بازگشت

ارتباط عزت حسيني با سنت نبوي


يكي از اصولي ترين اهداف انبياء رهايي انسان از بندگي طواغيت و پيوند انسان با سرچشمه عزت و كرامت ؛ يعني خداوند است .

انبياء مبعوث شدند تا بشر به عزت واقعي و آزادي حقيقي برسد و سر بر آستان معبودهاي تصنّعي و مجازي نسايد.



چون به آزادي نبوت هادي است

مؤمنان را ز انبياء آزادي است



از آن جا كه عزت خواهي از ويژگي هاي فطري انسان سالم است ، بر اين اساس خداوند او را تكريم و تعظيم كرده و عقل و شرع را در اختيار او نهاده است .



تاج كرمناست بر فرق سرت

طوق اعطيناك آويز برت



تو خوش و خوبي و كان هر خوشي

تو چرا خود منت باده كشي



جوهرست انسان و چرخ او را عرض

جمله فرع و پايه اند و او غرض



اي غلامت عقل و تدبير است و هوش

چون چنيني خويش را ارزان فروش



بنابراين انبياء به دنبال تربيت و هدايت كساني هستند كه در برابر عظمت خدا خضوع و خشوع كنند و عظمت و عزت خود را ارزان نفروشند. كربلاي حسيني جلوه عزت و عظمت ِ انسان هاي وارسته اي است كه حاضر نشدند به ظلم و خفت تن دهند و دست ازعزت و كرامت خود بردارند.

كربلا ريشه در نهضت انبياء دارد و شهادت حسيني (ع) به بعثت و نبوت جاني تازه بخشيد. به گفته بيدارگر بزرگ شرق ، سيد جمال الدين اسد آبادي : «الاسلام محمّدي الوجود و حسيني البقاء و الاستمرار؛ اسلام با وجود حضرت محمد (ص) شكل گرفت وبرقرار شد و با نهضت امام حسين (ع) باقي مي ماند». همان طوري كه متذكر شديم ،نهضت حسيني با بعثت انبياء رابطه دو جانبه دارد. از يك طرف عاشورا نهضتي فرهنگي است كه جهان بيني و ايدئولوژي آن ريشه در قرآن و سنت دارد و از بين رفتني نيست ، چرا كه انا نحن نزّلنا الذكر و انا له حافظون . و از طرف ديگر انگيزه نهضت او حفظ دين و قرآن وسنت رسول الله است ، چنان كه خود به برادرش محمد حنفيه فرمود: «من از روي هوس وسركشي و تبهكاري و ستمگري قيام نكردم ، تنها به انگيزه سامان بخشي و اصلاحات در امت جدّم برخاستم ».

در جاي ديگر اشاره مي كند: ما خاندان نبوت و معدن رسالت و محل رفت و آمد فرشتگان و جايگاه رحمت الهي هستيم ، خدا به ما آغاز و به ما ختم نمود.

در نامه اي به بزرگان بصره مي نويسد:

«شما را به كتاب خدا و سنت پيامبر دعوت مي كنم ، همانا سنت رسول خدا از ميان رفته و بدعت ها زنده شده است »

او از مكتب انبياء به ويژه پيامبر اسلام الهام گرفت و خواهان عزت و كرامت شد،چرا كه پيوند با نبوت باعث عزت انسان است و سالار شهيدان ، به انگيزه عزت دين و سنت ، خود را فدا كرد.



زين سبب فرمود فخر عالمين

كه حسين است از من و من از حسين



اين ارتباط منطقي نهضت حسيني با نهضت نبوي است كه او خواهان عزت است و تسليم ظالمان نمي شود. بر اين اساس در ملاقات با برادرش محمد حنفيه مي فرمايد:

«لو لم يكن في الدنيا ملجاء و لا ماوي لما بايعت يزيد بن معاويه » اگر مرا در دنيا پناهگاه و مأوايي نباشد، با يزيد بن معاويه بيعت نخواهم كرد.

و در جاي ديگري مي فرمايد: «ان كان دين محمد لم يستقم الا بقتلي يا سيوف خذيني »

اگر دين جدم محمد (ص) جز با شهادت من پايدار نمي ماند، اي شمشيرها مرادريابيد.

و در اين شعر مي فرمايد:



الموت اولي من ركوب العار

والعار اولي من دخول النار



مرگ بهتر از پذيرفتن ننگ است و پذيرفتن ننگ بهتر از قبول آتش .

