بازگشت

چهار پرسش فراروي خوانندگان


الف: اگر روزي با طرح جريان حكميت در صفين(به اصطلاح امروز نوعي كثرت گرايي ديني) آن ضربه ي كمرشكن بر پيكر ولايت وارد شد در حالي كه در چند قدمي پيروزي نهايي قرار داشتند. و اگر روزي عده اي قلب شان با امام حسين عليه السلام و


شمشيرشان با بني اميه شد:«قلوبهم معك و سيوفهم عليك» [1] و در حالي كه تعداد بسياري از سپاهيان كوفه قلباً موافق امام حسين عليه السلام اما در ظاهر از ترس جان، ما و يا براي تأمين منافع دنيا و به دست آوردن جايزه از يزيد و عبيدالله شمشير برگرفتند و امام معصوم و حجت خدا را وحشيانه سر بريدند، و سر مبارك او را بر نيزه كردند و اهل بيت او را به اسارت گرفتند.

سوال اين است: آيا در زمان ما پذيرش، طرح، تبليغ و ترويج انديشه پلوراليسم ديني و طرح و تأييد صراطهاي مستقيم در برابر صراط واحد توحيد و تنها حق مطلق و صراط مستقيم بودن اهل بيت عليهم السلام(كه جزء ضروريات مذهب است) به مفهوم قلباً با ولايت و قلماً بر ضد ولايت اهل بيت نخواهد بود؟! و آيا اين مسائل ب تدريج پايه هاي اعتقادي مردم به خصوص نسل نوگرا و نوانديش جوان را دچار ترديد و تزلزل نخواهد كرد؟ و آيا اين گونه برداشت ها به اصطلاح علمي و قرائت ها از دين با اصل مسلم ولايت پذيري و نفي دشمنان ولايت(تولي و تبري) در تضاد آشكار نيست؟!

ب: همان طور كه در صدر اسلام، برخي با طرح شعاري، [2] زمينه ي مهجوريت و خانه نشيني عترت پيامبر را فراهم كردند، و به گفته اميرمؤمنان دين به اسارت گرفته شد [3] و حادثه تلخ شهادت امام حسين عليه السلام و يارانش و اسارت اهل بيت او پي آمد همان شعار است، آيا امروز طرح و تأييد انديشه ي سكولاريستي به عنوان راه نجات براي تأمين حقوق اجتماعي و سياسي، در نظام حكومت كشورهاي اسلامي، به مفهوم كنار گذاشتن قرآن و عترت با هم نخواهد بود؟! و آيا اين نحو عملكرد با قرآن، مشمول آن شكايت پيامبر اسلام نمي شود كه قرآن فرمود: حضرت در قيامت در پيشگاه خداوند


از امت خود شكايت مي كند و مي گويد:(يا رب ان قومي اتخذوا هذا القرآن مهجورا) [4] به خصوص آن كه اين شكايت اختصاص به نژاد خاصي ندارد بلكه همه امت اسلامي را شامل مي شود، چه اين كه مخصوص زمان حيات پيامبر نيست بلكه همه عصرها و زمان ها را تا قيامت دربر مي گيرد. [5] .

ج: در بخش اخلاقي و رفتاري، با توجه به دستورهاي ائمه عليهم السلام از آن ميان كلام امام صادق عليه السلام كه فرمود:»انما شيعة علي من عف بطنه و فرجه، و اشتد جهاده و عمل لخالقه و رجاثوا به و خاف عقابه، فاذا رأيت اولئك، فاولئك شيعة جعفر» [6] آيا الگو گرفتن در امور زندگي در ابعاد مختلف فردي، خانوادگي، اجتماعي، معاشرت، نحوه لباس پوشيدن و صدها مورد تقليد كوركورانه ديگر از فرهنگ كفار و غير متدينين، با اصل اعتقادي تولي به دين و مذهب و تبري از مخالفان آن، قابل جمع خواهد بود؟!

د: با توجه به اين كه امام صادق عليه السلام اين معيار و ميزان را براي شناخت شيعيان و اهل ولايت خود معرفي كرده و فرمود:»امتحنوا شيعتنا عند مواقيت الصلاة كيف محافظتم عليها» [7] و با عنايت بر اين كه امام حسين عليه السلام و يارانش براي حفظ دين و اجراي دستورهاي ديني قيام كردند و نماز را زير باران تير دشمن اقامه كردند. آيا با بي توجهي به فرمان هاي شرعي و اخلاقي و بي اعتنايي به احكام دين و سبك شمردن نماز، مي توان خود را شيعه حقيقي سالار شهيدان و اهل تولي به آن حضرت دانسته و گمان كرد كه همان شيعيان سست عنصر كوفي نبوده و در قيامت جزء عاشقان


ولايت اهل بيت محسوب خواهد شد؟!


پاورقي

[1] عقاد، ابوالشهدا، ص 85

[2] ابن کثير، البدايه و النهايه، ج 5، ص 222.

[3] نهج‏البلاغه، عهدنامه مالک اشتر، بند 71.

[4] فرقان(25) آيه 30: پروردگارا، امت من اين قرآن را رها کردند.

[5] علامه طباطبائي، الميزان، ج 205، 15.

[6] بي‏ترديد شيعه علي کسي است که شکم و شهوت خود را حفظ مي‏کنند و اهل جهاد و تلاش بوده و خالص براي خداوند عمل مي‏کند، از کيفر و عقاب الهي همواره ترس دارد، اگر چنين افرادي را ديدي آنها شيعه امام جعفر صادق‏اند.»شيخ عباس قمي، سفينة البحار، ج 1، ماده: شين، ص 732».

[7] پيروان و شيعيان ما اهل بيت را هنگام فرا رسيدن اوقات نماز امتحان کنيد(ببيند که آيا شيعه حقيقي است يا نه) که چگونه مواظب نمازهايشان هستند.»شيخ عباس قمي، همان، ص 732».