بازگشت

عزت معنوي و ديني


با استناد به قاعده نفي سبيل مي توان گفت كه غير مسلمان نبايد از نظر ديني و معنوي بر مسلمانان سلطه پيدا كنند. از نظر قرآن دين واقعي و نهايي اسلام است : (ان الدين عندالله الاسلام )

بر اين اساس خداوند خواسته است كه دين حق را پيروز گرداند، اگر چه مشركان موافق آن نباشند:

(ليظهره علي الدين كله و لو كره المشركون ).

روش اسلام در تبليغ و دعوت ، روش موعظه حسنه و حكمت و مصلحت و رحمت توأم با عزت است . اسلام با منطق و گفتگو موافق است و لذا در تبليغ ديني به دنبال تهديد و تحميل نيست : (لا اكراه في الدين ). البته اين موضوع به معني تسليم پذيري و سازشكاري نيست ، بلكه به اين معناست كه تا زماني كه دشمنان دست به سلاح و مبارزه مسلحانه نبردند، مسلمانان نيز نبايد بجنگند.

قرآن كريم ياران واقعي پيامبر (ص) و مسلمانان واقعي را (اشداء علي الكفار ورحماء بينهم ) معرفي مي كند. بر اساس اين آيه مسلمانان بايد در برابر دشمنان و كفاري كه قصد توطئه و تجاوز را در سر مي پرورانند و يا به آن اقدام مي كنند، با شدت برخورد نمايند و فرصت هر گونه سوء استفاه را از آنان بگيرند.

يكي از مقاصد عالي انبياء اين است كه انسان ها به عزت معنوي برسند. رسيدن به عزت معنوي مستلزم رهايي از حجاب نفساني و كسب عزت و كرامت نفس است . (قد افلح من ذكيها)

از ديدگاه استاد شهيد مطهري «حريت و آزادي معنوي شرط توفيق مصلح ديني است هم چنان كه يك زبون ملاحظه كار توفيق اصلاح خدايي نمي يابد و همچنان كه يك گرفتار بيمار موفق به مداواي جامعه خود نمي گردد، يك امير و بنده مطامع نفساني نيز موفق نخواهد شد ديگران را از اسارت هاي اجتماعي معنوي باز دارد.».

توجه سالار شهيدان بر اوج عزت معنوي است كه در مناجات شعبانيه مي فرمايد:«الهي هب لي كمال الانقطاع اليك .»

انبياء و ائمه همواره به دنبال آزادي معنوي انسان ها و رهايي آنها از قيودات جهل و خرافه پرستي ، جمود و تهجر و بي ديني بودند. شناخت خدا و عبادت و تقوا و ايمان ، شعار محوري انبياء بود. به سخن ديگر پيامبران به دنبال عزت معنوي انسان ها بودند.

حسين بن علي (ع) نيز پي اين بود كه سنت ها و معالم دين را بر پا دارد و به ترويج معنويت بپردازد. شب عاشورا، شب مناجات و دعا و عرفان بود و زمزمه هاي سالكان طريق الي الله صحنه كربلا را معطرنموده بود. نماز عرفاني روز عاشورا، تبلور اوج اخلاص ومعنويت امام و يارانش بود. در واقع حسين بن علي (ع) شهيد راه احياي دين و سنت ونماز به شمار مي رود. جلوه هايي از اين عزت معنوي ، در انقلاب اسلامي و دفاع مقدس نيز مشهود بود.

بسياري از محققان يكي از عوامل پيروزي انقلاب اسلامي ايران را، الهي بودن اين انقلاب مي دانند. يكي از نويسندگان خارجي كه درباره انقلاب اسلامي كتاب نوشته است ، آن را «انقلاب بنام خدا» مي نامد. بي شك توكل رهبري و مردم به خداوند و معنويت و الهام از فرامين كتاب خداوند، از مؤلفه هاي اين انقلاب است . نقش مسجد به عنوان يكي از پايگاه هاي انقلاب اسلامي بيانگر وجود روح معنوي و عبادي در اين نهضت است .

توكل و توسل رزمندگان دفاع مقدس به خداوند نيز باعث شد كه سنگرها و صحنه هاي رزم به پايگاه و جايگاه مناجات و حماسه و عرفان تبديل گردد. شب هاي حمله و عمليات رزمندگان در دفاع مقدس تجلي شور و شوق حسين بن علي (ع) و ياران شهيدش در شب عاشورا بود.

به اعتقاد رهبر معظم انقلاب ، پرورش جوان هاي نوراني ، از معجزات و شاهكارهاي امام خميني ؛ بود.

امام خميني ؛ عبد صالح خداوند و تابع فرامين الهي و انساني متواضع بود واحساس عجز و مناجات و گريه هاي شبانه و نماز شب او زبانزد خاص و عام است . امام ؛در پيامي به حجاج بيت الله الحرام ، اوج فروتني خود را در پيشگاه خداوند اين گونه ابرازمي دارد: «خداوندا به بندگي ما و خلوص و اظهار عجز و ذلت ما در برابر خودت بيفزا.»

او تجلي اين بيت شعر حافظ بود:



آب كوثر نخورم منت رضوان نبرم

پرتوي روي تو اي دوست جهانگيرم كرد



اين احساس ذلت در برابر خداوند عزيز است كه به امام عزت معنوي مي بخشد و او را درقلب مردم ايران و مظلومان جهان عزيز مي نمايد. او در برابر خداوند اين گونه سخن مي گويد اما در نامه اي به رهبر شوروي ـ ابر قدرت شرق ـ مي نويسد:

«از شما مي خواهم درباره اسلام به صورت جدي تحقيق و تفحص كنيد و اين نه به خاطر نياز اسلام و مسلمين به شما كه به جهت ارزش هاي والا و جهان شمول اسلام است .»

او در عين حالي كه رهبر شوروي را به اسلام دعوت مي كند، به اصل عزت اسلامي نيز توجه دارد و معتقد است اسلام نيازي به ايمان برخي از افراد ندارد اما آنها نيازمند به دين و اسلام هستند. در جاي ديگر از اين پيام ، امام خدا زدايي و دين زدايي و مبارزه بيهوده با خدا و مبدأ هستي و آفرينش را بزرگترين علت شكست حكومت هاي ماركسيستي مي داند و معتقد است كه ماركسييم جوابگوي هيچ نيازي از نيازهاي واقعي انسان نيست ؛ چرا كه مكتبي است مادي و با ماديت نمي توان بشر را از بحران عدم اعتقاد به معنويت ـ كه اساسي ترين درد جامعه بشري در غرب و شرق است ـ به درآورد.»

امام بحران معنويت را مشكل اساسي و شايع جوامع شرقي و غربي مي داند و معتقد است آنها براي رهايي از اين بحران بايد به تعاليم قرآن روي آورند.

ايشان در اوج اقتدار و عزت طلبي اعلان مي نمايد: «جمهوري اسلامي ايران به عنوان بزرگترين و قدرتمندترين پايگاه جهان اسلام به راحتي مي تواند خلا اعتقادي نظام شما را پر نمايد.» اين نامه ما را به ياد نامه پيامبر اكرم (ص) به پادشاه ايران ، روم ،يمن ، حبشه مي اندازد.

در واقع اين گونه سخن گفتن تجلي عزت و معنوي است و ريشه در تعاليم انبياء وسنت نبوي و علوي و حسيني دارد و امام خميني ؛ به راستي پرچمدار عزت حسيني درجهان معاصر بود.