بازگشت

بصيرت زينت در حادثه ي كربلا


نمونه ديگر كه شايسته است، از ژرفاي ديد و نور بصيرت او ياد شود، بانوي قهرماني است كه پژواك سخنان آتشين او كاخ نشينان كوفه و شام را مستأصل نموده و غيرت ديني و وجدان انساني امت اسلامي را بيدار كرد، بانويي كه حفظ ره آورد قيام خون بار امام حسين و وام دار بصيرت و استقامت و روشن گري او بوده و عملكرد او در واقعه ي كربلا شگفت انگيز است. و از آن جا كه طرح ابعاد وجودي حضرت زينب عليهاالسلام خود تحقيق مبسوط و مستقل نياز دارد و خارج از مسئوليت اين نوشتار است لذا تنها به چند نمونه از جلوه هاي بصيرت او اشاره مي شود:

الف: حضرت امام حسين عليه السلام در مسير عراق به مدت يك شبانه روز در منزل«خزيميه»توقف داشت، صبح هنگام حضرت زينب به حضور امام رسيد و خواست ندايي را كه در شب شنيده بود براي امام بازگو نمايد، به حضرت عرض كرد: برادر آيا از خبري كه ديشب شنيدم شما را آگاه سازم؟ امام فرمود: آن خبر چيست؟ زينب عرض كرد ديشب از هاتفي شنيدم كه مي گفت:«هان، اي چشم با شدت اشك بريز و كيست كه بعد از من بر شهدا و آنان كه اجل ها با سرعت آنها را به سوي سرنوشت شان به پيش مي برد، گريه كند؟ امام با تصديق خبري زينب عليهاالسلام فرمود:«يا اختاه المقضي هو كائن». [1] .


حكيم الهي قمشه اي اين جريان را چنين به نظر آورده است:



صبحگاه آمد بر شه خواهرش

تا ز غم آزاد شود خاطرش



گفت چو زينب سخن آغاز كرد

دوش مرا هاتفي آواز كرد



كين سپه فاتح ملك شهود

ديده شود از غم شان زنده رود



رخت به اقليم فنا مي كشند

جرعه صهباي رضا مي كشند



گفت به خواهر شه ملك رضا

بر سر ما هرچه بخواهد قضا



حكم خدا را همه فرمان بريم

هديه به معشوق سر و جان بريم



درخور معشوق سر و جان ماست

امر قدر تابع فرمان ماست



ما كه در اقليم محبت شهيم

تا ابد از سر ازل آگهيم



گو كه ز ويرانه تن پر زنيم

از كف رضوان مي كوثر زنيم [2] .



ب: نقل شده وقتي زينب در گودال قتلگاه بر سر نعش برادرش حسين رسيد، به خداي سبحان عرض كرد:«اللهم تقبل منا هذا القليل من القربان» [3] خداوندا اين قرباني اندك را از ما بپذير.

ج: وقتي زينب كوفه را با خطابه آتشين خود به لرزه درآورد، بالأخره حضرت امام سجاد عليه السلام به عمه خود فرمود:«يا عمه اسكتي و انت بحمد الله عالمة غيرمعلمة و فهيمة غير مفهمة». [4] .

د: هنگامي كه عبيدالله براي سرزنش اهل بيت امام حسين عليه السلام از زينب پرسيد: كار خدا را با خود چگونه ديديد؟ حضرت زينب در پاسخ فرمود:«ما رأيت الا جميلا». [5] و [6] .


