بازگشت

جستار بصيرت حسيني در ارتباط با جريان عاشورا


درباره ي قيام سالار شهيدان اين پرسش از دير زمان تاكنون مطرح بوده كه آيا امام حسين عليه السلام مي دانست كه عاقبت قيام او به شهادت خود و يارانش و اسارت اهل بيت او مي انجامد؟ اگر مي دانست پس چرا بر اين خطر قطعي اقدام نمود؟ و چرا زنان و بچه ها را به همراه خود برد؟ و ده ها چراي از اين قبيل؟


تحليل جامع اين بحث نيازمند طرح مباحث فراوان روايي، كلامي، عرفاني، و حتي فلسفي است، اما به اختصار بايد اشاره شود كه از نظر نگارنده مهم ترين عامل پيدايش سؤال هاي ياد شده دو چيز است: يكي بي اطلاعي از جايگاه امام حسين عليه السلام در نظام عالم در هر بعد تكويني و تشريعي و دوم، محدود كردن انگيزه ي نهضت حسيني به اموري چون طلب بيعت يزيد از امام حسين عليه السلام، دعوت مردم كوفه از امام، قيام اصلاح طلبانه در قالب امر به معروف و نهي از منكر و امثال آن.

به نظر مي رسد كه اگر رهبر نهضت عاشورا را در جايگاهي كه شايسته اوست و مقام و منزلتي كه از نظر تكوين و تشريع دارد، ديده و انگيزه قيام او فراتر از حوزه هاي ياد شده جست وجو گردد، بسياري از اين پرسش ها به خصوص مسئله ي علم و آگاهي امام حسين عليه السلام از جزئيات پي آمد قيامش، پاسخ خود را خواهد يافت، لذا در اين جا به چند مبناي عرفاني كه بسياري از روايات و قواعد كلامي و اصول فلسفي آن را تأييد و همراهي مي كند، اشاره مي شود: