بازگشت

مقام شكر و رضاي حضرت ابا عبدالله الحسين


شكر، عبارت است از قدر داني نعمت منعم . به قول وفعل ونيت ، داراي سه ركن است :

«اول : معرفت منعم وصفات لايقه به او؛ ومعرفت نعمت از حيث اينكه آن نعمت است . و كامل نشود اين معرفت مگر آن كه بداند كه تمام نعمت هاي ظاهره و خفيّه از حق تعالي است و ذات مقدس او منعم حقيقي است ، وسايط هر چه هست منقاد حكم او ومسخر فرمان او هستند.

دوم : حالتي است كه ثمره اين معرفت است . و آن خضوع و تواضع و سرور به نعمت است ، از جهت آن كه آن هديه اي است كه دلالت كند بر عنايت منعم بر تو.

سوم : عملي است كه ثمره اين حالت است ، زيرا كه اين حالت وقتي در قلب پيداشد، يك حالت نشاطي براي عمل موجب قرب حق در قلب و زبان و ديگر جوارح به وجود مي آيد.

ورضا به معناي تسليم اراده حق بودن ، به گونه اي كه غير از اراده حق تعالي ،اراده اي نمي كند، و اين مقام ، بالاتر از مقام توكل است . زيرا «متوكل »، طالب خير و صلاح خويش است ، وحق تعالي را فاعل خير مي داند و او را وكيل كند در اموراتش وليكن «راضي » فاني كرده است اراده خود را در اراده حق و از براي خود چيزي اختيار نكند.چنانچه بعض اهل سلوك پرسيدند: ما تريد؟ قال : «اُريد أن لا أريد» مطلوب آنها، مقام رضا بود.

حسين (ع) به بالاترين مقام شكر و رضاي الهي رسيده بود، چنان كه «در سخت ترين لحظات روز عاشورا و هنگام افتادن از اسب با آن همه جراحات ، اين جملات از امام (ع) نقل شده است : «صبراً علي قضائك يا رب ِّ لا اله سواك ، يا غياث المثتغيثين .»