اين فرازهاي نوراني هريك نموداري از بحر معرفت و انوار بصيرت بانوي قهرمان كربلا حضرت زينب عليهاالسلام است، زيرا اگر او در كنار نعش برادرش از خداوند مي خواهد قرباني او را بپذيرد. يا وقتي از او سؤال مي شود كه در حادثه كربلا كار خدا را با خود چگونه ديدي؟ مي گويد: ما جز زيبايي چيزي نديديم. اين سخن، بيان گر اوج معرفت توحيدي حضرت زينب عليهاالسلام است كه براي خدا و در راه خدا، برادرش حسين را قرباني اندك خوانده، و آن همه مصيبت ها، رنج ها، دردها، و تلخي ها، را چون در راه خدا و براي خداست زيبا ديده است به نظر مي رسد. نكته ي ظريف عرفاني در كلمات ياد شده حضرت زينب آن است كه او در حدوث آن قيام سهيم و در بقاي آن نقش اصلي را داشته است و درواقع همانند مصراع دوم از يك بيت، نقش مكمل آن قيام خونين را داشته است، لذا وقتي حسين عليه السلام در مسلخ عشق قرباني شد، زينب گويا به عنوان آغازگر يك قيام بزرگ الهي از خداوند خواست كه قرباني او را بپذيرد.

درواقع زينب مي خواست بگويد: خداوندا من با تحمل شهادت برادرم او را در راه تو قرباني داده ام، چه اين كه حسين با پذيرش جريان اسارت من، مرا قرباني راه رضاي تو كرده است و ما دو، يكي با قبول شهادت و ديگري با پذيرش اسارت در راه تأمين يك هدف يعني حفظ كلمه توحيد حركت كرده ايم. هم چنين اگر در مسير راه كربلا، هاتفي از غيب از حوادث آينده زينب را خبر داد و حضرت امام حسين عليه السلام با تصديق كلام خواهرش از اجراي قضاي الهي سخن گفت. يا امام سجاد عليه السلام از زينب به عالمه اي كه نزد معلمي نياموخته و فهيمه اي كه آموزگاري نديده است، ياد كرد، اين دو كلام از آن امام معصوم در واقع تصديق و تأييد بصيرت زينب و محدثه [7] بودن اوست.

بدين ترتيب معلوم مي شود كه حضرت زينب نيز به نحوي از سرانجام قيام


حسيني آگاه بوده و با بصيرت كام برادرش را همراهي كرده لذا بعد از حوادث روز عاشورا گرچه شيشه ي زينب با سنگ مصيبت ها شكست، اما الماس عزم و اراده و قدرت روحي او تيزتر شد و بصيرت و معرفت او بيشتر تجلي نمود و اسرار نهفته اي كه از حادثه كربلا مي دانست در بعضي از صحنه ها اظهار مي كرد، يكي از كارشناسان نكته آموز جريان نهضت عاشورا، در تشريح بصيرت و آگاهي زينب از پي آمد قيام حسيني مي گويد: از عصر عاشورا، زينب تجلي مي كند، ام ايمن، روايتي از پيغمبر براي زينب نقل كرده بود، [8] زينب روزي در اواخر عمر علي عليه السلام براي اين كه مطمئن شود كه آن چه ام ايمن گفته صد در صد درست است، خدمت پدر آمد و پرسيد: پدرم، من حديث اين چنين از ام ايمن شنيده ام، آيا درست است؟ پدرش تأييد كرد و فرمود: درست گفته ام ايمن، همين طور است.

زينب اين حديث را [هنگام عبور اسيران از قتلگاه و مشاهده ي تأثر روحي امام سجاد عليه السلام] براي امام زين العابدين روايت كرد. در اين حديث آمده است اين قضيه فلسفه اي دارد، مبادا در اين شرايط خيال كنيد كه حسين كشته شد و از بين رفت، پسر برادر، از جد ما چنين روايت شده است كه حسين همين جا دفن مي شود، و قبرش مطاف خواهد شد، و در آينده اين جا كعبه ي اهل خلوص خواهد بود، زينب براي امام زين العابدين روايت مي كند. [9] .

هم چنين در پرتو اين نور بصيرت و معرفت الهي بوده است كه زينب به گونه اي قدرت روحي يافته بود وقتي كه وارد مجلس يزيد شد، با فصيح ترين كلمات و


بليغ ترين بيان خطابه اي ايراد كرد و ضمن تحقير يزيد او را از پي آمد كارش خبر داد، و از آينده سخن گفت و به يزيد اعلام نموده با اين كارها هرگز موفق به نابودي دين الهي و محو آثار اهل بيت پيامبر نمي شود. [10] .

