بازگشت

عزت اقتصادي


يكي از ابعاد عزت حسيني ، عزت اقتصادي است . هر انساني بايد در سطح فردي بكوشد به خودكفايي برسد، چرا كه به فرموده پيامبر اسلام (ص) اگر فقر از هر دري وارد شود، ايمان از در ديگر مي رود و يا كسي كه معاش ندارد، معاد ندارد.

هر انساني بايد كوشش كند تا با كار و مجاهدت ، خود كفا گردد و احساس استغناء كند تا سربار ديگران نباشد. بر اين اساس پيامبران و ائمه اهل كار و فعاليت بودند. عزت اقتصادي يكي از پايه هاي رسيدن به عزت نفس است . از پيامبر (ص) منقول است كه فرمودند: عزت مؤمن در غني بودن و بي نيازي او از مردم نهفته است .

در سطح ملي نيز هر جامعه اي بايد بكوشد به خود كفايي اقتصادي برسد تا درسطح بين المللي نيز به اقتدار دست يابد. يكي از شاخصه هاي اعتلا و عزت اسلامي ، خودكفايي اقتصادي و عدم نياز به كفار است . چنانكه قبلاً نوشتيم قرآن مي فرمايد: (ولن يجعل الله للكافرين علي المؤمنين سبيلاً)

بر اساس اين آيه هر رابطه اقتصادي و سياسي كه باعث سلطه اجانب گردد، مردوداست . يكي از اختلافات بني اميه با آل علي (ع) موضوع تكاثر بود. بني اميه به احياي نظام اشرافي به تجمع ثروت و سوء استفاده از بيت المال مسلمين و استثمار ديگران به ويژه غير عرب پرداختند. يكي از علل مخالفت برخي از ياران پيامبر چون ابوذر و ابن مسعود،همين موضوع تبعيض اقتصادي و شيوع حرام خواري و فساد مالي بود و يكي از علل قدبرافراشتن سالار شهيدان در برابر حكومت بني اميه ، غرق شدن حكام و مردم در فساد اقتصادي بود.

امام حسين (ع) خطاب به سپاه عمر سعد در روز عاشورا به اين موضوع اشاره مي كند: مي دانيد كه چرا حرف حق من در گوش شما نمي رود، به خاطر اين كه شكم هاي خود را با مال حرام انباشته ايد.

عمر سعد نيز به طمع رسيدن به منافع اقتصادي و حكومت ري و آذربايجان حاضر شد با فرزند پيغمبر خدا بجنگد. از نظر امام حسين (ع) بسياري از مردم بندگان دنيا هستند و دين فقط لقلقه زبان آن هاست . دنياطلبي ، دريوزگي ، پستي و حرام خواري يكي از عوامل ذلت مردم يك جامعه به شمار مي آيد. يكي از علل موجده انقلاب اسلامي مقابله با سلطه اقتصادي دشمنان و حركت در جهت استقلال اقتصادي بود. دو قطبي شدن جامعه در زمان حكومت پهلوي ، در ايجاد نهضت اسلامي مؤثر بود. در يك قطب اين جريان ، خوانين ، مترفين ، اشراف ، شاهزادگان و دربارياني بودند كه با غصب زمين ها،سرمايه هاي اقتصادي و تسلط بر مراكز اقتصادي به تمركز ثروت پرداختند و كاخ هاي مجلل برپا ساختند و با برپايي مجالس پر هزينه به حيف و ميل اموال عمومي و اسراف و تبذير مشغول شدند. در قطب ديگر اين جريان مردم مستضعف شهرها و روستاها بودند كه با وجود افزايش درآمدهاي نفتي كشور، هنوز زير خط فقر زندگي مي كردند. بي شك اين شكاف اقتصادي با سنت نبوي و علوي و عزت اسلامي مغاير بود. بسياري از بزرگان و مراجع ، همكاري اقتصادي با رژيم ستم شاهي را مغاير با قوانين اسلام مي دانستند.

برخي از آنها شاغل شدن در دستگاه هاي دولتي و كسب درآمد از اين طريق را تحريم نمودند و آن را مغاير با عزت اسلامي دانستند. در تاريخ آمده است ، صفوان جمال كه از دوستان اهل بيت بود، شترانش را براي كسب منفعت اقتصادي به هارون الرشيد خليفه عباسي كه قصد حج داشت ، اجاره داد. هنگامي كه خبر به امام كاظم (ع) رسيد، از او گلايه كرد و فرمود: تو مي خواهي براي كسب درآمد اقتصادي ، هارون الرشيد آنقدر زنده باشد تا سالم از حج برگردد و تو سود خود را دريافت نمايي . در واقع تو خواهان زنده ماندن حاكمي ظالم چون هارون (حتي براي چند روز) هستي .

از منظر امام كاظم (ع) اين كار بر خلاف عزت اسلامي بود.

امام خميني ؛ پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز به موضوع استقلال اقتصادي تأكيد فرمودند و باري رسيدن به استقلال اقتصادي دستور تشكيل نهادهايي چون جهاد سازندگي را صادر فرمودند و همواره به استقلال اقتصادي در همه ابعاد آن تأكيد داشتند.بعد از دفاع مقدس نيز با صدور فرماني به سران سه قوه نسبت به حفظ استقلال اقتصادي و عقب ماندگي هاي ناشي از رژيم ستم شاهي و رفع تنگناهاي ناشي از جنگ اشاره كردند. ايشان در پيام مهمي تسليم شدن در برابر دشمنان و دست برداشتن از آرمان هاي بلند انقلاب اسلامي را به قيمت رفاه اقتصادي كاذب و زندگي اشرافي دشمن ساخته ،مغاير با عزت و شرف اسلامي دانستند.

ايشان مي فرمايند: «اگر با دست جنايتكار آمريكا و شوروي از صفحه روزگار محو شويم و با خون سرخ شرافتمندانه با خداي خويش ملاقات كنيم ، بهتر از آن است كه در زير پرچم ارتش سرخ شوروي و سياه غرب زندگي اشرافي مرفه داشته باشيم .»

اسلام تسلط اقتصادي بيگانگان را نفي كرده است و بسياري از علما قاعده «نفس سبيل » را به فقه اقتصادي اسلام نيز تسري داده اند. چرا كه اگر ملتي احساس استغناي اقتصادي نكند و دشمن بر سر نوشت اقتصادي او مسلط گردد، خوار مي شود و احساس عزت و كرامت آن ملت از بين مي رود. احتياج باعث اسارت مي شود و بي نيازي مايه عزت مي گردد.

استغناي يك ملت نسبت به بيگانگان مايه عزت و منزلت اجتماعي و بين المللي آن ملت مي شود. بر اين اساس دشمن مي كوشد با ايجاد بحران هاي كاذب و دامن زدن به بيكاري ، ما را از توليد باز دارد و بازار مصرف خود نمايد تا عزت ما را از بين ببرد.