بازگشت

تشخيص اهل نفاق با معيار صحيح


محور ديگري كه در پرتو نور بصيرت براي اصحاب امام حسين عليه السلام به خوبي روشن گرديد، اين بود كه آنان اهل نفاق و دشمنان پنهان دين را از نحوه ي رفتارشان با سالار شهيدان شناختند و با آنان مقابله كردند. اينان براي شناخت افراد معيار صحيح در اختيار داشتند، زيرا قبل از امام حسين عليه السلام چه در زمان پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و چه در زمان امامت اميرمومنان و امام حسن عليه السلام كساني بودند كه در گفتار دوست و در رفتار دشمن بودند و همواره مي كوشيدند از دين و باورهاي ديني و اظهار محبت به پيامبر و امام استفاده ابزاري نموده و منافع دنيوي خود را تأمين كنند و در عين حال چهره ي نفاق شان را در پس پرده دين و مذهب پنهان نگاه دارند.

با دقت و بررسي سخنان اصحاب امام حسين عليه السلام معلوم مي شود كه آنان نوعاً شناخت دوستان امام حسين عليه السلام را در نحوه رفتارشان جست وجو مي كردند، لذا نقل شده كه يكي از ياران امام خطاب به حضرت عرض كرد: اي فرزند پيامبر، تو خود بهتر مي داني كه جد بزرگوار شما نتوانست محبت خود را در دل همه مردم ايجاد كند و همگان صادقانه با او همكاري نمايند، زيرا در ميان منافقاني بودند كه در ظاهر به پيامبر خود وعده ياري و نصرت مي دادند، اما در دل گرفتار مكر و حيله بودند و با كلمات شيرين تر از عسل پيش روي آن حضرت سخن مي گفتند، ولي پشت سر ايشان با اعمال تلخ تر از حنظل رفتار مي نمودند، چه اين كه در زمان پدرت اميرمؤمنان علي عليه السلام نيز چنين بود، كساني بودند كه با تمام وجود او را ياري نمودند و با ناكثين، قاسطين و مارقين مي جنگيدند، اما عده اي تا آخر با آن حضرت دشمني و مخالفت كردند(و پيوسته در صدد فرصت نقد، و ايجاد شبهه و ترديد در حقانيت او بودند) در زمان شما نيز اين مسئله جريان يافته است، در گفتار تو را دعوت نمودند، اما وقتي دنياي خود را در خطر ديدند در عمل تو را تنها گذاشتند هر كس عهدش را شكست و


بيعت اش را نقض كرد جز به خود ضرر نزده است، زيرا خدا از او بي نياز است. [1] .

از تحليل اين صحابي امام حسين عليه السلام برمي آيد كه ياران امام اولاً: رهبران ديني و الهي(پيامبر و امام) را معيار و ميزان تشخيص و ارزيابي سلامت، جريان هاي سياسي، اجتماعي و مانند آن مي دانسته اند.

ثانياً: معتقد بودند كه التزام عملي و هم آهنگي گفتار و رفتار مردم معيار خلوص و وابستگي شان به حق است در نتيجه معلوم مي شود كه از منظر ياران امام حسين عليه السلام گفتار و رفتار افراد نمودار درجه نفاق در دل مردم است و هر اندازه كه كسي به عهد و پيمان خود بي وفايي كند به همان ميزان دچار نفاق است. لذا پيمان شكني كوفيان را دليل روحيه نفاق آنها دانسته و آنان را به منافقان زمان پيامبر و اميرمؤمنان تشبيه كرده است، چه اين كه عبدالله بن عمير كلبي كه از شيعيان حقيقي امام در كوفه بود، روزي در كوفه تحركات نظامي را مشاهده كرد، جريان را پرسيد، گفتند براي جنگ با امام حسين عليه السلام اعزام مي شوند، عبدالله بلافاصله آنان را به مشركان تشبيه كرده و گفت: به خدا سوگند هميشه آرزو داشتم در راه خدا با اهل شرك بجنگم، اكنون اميدوارم ثواب جنگ با اين افراد كه براي كشتن پسر دختر پيامبر آماده مي شوند نزد خداوند از ثواب جنگ با مشركان كم تر نباشد، بعد از اين سخن، شبانه همراه همسر خود از كوفه بيرون آمد و در روز عاشورا در مصاف با دشمنان ولايت به شهادت رسيد. [2] .


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 44، باب 37، ص 382.

[2] سماوي، ابصار العين في انصار الحسني، مقعد 7، ص 106.