حر كه از روي خير خواهي او را نصيحت مي كند كه اگر بجنگد كشته خواهد شد،مي فرمايد: مرا به مرگ تهديد مي كني ؟ مگر با كشتن من آسوده خواهيد شد؟

سپس اين شعر را مي خواند:



سأمضي و ما بالموت عار علي الفتي

اذا مانوي حقاً و جاهد مسلما



و در روز عاشورا، در محاصره سپاه عمر سعد مي فرمايد:

«آگاه باشيد كه اين فرومايه فرزند معاويه ، مرا ميان دوراهي شمشير و ذلت قرار داده است و هيهات كه ما زير بار ذلت رويم . زيرا خداوند و پيامبرش و مؤمنان از اين كه ما زير ذلت رويم ، ابا دارند.»

عزت حسيني با عزت انبياء پيوندي ديرينه دارد و بر اين اساس در زيارت وارث مي خوانيم :

السلام عليك يا وارث آدم صفوة الله، السلام عليك يا وارث نوح نبي الله،السلام عليك يا وارث عيسي روح الله السلام عليك يا وارث محمد حبيب الله...

در واقع امام حسين (ع) وارث اولين و آخرين پيامبر است . او ميراث معنوي انبياء را به ارث برده و عزت طلبي از مهم ترين ميراث انبياء است . او وارث عزت و كرامتي است كه خداوند به حضرت آدم (ع) داده است (و لقد كرمنا بني آدم ). او وارث عزت حضرت نوح ،شيخ الانبيا است . خداوند به حضرت نوح عمري طولاني و پربركت عنايت نمود. از نهضت عاشورا كه در سال 61 هجري اتفاق افتاده است ، نزديك به 1400 سال مي گذرد، اما مشعل عشق حسيني هنوز مشتعل است و هر سال كه محرم مي شود گويي حسين بن علي (ع) ديروز شهيد شده است . او وارث ابراهيم خليل الله است . پيامبري كه عزت واقعي را در سرچشمه آن يافت و قهرمانانه فرياد «اني لا احب الافلين » زد و با بت هاي دروغين و بت پرستان و بت سازان سازش نكرد و حاضر نشد در برابر خدايان تصنعي و اربابان قدرت ، خود را خوار نمايد.

حسين بن علي (ع) نيز اين چنين بود. از طرف ديگر ابراهيم (ع) حاضر شد فرزندش را در راه خدا قرباني كند و اسماعيل (ع) به ذبيح الله معروف گشت ، اما حسين بن علي ، هم فرزندان و اصحابش را قرباني كرد و هم خود را و ذبيح الله شد. مناي كربلا جلوه شهادت شريف ترين انسان ها و قربانگاه بهترين رهروان انبياء بود.

آري حسين (ع) وارث موسي كليم الله است ؛ چرا كه حاضر نشد در برابر فرعونيان زمان و طغيان گران دوران ، سكوت كند. حضرت موسي (ع) بني اسرائيل را از حضيض ذلت به اوج عزت آورد. حسين (ع) نيز با نهضت عزت گرايانه خود اسلام و مسلمين راعزتي دوباره بخشيد و منافقان و فرصت طلبان را رسوا و خوار كرد. درس آزادگي و شهادت او مايه عزت و كرامت شيعيان در همه اعصار است .

حسين (ع) وارث عزت حضرت يحيي (ع) است ؛ چرا كه او نيز حاضر نشد به فساد حكام ستمگر راضي شود و امر به معروف و نهي از منكر نكند. از اين رو سرش را جداكردند و نزد حاكم ستمگر و فاسد بردند. سرِ حسين بن علي (ع) نيز به دليل امر به معروف و نهي از منكر جدا شد و نزد يزيد ستمگر برده شد، اما تا قيامت آمران به معروف و ناهيان از منكر به تأسي از او سر مي جنبانند و به او اقتدا مي كنند. اصولاً امر به معروف و نهي از منكر، سنت و سيره انبياء و صالحان است و امام حسين (ع) بارها به اين موضوع اشاره فرموده است . او وارث هيبت و عزت و اقتدار حضرت سليمان و داوود است . در روز عاشورا حتي جن ّ و ملك به ياري او شتافتند، اما او نپذيرفت و البته اين استغنا، ناشي از اوج عزت اوست .

امروزه بعد از گذشت ساليان دراز، مرقد او قبله آزادگان است و حسينيه ها و مجالس عزاداري او پر مي شود. عزت و اقتدار سليمان (ع) و داوود (ع) بيشتر مربوط به زمان خود بود، در حالي كه عزت و اقتدار حسيني ، بعد از شهادت ايشان نيز پا برجاست .

او عزيزي است كه وارث عزت حضرت يوسف (ع) است . يوسف صديق را در چاه انداختند تا از عزت او بكاهند اما خداوند او را به اوج عزت رساند و عزيز مصر كرد. سالارشهيدان را در گودال قتلگاه افكندند، اما پيام سرخ و پرچم سبز قيام او، جلوه عزت گرايي در همه اعصار شد.

