بازگشت

انضمام هاي مجازي و مشكل زيباسازي


وقتي پديده اي زيبا در ما ايجاد شيدايي مي كند، براي آوردن آن به زندگي ، ابتدا«ايجاد نسبت » با آن مي كنيم و آن را به ملكيت يا زوجيت خود و امثال آن در مي آوريم .البته چنان كه گذشت ، اين انضمام و ايجادِ نسبت بايد با ارتباطات زيباي معنايي صورت گيرد. حال چرا در پاسخ به ميل زيباخواهي خود، وقتي مثلاً زيبا رويي را كه در ما ايجاد كشش كرده را با اوصاف زيبايي ، مثل صداقت و حيا و... به زوجيت (انضمام ) خود در مي آوريم باز الزاماً حيات زيبا نمي شود و حداكثر آنات زيبايي داريم ؟! يعني با زندگي وحيات ما مملو از «زيبايي ممتد و پايدار» نمي شود! پديده زيبا كه هست ، رويكرد زيبا هم بوده است ، درك ما هم عيبي نكرده است . پس مشكل كجاست ؟

مشكل اين است كه پديده زيبا واقعاً به زندگي ما راه نيافته ، بلكه شكل مجازي و موهوم به ما منضم شده است .

توضيح اين كه در اين سطح حيات ـ كه ما هستيم ـ پديده هاي زيبا واقعاً «وصف حيات » ما نمي شوند و به زندگي ما راه نمي يابند، بلكه به نوعي نسبت توهمي و غيرحقيقي (مثل مالكيت و زوجيت و...) به ما ضميمه مي شوند. اين مفاهيم (ملكيت و زوجيت و...) نه مفاهيم ماهوي اند و نه مفاهيم ثاني فلسفي ـ كه لااقل منشأ انتزاع در بيرون داشته باشند ـ مالكيت ، چيزي نيست كه در بيرون غير از پديده ها (مِلك ) وجود داشته باشد و منشأ انتزاع (مثل تناسب براي مفهوم زيبايي ) هم ندارد، بلكه ذهني صرف اند. يعني ذهن به منظور رفع احتياج هاي حياتي ، آنها را ساخته و كاملاً جنبه وضعي و قراردادي و فرضي و اعتباري داشته و با واقع و نفس الامر سر و كار ندارند.

پس بين ما و پديده ها ـ اعم از زشت و زيبا ـ فاصله و نسبتي مجازي غير واقعي قرار دارد. البته رويكردهاي اخلاقي و آنچه زيبايي معنايي معرفي شد، وجودي حقيقي دارند، نه اعتباري ؛ يعني همه از نوع معقولات ثاني فلسفي اند و منشأ انتزاع بيروني دارند.اما پر واضح است اينها علي رغم وجود حقيقي نمي توانند چيز موهومي را زيبا كنند،مثلاً و لو با ايثار، انسان صاحب و مالك چيز زيبايي شود، دست آخر زيبايي فقط از آن ِ همان پديده زيبا و از آن ِ ايثار رخ داده است و هرگز نسبت مالكيت زيبا نمي شود.(دقت شود) از سوي ديگر، تا اين نسبت ها زيبا نگردد، هرگز حيات زيبا نمي شود؛ چون پديده هاي زيبا در حاشيه زندگي ما مي مانند و به حيات ما راه نمي يابند و فقط در خيال مامسكن دارند. اين همان است كه در تعابير ديني به دنيا معرفي شده و سراب و غير قابل دسترس ، كه هر چه بدوي بدان نمي رسي .