بازگشت

حماسه عاشورا و اسطوره عزت گرايي


روز عاشورا بهترين تجلي عزت گرايي بود و حسين بن علي و يارانش بزرگترين جلوه هاي عزت و آزادگي بودند. سالار شهيدان در روز عاشورا خطاب به لشكر دشمن فرمود:

اگر دين نداريد و از قيامت نمي ترسيد، لا اقل آزاده باشيد.

او از مردم خواست كه رفتاري همراه با مروت و حميت و عزت پيشه كنند. اگر چه آنها پيام سالار شهيدان را لبيك نگفتند اما حسين بن علي (ع) خواست حجت را بر مردم تمام كند تا شايد بر دل هاي سنگ آنان اثر نمايد و به خود آيند و يا درسي براي آيندگان باشد كه تن به زير بار ذلت ندهند.

هنگامي كه او را به بيعتي ذليلانه مي خوانند، مي فرمايد:

«و الله لا أعطيهم بيدي اعطاء الذليل و لا افرمنهم فرار العبيد.»

سوگند به خدا هرگز به آنان چون فرومايگان دست بيعت نخواهم داد و چون بردگان پا به فرار نخواهم گذاشت . از ديدگاه او مرگ سعادتمندانه ، شهادت در راه اهداف متعالي است و لذا او به استقبال اين نوع مرگ مي رود و تسلط ظالمان را نمي پذيرد و عزتمندانه مي گويد: «اني لا اري الموت الا السعاده و الحياه مع الظالمين الا برماً» من مرگ را جز سعادت و زندگي با بيدادگران را جز خواري نمي بينم .

هر كدام از انصار و اصحاب امام حسين (ع) در شب و روز عاشورا سخناني گفته اند كه بهترين سند آزادگي آنان است . مسلم بن عوسجه گفت : «سوگند به خدا اگر بدانم كه كشته مي شوم ، سپس زنده گشته باز كشته مي شوم و آن گاه مرا بسوزانند و خاكسترم را برباد دهند و هفتاد بار با من چنين كنند تا در كنار تو جان دهم ، هرگز از تو جدا نمي شوم .»

زهير بن قين در پاسخ به تهديد شمر مي گويد: «آيا مرا از مرگ مي ترساني ؟ به خدا سوگند مرگ براي من ارزشمندتر از زيستن براي شماست .»

علي اكبر فرزند رشيد او گفت : اگر ما بر حقيم از مردن باكي نداريم و قاسم بن حسن گفت : مرگ در كام من ، از عسل شيرين تر است .

هنگامي كه دشمن براي عباس بن علي (ع) امان نامه آورد تا او را تسليم كند،حاضر به پذيرش آن نشد و در روز عاشورا نيز، اوج عزت و كرامت خود را با اين اشعار اعلام نمود:



و الله ان قطعتم يميني

اني احامي ابداًعن ديني



بدين ترتيب هر يك از اصحاب ، جملات زيبا و شيوايي را ايراد كردند. اين جملات عزتمندانه فقط به روز عاشورا محدود نشد. اسراي كربلا نيز هر جا كه رفتند، پيام عزت حسيني را ترويج كردند.

زماني كه ابن زياد در مجلسي در كوفه با طعنه به زينب كبري مي گويد: ديدي كه خدا با برادر و خويشانت چه كرد؟ زينب كبري در پاسخ خود اوج عزت حسيني را به نمايش مي گذارد و مي فرمايد:

«و ما رأيت الا جميلاً»، من به جز زيبايي و نكويي نديده ام .

آنان جماعتي بودند كه پروردگار متعال شهادت را برايشان مقدر فرمود و با آغوش باز سوي آرامگاه خود شتافتند. در همين مجلس امام سجاد در پاسخ به تهديد ابن زياد مي فرمايد: آيا مرا از كشته شدن مي ترساني ؟ آيا نمي داني كه عادت ما كشته شدن است وافتخار ما شهادت مي باشد؟

همچنين زينب كبري و امام سجاد (ع) در مجلس يزيد، سخناني عزتمندانه ايراد كردند كه تكميل كننده پيام نهضت سالار شهيدان بود. در واقع سيماي عزت حسيني را نه تنها در كربلا و شهيدان كربلا، بلكه در اعضاي كاروان ايشان مي توان ديد.