بازگشت

تحليل و پيام اين محور


بي ترديد، جريان تولي و تبري اصحاب امام حسين عليه السلام يكي از آموزنده ترين تعاليم حادثه كربلاست كه نه تنها آن روز و امروز بلكه براي هميشه تاريخ الگو و سرمشق بسيار گويا براي پيروان اهل بيت بلكه براي همه انسان هاي حقيقت جو است، زيرا قبل از قيام خونين كربلا بسياري از كوفيان گمان مي كردند پيرو اهل بيت هستند و بر اساس اين پندار در نوشتن نامه براي امام حسين عليه السلام و دعوت از آن حضرت گوي سبقت را از همگان ربوده بودند، اما ديري نپاييد كه به حكم:«في تقلب الاحوال، علم جواهر الرجال». [1] چهره واقعي آنان پديدار شده، زيرا عده اي با دستگاه جور و بيداد يزيد وارد معامله شدند و مستقيماً در مقابل اهل بيت قرار گرفته و بر ضد آنها شمشير


كشيدند، بعضي ديگر با مصلحت انديشي - و به گمان خويش خيرخواهي - نه تنها خود بلكه امام حسين عليه السلام را دعوت به سازش و مدارا با حكومت يزيد مي كردند و عده اي ديگر به اصطلاح با روحيه تساهل و تسامح با قضيه برخورد نموده و به دنبال عافيت طلبي بودند، اما شيعيان راستين اهل بيت و ياران حقيقي امام حسين عليه السلام كه هيچ يك از عناصر: زر، زور و تزوير حكومت بني اميه نتوانست در انديشه ولايي آنان رخنه كند، نه تنها بر سر اهل بيت پيامبر با حكومت بني اميه وارد معامله نشدند بلكه شمع مصلحت انديشي خود را نيز در برابر خورشيد امامت روشن نكردند و با اهل تساهل و تسامح نيز همراه نشدند و با قاطعيت و صلابت با دشمنان اهل بيت به دشمني برخاستند و در زير پرچم ولايت تا پاي جان ايستادند.

پيام زنده ي اين ولايت پذيري و دشمني با دشمنان ولايت براي امت اسلامي در هر زمان و سرزميني اين است كه بر سر باورهاي اعتقادي و اصول اساسي معارف ديني با هيچ انديشه نو ظهور غربي و شرقي نه تنها وارد معامله نشوند، بلكه انديشه تساهل و تسامح را هم در خصوص امور زيربنايي دين و مذهب نبايد طرح و تبليغ كنند، وگر نه چون كوفيان اصل تولي و تبري را در حد مفهوم ذهني معتقد بوده و هر گاه منافع دنيايي شان اقتضا كند اعتقادات مذهبي و باورهاي اخلاقي را در مسلخ منافع اقتصادي، سياسي، شهرت طلبي علمي، شكم بارگي و مانند آن به آساني سر خواهند بريد. در اين خصوص جا دارد چند پرسش را طرح كنيم و پاسخ آنها را به خود خوانندگان واگذاريم:


پاورقي

[1] نهج‏البلاغه، حکمت 217: در دگرگوني روزگار، گوهر شخصيت مردم شناخته مي‏شود.