جوادي آملي، همان، ص 67.

[4] ابن‏کثير، البدايه و النهايه، ج 8، ص 176 و ابن‏اعثم، الفتوح، ج 5، ص 115: تو را خبر مي‏دهم که من در منام، جدم رسول خدا را ديدم که به من فرمان داد و من از پي آن هستم.

[5] شرح قيصري بر فصوص الحکم، فص اسحاق، ص 189.

[6] ابن‏اعثم، الفتوح، ج 5، ص 175، اي خواهر، من جدم رسول خدا و پدرم علي و مادرم فاطمه و برادرم حسن را در منام ديدم که به من مي‏گفتند شما به سوي ما مي‏آييد.

[7] فخرالدين طريحي، المنتخب للطريحي في جمع المراثي و الخطب المشتهر، ج 2، مجلس 7، ص 388: من هم اينک کلاب بسياري را ديدم که آهنگ دريدن گوشت و نوشيدن خون مرا دارند و در ميان آنها سگي دو رنگ بود که از همه بيشتر خشمگين و حمله‏ور بود و آن تويي اي شمر.