بازگشت

تولي جوهره حيات


تولي و ايمان انسان را به خزائن اشيا نفوذ مي دهد و به زيبايي هاي ماندگار و پايدارراه مي دهد. آن جا زوجيّت و ملكيت ، اعتبار و فرض ذهني نيست ، نسبت هاي حقيقي و وصف خود حيات است . اگر حورالعين ، زيباصورتاني بي نظيرند كه به تزويج مؤمن در مي آيند، به عقد و اعتبار نيست ، بلكه «زوجيتي حقيقي » و انضمامي واقعي است . اگر باغ و بوستان و ميوه اي هست ، به نحو ملكيت واقعي است ؛ يعني اراده كند تصرف صورت مي گيرد، هر طور كه بخواهد.

چون اينها همه اوصاف جان ِ مومن هستند كه خداي صورت آفرين آن را به صورتي چنين تجلي داده است . از همين رو، در روايات آمد، كه ايمان و عمل صالح است كه قصرها و قصورها براي مؤمن مي شود. پس برگشت همه زيبايي ها در اين سطح ازحيات به همان ايمان است و همان گونه مؤمن و ايمان ، نحوي از اتحاد دارند، مؤمن و آن زيبائي هاي وصف ناپذير نحوي از اتحاد دارند و اين زيبايي ايمان است كه تجلي مي كند:(لكن اللّه حبّب اليكم الايمان و زيّنه في قلوبكم )

البته ظرف ظهور عمومي اين حقايق ، قيامت است و الا در همين نشئه براي اوليا مشهود است .

بالاتر از اينها هم كساني هستند كه نظر به وجه الهي محظوظند و به حور و قصور توجهي ندارند كه حال خود اباعبداللّه (ع) و سپس برخي خواص كربلا، چنين است كه ما را به مقام اينان راهي نيست .