بازگشت

عزت سياسي


يكي از ابعاد مهم عزت طلبي ، بعد سياسي آن است . هر جامعه اي كه سلطه و نفوذ بيگانگان را بپذيرد، نمي تواند ادعاي استقلال و عزت نمايد. عدم سلطه دشمنان بر كشور اسلامي يكي از اصول اوليه نظام سياسي و فقه سياسي اسلام است .

قرآن در اين باره مي فرمايد: (لن يجعل الله للكافرين علي المؤمنين سبيلاً)؛خداوند هرگز براي كافران نسبت به اهل ايمان راه تسلط باز نكرده است .

بر همين مبنا علما و مجتهدين مسلمان موضوع «نفي سبيل » را به عنوان يكي از قاعده هاي فقه سياسي اسلام مطرح نمودند و بر اساس آن امام خميني ؛ در اعتراض به قرار داد ننگين كاپيتولاسيون قيام كرد و آن را خلاف عزت اسلامي و موجب سلطه بيگانگان بر امور سياسي و قضايي كشور دانست . در سخنراني تاريخي ايشان آمده است :«عزت ما پايكوب شد. عظمت ايران از بين رفت . عظمت ارتش ايران را پايكوب كردند.»

اقدام براي كسب عزت سياسي و مقابله با استبداد و استعمار و استقرار حاكميت مردم بر سرنوشت خود و تضمين منافع ملي و بين المللي آنها، يكي از جنبه هاي مهم انقلاب اسلامي ايران محسوب مي شود و البته كسب اين عزت و اقتدار از عجايب اين قرن بود كه يك ملت بدون هيچ حمايت و پشتوانه ابرقدرت هاي زمان به استقلال و آزادي برسد و پرچمدار راه سومي در معادلات بين المللي گردد كه نه از اردوگاه غرب فرمان گيرد و نه وامدار اردوگاه شرق باشد. استمرار اين استقلال سياسي و عزت است كه دشمنان انقلاب اسلامي را واداشته است كه هر روز با حيله اي جديد به مقابله با ما برخيزند و در پي آن باشند كه با هر ترفندي به استقلال و عزت سياسي ما لطمه وارد كنند. در حالي كه بسياري از كشورهاي پيشرفته تر از اعلان صريح مواضع سياسي خود وحشت دارند و يا مجبورند تابع سياست هاي آمريكا و به تعبيري «عقب مانده سياسي » باشند، اما مسئولان جمهوري اسلامي با عزت و اقتدار درباره مسائلي چون فلسطين ، عراق ،افغانستان و...اظهار نظر مي كنند و اين بيانگر عزت ماست .

امروزه در نظام حاكم بر جهان ، علي رغم شعارهاي زيباي حمايت از حقوق بشر،آزادي ، عزت و كرامت انسان ها، بسياري از كشورها و ملت ها تحقير مي شوند.كاپيتولاسيون يكي از جنبه هاي عيني تحقير است كه با توجه به آن سلطه گران براي خودحقوق بيشتري از ديگران قائل اند و كرامت ديگران را زير سؤال مي برند. با توجه به آن كه بسياري از كشورهاي جهان قانون استرداد جنايتكاران جنگي را امضاء كرده اند، آمريكايي ها اعلان نموده اند در صورتي اين قانون را مي پذيرند كه نيروهاي آمريكايي از اين قانون مستثناء باشند و يا رسماًاعلام مي نمايند، حتي اگر سازمان ملل قطعنامه حمله به عراق را تصويب نكند، باز هم به آن كشور حمله خواهند كرد.

اين بارزترين نوع تربيت تحقيري است كه فرعونيان به اين شيوه دست مي زدند.نقص حقوق بشر، كودتا و تحميل حكومت هاي فاسد بر ساير كشورها و دخالت در امور داخلي آنها به بهانه هاي واهي ـ از جمله تروريسم ـ از جديدترين شيوهاهاي تحقير ملت ها و دولت ها است .

اين موضع گيري هاي تحميل گرايانه از نوع آمريكايي آنقدر رسوا و بي پايه است كه صداي اروپايي ها را نيز بلند كرده است .

