بازگشت

استقامت در جدال با باطل


عزت بخشيي و عزت آفريني ، از مهم ترين اهداف تربيتي پيامبران و اوصياي ايشان است و هيچ نهضتي چون نهضت حسين (ع) قلبها را منقلب نكرد و عواطف را همسوي خود نساخت و روح عزت را در بشر ندميده است . اگر آدميان به عزت حقيقي دست يابند و از ذلت و فرو مايگي آزاد شوند به تربيتي مي رسند كه منظور پيامبران بود؛تربيتي كه آدمي را سربلند و شكست ناپذير در برابر غير خدا و ناتوان و خوار در برابر خدامي سازد، آن كسي كه فقط در برابر خدا سر بندگي فرود مي آورد و با قدم عبوديت حركت مي كند به عزت دست مي يابد. دشمن ستيزي و ناسازگاري با باطل ، روشي براي سرافرازي و عزت مندي خدا در وصف بندگان شايسته خود است : (اذلة علي الؤمنين اعزّه علي الكافرين ) اي كساني كه ايمان آورده ايد هركس از شما از آيين خود باز گردد خدا جمعيتي را مي آورد كه آنها را دوست دارد و آنان او را دوست دارند، در برابر مؤمنات متواضع و در برابر كافران سرسخت و نيرومندند. زشتي مماشات و سازش با دشمن ستمگر كه زبوني در پي دارد، به حدي است كه امام علي (ع) فرموده اند:

«ساعتي زبوني ، به سربلندي دنيا نمي ارزد»

در سخن و سيره امامان معصوم ، افشاي چهره دشمن و دشمن ستيز بودن ، اصلي عزت بخش ياد شده است و امام حسين (ع) نيز بر محور اين اصل ، نهضت حماسي خود را پي ريزي كرده اند: «موت في عز خيرٌ من الحياة في ذل ؛ مرگ با عزت بهتر از زندگي با ذلت است ».

تحمل و صبر در برابر ناملايمات ، گرفتاريها، عزت بخش است . در تاريخ زندگي رسولان ، نمونه هايي فراواني مي توان يافت كه مردم هم پاي پيامبران با صبر و پايداري به سربلندي رسيده اند. خداوند، خاتم رسولان را به پايداري در برابر شماتت و بي مهري دشمنان قرار مي دهد و به او وعده عزت مي دهد: (لايحزنك قولهم ان العزة لله جميعاً)؛سخن آنها تو را غمگين نسازد، تمام عزت از آن خداست .

رمز موفقيت هر فرد در گرو در چيز است : ايمان به هدف ، استقامت و كوشش درطريق نيل به آن هدف . ايمان همان متحرك باطني است كه خواه انسان را به سوي مقصد مي كشاند و مشكلات را در نظر او آسان مي سازد. هرگاه انسان ايمان داشت ،سعادت او در گروه هدف مشخص است و نيروي ايمان او را به سوي هدف مي برد بيماري كه بهبودي خود را در خوردن خاك و داروي تلخ مي داند، آن را به كساني مي خورد. غواصي كه يقين دارد كه زير امواج دريا جواهر قيمتي است ، خود را به موج و طوفان مي زند. قرآن رمز كام يابي را ايمان به هدف و استقامت بيان كرده است : (ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائكة ...)؛

آنها كه گفتند محقّقاً پروردگار ما خداست و به ايمان پايدار ماندند، فرشتگان بر آنها نازل مي شوند كه ديگر هيچ ترس و اندوهي نداريد.

رمز پيروزي مسلمانان صدر اسلام همين ايمان به خدا و پايداري در راه هدف مقدس بود آنها كه اين دو را داشتند پيروزي ها نصيبشان مي گرديد.



پافشاري واستقامت ميخ سزد ار عبرت بشر گردد

به سرش هر چه بيشتر كوبند پافشاريش بيشتر گردد



يكي از عوامل عزت و اقتدر در نهضت حسيني ، همان پايداري او و ياران در راه مبارزه با ستم است . امام در جامعه اي مي زيست كه در آن به حق عمل نمي شد و از باطل نهي نمي گرديد؛ بزرگ ترين آسيبي كه جامعه را تهديد مي كرد؛ سكوت مردم در برابر كارزشت و فساد ستمگران و دوري از امر به معروف و نهي از منكر، بود و چنين باوري راخطرناك مي دانست و براين عقيده بود كه حاكمان اموي دستشان در همه جا براي ستمگري باز شده و مردم بنده وار در اختيار آنانند.