شاعر معاصر علي موسوي گرمارودي در اين باره چه زيبا سروده است :

در فكر آن گودالم كه خون تو را مكيده است

هيچ گودالي را چنين رفيع نديده بودم

در حضيض هم مي توان عزيز بود

از گودال بپرس .

آري ، حسين بن علي (ع) چون حضرت عيسي (ع) با بدعت طلبان و كج انديشان و مفتيان فاسد (كه دين يهود را به انحراف كشيده بودند) مبارزه كرد. مفتيان يهود به مرگ عيسي فتوا دادند. عيسي (ع) را خداوند به آسمان برد و ملقب به روح الله كرد. مفتيان درباري نيز به مرگ سالار شهيدان فتوا دادند و عمال بني اميه او را به شهادت رساندند.بدين وسيله امام حسين (ع) در عروجي خونين ملقب به ثارالله شد. جرم عيسي (ع) نيزدعوت به اصلاح و سنت الهي بود. عيسي (ع) حواريوني شجاع و عزتمدار داشت و سالارشهيدان نيز حواريوني عزتمند كه به آنها افتخار مي كرد. امام (ع) درباره ياران خودمي فرمايد: «به خدا سوگند همراهان خود را آزموده ام ، انس و علاقه اي كه آنها بر مرگ دارند، همانند علاقه كودك به شير مادر است . همه پرصلابت و مستحكم اند.»

يكي از جنبه هاي عزت حضرت عيسي (ع) اين است كه امروزه بيشترين پيرو رادارد و حسين (ع) نيز بيشترين پيرو و زائر و عاشق را. ارتباط عيسي (ع) با سالار شهيدان از اين نيز فراتر مي رود، چرا كه حضرت عيسي (ع) همراه قائم آل محمد (ص) پرچم «يالثارات الحسين » را بر خواهد داشت و خون به ناحق ريخته سالار شهيدان را طلب خواهد كرد و آن روز است كه همه معناي پيروزي خون بر شمشير و مفهوم عزت حسيني را درك خواهند نمود.

آري حسين (ع) وارث رسول خداست . او هم از نظر ظاهري شبيه حضرت محمد (ص) است و هم از لحاظ معنوي ، وارث عزت و شجاعت پيامبر (ص). او وارث فاطمه است كه با شجاعت از امامت و ولايت دفاع كرد. او فرزند پيامبري است كه فرمود: اگر خورشيد را در دست راست من و ماه را در دست چپ من بگذارند كه دست از دعوت خود بردارم ، چنين نخواهم كرد.

آري جوشش خون پيامبر (ص) در رگ حسين (ع) است كه به عافيت طلبان وكج انديشان جواب منفي مي دهد و عزت ظاهري و مادي را با شهادت ؛ يعني عزت ابدي معاوضه نمي كند. خداوند دين پيامبر (ص) را به عنوان دين ابدي تثبيت مي كند و حسين (ع) هم تا قيامت به عنوان مشعل هدايت معرفي مي شود، چرا كه : «ان الحسين مصباح الهدي و سفينة النجاة » و بشر ملزم مي شود كه تا ابد به اين چراغ هدايت توجه كند و در اين كشتي نجات بنشيند تا به سرچشمه عزت ، رهنمون گردد.

اقبال لاهوري در اين باره گفته است :



تيغ بهر عزت دين است و بس

مقصد او حفظ آيين است و بس



ماسوي الله را مسلمان بنده نيست

نزد فرعوني سرش افكنده نيست



خون او تفسير اين اسرار كرد

ملت خوابيده را بيدار كرد



نقش الا الله بر صحرا نوشت

سطر عنوان نجات ما نوشت



رمز قرآن از حسين آموختيم

زآتش او شعله ها اندوختيم



پيوند مبارك حسين بن علي (ع) با قرآن ، نهضت او را پايدار كرده و از عشق او آتشي در دل ها افكنده است كه تا قيامت خاموش نمي شود، چنانكه امام صادق (ع) به آن اشاره فرموده است : «ان لقتل الحسين (ع) حرارة في قلوب المؤمنين لن تبرد ابداً».

به راستي شهادت امام حسين (ع) حرارتي در دل مؤمنان افكنده است كه تا قيامت سرد نخواهد شد. حسين (ع) كرامت و عزت خود و مسلمين را در تبعيت از نبوت ،قرآن و دين مي دانست . چنانكه در عصر روز تاسوعا خطبه پرشور خواند:

«اللهم اني احمدك علي ان كرامتنا بالنبوة و علمتنا القرآن و فقهتنا في الدين » و يا در نامه اي به مردم بصره نوشت «انا ادعوكم الي كتاب الله و سنتة نبيه ...»

اعتقاد عميق او به نبوت و قرآن و سنت بود كه «احدي الحسنيين » را در پيش گرفت و مطمئن بود كه چه پيروز شود و چه به شهادت برسد، مطابق اصل «عزت » عمل كرده است .