بازگشت

مكارم الاخلاق سيدالشهداء


حضرت ابي عبدالله در سجاياي نفساني چون پدرش مرتضي علي بود و در مكتب جدش رسول الله (ص) تربيت شده بسيار متواضع و خاشع و بخشنده و باگذشت ، مهربان ،شجاع وبا شهامت ، فروتن وبا عزت نفس و جوانمرد، آزاده و با فضيلت بود.

مجلسي مي نويسد: يك روز امام حسين عبور مي كرد كه گروهي نان خشك در عبا ريخته مي خوردند و چون حسين رسيد، گفتند: هلم يا ابن رسول الله، پسر پيغمبر آمد كنارآنها نشست و با آنها هم غذا شد و اين را خواند: «إن الله لا يحب المستكبرين ثم قال قداجبتكم فاجيبوني ».

فرمود: خداوند گردن كشان و متكبران را دوست ندارد. اكنون شما هم به مهماني من حاضر شويد، چون آنها به خانه حسين بن علي آمدند، فرمود: براي آنها انواع غذا تهيه كنيد آنها را با اطعام واكرام خشنود ساخت .

ابن شهر آشوب مي نويسد: امام حسين (ع) به عيادت اسامة بن زيد رفت ، او گفت :

«واغماه فقال له الحسين وما غمك يا اخي » حسين فرمود: غم تو چيست ؟ گفت :شصت هزار درهم مديونم . حسين (ع) فرمود: بر عهده من كه ادا كنم ، گفت : مي ترسم مديون مرده باشم «فقال الحسين لن تموت حتي اقضيها عنك » دستور داد آن مبلغ را آوردند و تا زنده بود دين او را ادا كرد.