لذا وقتي به او پيشنهاد بيعت با يزيد شد، آيه استرجاع را خواند: (اناالله و انا اليه راجعون و علي الاسلام السّلام ) و به تعبير امام راحل (ره ): «مكتبي كه مي رفت با كج روي هاي تفاله جاهليت و با شعار«لاخبر جاء و لا وحي نزل » محو شود، ناگهان شخصيت عظيمي قيام كرد و با فداكاري بي نظير و نهضت هاي الهي خود واقعه بزرگي رابه وجودآورد»

امام حسين (ع) مي دانست كه مخالفت با يزيد؛ يعني رويارويي با همه مشكلات .ولي چون اين كار براي حفظ دين بود، همه سختي ها را به جان خريد.

زير شمشير غمش رقص كنان بايد رفت كانكه شد كشته او نيك سرانجام افتاد

در همان ابتداي راه ، بعد از مشخص كردن هدف خويش فرمود:

هركس مرا قبول كند و همراهي نمايد، خداوند سزاوارتر است به حق «و من ردّ علي ّ هذا اصبر حتّي يقضي الله بيني و بين القوم بالحق » و كسي كه مرا رد كند، من با صبرو استقامت به راهم ادامه مي دهم .....

امام استقامت را سرلوحه قيام قرار داد و به افرادي كه از سر دلسوزي او را از اين هدف باز مي داشتند، بر پايداري تأكيد كرد،و فرمود: به خدا اگر در دنيا پناهگاهي نداشته باشم ، با يزيد بيعت نمي كنم .

هنگامي كه به سرزمين كربلا نزديك شد و «حر بن يزيد رياحي » راه را بست ، به گونه اي با امام سخن مي گفت كه گويي حسين كشته مي شود و چنين مي پنداشت كه او از آنچه گفته پشيمان است ، يا ترسي دارد؛ حضرت امام حسين به او فرمود:«نمي دانم به تو چه بگويم ، اما شعار برادر «اوس » را مي گويم كه مرگ بر جوانمرد، آن گاه كه نيت خير دارد ودر راه هدف بزرگي چون اعلاي كلمه حق جهاد مي كند ننگ نيست ، پس اگر در اين راه زنده ماندم ، پشيمان نمي شوم و اگر كشته شوم ، ملايمت نمي شوم . براي ذلت همين بس كه زنده باشي و مقهور گردي ».

روز عاشورا ناظر شهادت ياران وفادار و فرزندان خود بود و «الآن انكسر ظهري »گفت . اما حسرت يك گفتار ذليلانه را بر دل دشمن گذاشت . وقتي كودك شش ماهه اش راروي دست او شهيد كردند، فرمود: چيزي كه تمام اين دردها و داغ ها را بر من آسان مي كند، اين است كه خداوند متعال ناظر آنهاست » در ساعات آخر عمر با نگاه نافذو قلب مطمئن انبوه سپاه دشمن را مي نگريست و در اراده اش خللي ايجاد شد و فرمود: صبراً علي قضائك يا رب لااله سواك ؛ خدايا در هر سختي و رنج اميدم به توست برتقديرهايت شكيبا هستم ...

امام باقر (ع) مي فرمايد:

پدرم امام سجاد وقت شهادت ، مرا نزد خود دعوت كرد تا وصيت كند، فرمود: تو راسفارش مي كنم به آنچه پدرم امام حسين (ع) سفارش ، كرد به من و فرمود: پسرم ، درمقابل (دفاع از) حق صبر كن ، و لو سخت (تلخ ) باشد.

در زيارت اربعين امام حسين (ع) مي خوانيم : همدست شدند بر عليه آن حضرت كساني كه دنيا فريبشان داد و بهره خود را در ازاي بهاي ناچيز فروختند و آخرت خود را به ثمن ناچيز حراج كردند«فجاهد هم فيك صبراً محتسباً حتي سفك في طاعتك دمه »حسين با آنان با شكيبايي به جهاد پرداخت ، تا آن گاه كه خونش در راه تو بر زمين ريخت همين تلاش و استقامت راز سخن رسول الله (ص) روشن مي شود كه فرمود:

حسين از من و من از او هستم . علامه اميني در الغدير مي فرمايد:

«الاسلام نبوي ّ الحدوث و حسيني البقاء».

اسلام به وسيله پيامبر وجود گرفت و حسين او را جاودانه كرد. ملت بزرگ ايران به رهبري امام خميني با استقامت در راه نهضت خود، به پيروزي رسيدند و ايران با اين پايداري از ذلت ستم شاهي به عزت جاودانه رسيد، مطلب را با شعري از اقبال لاهوري خاتمه مي دهيم :



بهر حق در خاك و خون غلتيده است

پس بناي لااله گرديده است



نقش الّا الله بر صحرا نوشت

سطر عنوان نجات ما نوشت



تارما، از زخمه اش لرزان هنوز

تازه از تكبير او ايمان هنوز