و بالأخره گرچه زينب داراي امتيازات برجسته اي چون: دختر شهيد، خواهر شهيد، مادر شهيد، عمه ي شهيد است، اما بارزترين ويژگي زينب همانا پاسداري او از خون شهدا به خصوص سالار شهيدان است كه با خطابه هاي آتشين خود در كوفه و شام و مانند آن، عالم و آدم را از پيام شهيدان و مظلوميت لب تشنگان آگاه كرد و نگذاشت كه پژواك انقلاب خونين سالار شهيدان در پس پرده ي زر، زور و تزوير تبليغات ستم گران پنهان بماند و از حافظه ي تاريخ فراموش شود، و نقش زينب در نهضت جاويدان امام حسين عليه السلام همان است كه در اين سروده ي نغز به زيبايي اشاره شده است:



سر ني در نينوا مي ماند اگر زينب نبود

كربلا در كربلا مي ماند اگر زينب نبود



چهره ي سرخ حقيقت بعد از آن طوفان رنگ

پشت ابري از ريا مي ماند اگر زينب نبود



چشمه ي فرياد مظلوميت لب تشنگان

در كوير تفته جا مي ماند اگر زينب نبود



زخمه ي زخمي ترين فرياد، در چنگ سكوت

از طراز نغمه وا مي ماند اگر زينب نبود



در طلوع داغ اصغر، استخوان اشك سرخ

در گلوي چشمه ها مي ماند اگر زينب نبود






ذوالجناح دادخواهي، بي سوار و بي لگام

در بيابان ها رها مي ماند اگر زينب نبود



در عبور از بستر تاريخ، سيل انقلاب

پشت كوه فتنه ها مي ماند اگر زينب نبود [11] .




پاورقي

[1] احمد بن اعثم کوفي، الفتوح، ج 5، ص 87: آن چه مورد قضا قرار گرفته واقع مي‏شود.

[2] ديوان الهي قمشه‏اي،(نغمه‏هاي حسيني) ص 132.

[3] شيخ جعفر الربعي النقدي، زينب الکبري بنت الامام اميرالمؤمنين، ص 94.

[4] طبرسي، احتجاج، ج 2 ص 305: اي عمه ساکت باش، شما بحمد الله عالمه غير معلمه و فهيمه‏ي غير مفهمه هستيد.

[5] شيخ عباس قمي، نفس المهموم، ص 217 و سيد ابن طاووس، لهوف، ص 217.

[6] درباره اين جمله در بخش سوم به تفصيل بحث خواهد شد.

[7] محدثه به کسي گفته مي‏شود که براساس تعليم باطني حقايقي را مي‏يابد و صداهايي از پشت پرده غيب مي‏شنود.«صدرالمتألهين، شرح اصول کافي، کتاب باب فرق بين رسول و نبي و محدث، ص 455».

[8] امام سجاد عليه‏السلام فرمود: عمه‏ام زينب به من گفت، از آن چه مي‏بيني نگران مباش اين اعضا متفرق و اجساد در خون تپيده دفن مي‏شود، و در اين سرزمين طف براي قبر پدرت سيدالشهدا علامتي به پا کنند که اثر آن هرگز با گذشت روزگار کهنه نمي‏شود، و پيروان ضلالت نمي‏تواند آن را محو و نابود کند.(مترجم: اين حديث از اخبار غيب و از معجزات ائمه اطهار عليهم‏السلام به خصوص زينب است).«علامه شعراني، دمع‏السجوم، ص 425».

[9] مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج 17، ص 408.

[10] ابن طيفور، بلاغات النساء، ص 20.

[11] قادر طهماسبي(فريد) نقل از: جواد محدثي، فرهنگ عاشورا، ص 235.