اخيراًنود نفر از روشنفكران آلماني در نامه اي انتقادآميز به روشنفكران و مسئولان آمريكا نسبت به گسترش اخلاق تحميل گرايانه در سياست خارجي آنها اعتراض كرده اند و از آنها خواسته اند تا كرامت انساني را فقط براي آمريكايي ها نخواهند، بلكه به حرمت وكرامت و عزت ديگران نيز احترام بگذارند. در قسمتي از اين نامه آمده است :

«شيوه هاي كنوني سياست هاي جهاني شدن كه نا برابري هاي اجتماعي را تشديد مي كند و تمايزهاي فرهنگي را از ميان بر مي دارد، باعث بي ثباتي و موجب بروز تنشي مي گردد كه حاصل آن واكنش هاي خصومت آميز است . با نگراني شاهد اين هستيم كه شخصيت هاي مؤثري كه در پيرامون رئيس جمهور شما هستند، با شدت فزاينده اي از كشورهاي اروپايي مطالبه مي كنند كه در مقابل آمريكا تابع و گوش به فرمان باشند و با اظهاراتي از اين قبيل «اروپا به آمريكا نياز دارد، اما آمريكا به اروپا نياز ندارد» مي كوشند هر نوع انتقادي را در نطفه خفه كنند... هنگامي كه فرودستان جهان با جزم به اين آگاهي رسيدند كه هيچ كس از جمله قدرت هاي بزرگ ، ارزش ها و حرمت هاي آنان را خدشه دار نكرده آنها را تحقير نمي كنند، تنها در آن زمان است كه چشم هاي خود را براي ارزش هاي اخلاقي و فرهنگي ديگر باز كنند و تنها در اين شرايط است كه مقدمات لازم براي گفتگوي فرهنگ ها فراهم خواهد شد.».

انسان ها بر اساس طبع كرامت آميز خود خواهان تكريم هستند و به استخفاف و تحقير رضايت نمي دهند، مگر عده اي كه از كرامت نفس خود غافل باشند. امام خميني ؛به تأسي از سالار شهيدان همواره بر عزت سياسي تأكيد مي ورزيد. ايشان حكومت رضاخان و محمد رضا پهلوي را كه با كودتاي انگليس و آمريكا به حاكميت رسيده بودند،غير قانوني و مخالف استقلال سياسي ملت ايران مي دانست . هنگامي كه ايشان رابه زندان و تبعيد تهديد مي كنند، مي فرمايند: «اگر خميني را دار بزنند تفاهم نخواهد كرد».

همچنين درباره اهميت حفظ عزت انساني مي فرمايند: «زندگي آبرومند نداشتن و زندگي زير بار بودن هزار مرتبه از اين كه انسان بميرد، شرف دارد» اصولاً يكي از مشخصه هاي انقلاب اسلامي ايجاد عزت و كرامت در همه طبقات مردم بود. كارگران ،كشاورزان ، معلمان ، دانشگاهيان ، روحانيان و... خلاصه همه مردم براي امام خميني عزيز بودند.

امام ؛ در پيامي به فرماندهان دفاع مقدس آنها را «پرچمداران عزت مسلمين » خطاب مي كند و يا خطاب به معلمان ، شغل آنها را«شغل انبياء» تلقي مي نمايند و «بسيج را مدرسه عشق » مي داند و به بسيجي بودن خود افتخار مي كنند. ايشان در وصيت نامه خود نعمت استقلال و آزادي و رسيدن به عزت سياسي را مديون همه طبقات مردم مي داند و مي فرمايند: «از روحاني و دانشگاهي تا بازاري و كارگر و كشاورز و ساير قشرها،بند اسارت را پاره و قدرت ابر قدرت ها را شكستند و كشور را از دست آنان و وابستگانشان نجات دادند.»

بر اساس توجه به عزت سياسي مسلمين است كه ميرزاي شيرازي فتواي لغو قرارداد رژي را صادر مي كند و شيخ فضل الله نوري حاضر نمي شود براي حفظ جان خود،پرچم روسيه را روي خانه خود نصب نمايد و شهيد مدرس به اولتيماتوم روسيه توجه نمي كند.

تربيت عزت گرايانه در سطح فردي موجبات عزت سياسي و بين المللي را فراهم مي سازد. بي شك سخنان عزت گرايانه رهبر كبير انقلاب اسلامي و موضع گيري هاي مستقل مسئولان جمهوري اسلامي ايران نيز ريشه در عزت حسيني دارد.