بازگشت

شجاعت


درباره شجاعت اين قهرمان مبارز چه مي توان گفت : آيا در ميان دليران و جنگ آوران بزرگ كسي را دليرتر از آن بزرگوار مي شناسيد. بعضي راويان گفته اند: به خدا سوگند! هيچ انساني را چون او نديدم كه ياران و خويشاوندان و برادرانش به شهادت رسيده بودند، اما او با قلبي محكم ، روحي قوي و شجاعتي كم نظير به نبرد ادامه مي داد، او بود كه در برابر پرتاب نيزه ها و چكاچك شمشيرها و ضربه خنجرها ايستادگي كرد، تا به آن جا كه بر لباس شريف حضرتش صد و بيست نيزه ديده مي شد و بر جسد مطهرش سي و سه تير و سي و چهار زخم شمشير وجود داشت و خاندان آن حضرت ـ اعم از فرزندان ، برادران ، برادرزادگان و عموزادگان ـ را از نظر وفا به عهد بايد برگزيدگان زمين دانست . آنان هرگز از پيشواي خود جدا نشدند. هنگامي كه آنان را گرد آورد به ايشان فرمود: شما مي توانيد برويد. يك صدا فرياد برآوردند. ما هرگز از شما جدا نخواهيم شد. آيا سزاوار است كه ما زنده بمانيم و شما كشته شويد.

در برپايي مراسم سوگواري سالار شهيدان اندرزهاي زيادي است : يكي اين كه هرامتي به زندگاني بزرگان خود توجه دارد، تاريخ زندگاني آنان را ثبت مي كند و از رويدادهاي زندگي شان درس مي گيرد. خواه اين بزرگان در يكي از زمينه هاي ديني برجسته باشند ويا در يكي از امور دنيايي . اما امام حسين (ع) پسر دختر پيامبراسلام شاخه گل خوشبوي او، فرزند اميرالمؤمنين علي (ع)، بزرگ شده خاندان نبوت ، رادمردي است كه روح ممتاز داشته و از راز شرافت خانوادگي نيز برخوردار بوده است .

او مركز همه فضايل اخلاقي و اعمال پسنديده ، همت بلند، شجاعت فوق العاده و بخشندگي بي حد است . وي در راه هدفي بسيار برجسته ، با انگيزه پاك قيام نموده و حركتي را آغاز كرده كه نه قبل از او و نه بعد از او هيچ كس جاي او را نتواند گرفت . جان و مال و خاندان خود را در راه زنده ماندن اسلام و رسوا كردن منافقين فدا كرد. مرگ با عز و شرف را از خواري و ظلم پذيري برتر دانست و شهادت را در برابر فرمانبرداري ازپست فطرتان برگزيد. عزت نفس ، دليري ، ظلم ستيزي ، شكيبايي ، پايداري و مقاومت اين ابر مرد همه را به شگفتي وا داشته و خردمندان را متحيّر ساخته كه عوامل و زمينه هاي نهضت عاشورا، خود جاي گاه پا بر جاي امر به معروف و نهي از منكر است كه رمز جاودانگي اين حماسه براي هميشه درس عزت و شرافت و كرامت جهت رساندن پيام الهي به عموم و خصوص جامعه با به دست آوردن اهداف معنوي و فيض يابي از انديشه هاي بديع و محسّنات اخلاقي در مسير تربيت و غيرت ديني و اداي حقوق انساني بوده است .

نقش عاشورا در هم بستگي شيعه ، پيروي از پيشوايان خود بوده كه در برگزاري مراسم سوگواري براي امام حسين (ع) جديت داشته و همه ساله به ياد اين مصيبت جانكاه عزاداري مي كنند؛ تا با كوشش تمام به سفارش پيشوايان خود جامه عمل بپوشانند و اين امر بر هيچ فردي پوشيده نيست . حماسه عاشوراي امام حسين (ع) به همه افراد مبارز آموخته تا جان در تن داشته باشند، با بدكاران و بيدادگران بجنگند و با آگاهي از اين حماسه ، دريابند كه به خاطر ترويج اسلام و احياي آيين خدايي از نثار خون نبايد دريغ داشت .

گاهي به كشته شدن و گاهي به كشتن است ترويج دين به هر چه زمان اقتضا كند با توجه به اين كه ما انسان ها چنانچه تمام ساعات و دقايق در رمز اندرز مبارزات امام حسين (ع) مطالعه و جست و جو كنيم ، به اقيانوسي مي رسيم كه روي سفينه «لايَذْكروني الّابكاي » آن اين دو بيت نمايان است .



روزي كه دل تو ازبلا خسته بود

بايد كه از آن خروشت آهسته بود



در دام بلا بسي مثلها زده اندشايد

كه در آن مصلحتي بسته بود



جانم فداي آن كه دلش بازبان يكي است .

در نهايت نگارشم به عنوان يك روحاني شافعي مذهب (رض) به همه مسلمانان تسنن و تشيع عرض مي كنم : مطمئن باشند كساني كه به وحدانيت پروردگار و رسالت حضرت محمد (ص) واصول دين ايمان دارند، اگر چه در سوگواري شهادت امام حسين (ع) حاضر نباشند، مخالف برگزاري چنين مراسمي نيستند و هرگز به خود اجازه نمي دهند ازعزاي مصيبت سالار شهيدان غافل يا عمداً نشاط و خرمي نشان داده و جشن و سرور برپاكنند ـ معاذالله ـ چنانچه خداي ناخواسته كسي به يكي از آن مبارزان برحق ـ روز عاشورا ـ اهانت كند، ساير مسلمانان به عنوان دفاع از خانواده رسول اكرم (ص) او رانفرين نموده و واجب القتلش مي دانند.

در عنايت به دفع كينه و سوءظن ميان بعضي از دو فرقه مسلمان شيعه و سني كه اين كار اهّم اهداف دشمنان دين و آيين يكتاپرستي است . به عنوان نشان صحت عرايضم خلاصه اي را به قرار زير معروض مي دارم ، با اين كه آشكار است دشمنان اهل بيت و خانواده رسالت دشمنان خدا و پيامبر و مهدور الدَّم مي باشند، لذا معلوم است هر فردي كه دشمن آنان نباشد، او هم هرگز مسلمان نبوده و نيست و او هم مهدور الدم است . سيماي هر منطقه اي مي تواند معرف عقيده و آيين ساكنان آن جا باشد. گاهي مي بينيم اسامي فرزندان آنها ـ اعم از پسران و دختران ـ از نام هاي خاندان رسالت بوده ، ديگرترديدي نمي ماند كه اصل و فرع آنان عاشق عموم و خصوص آن خانواده اهل بيت هستند و دشمنان آنها را دشمن سرسخت دين و آيين خود مي دانند.

مطلب ديگر اين كه در كوهستان هاي منطقه كردستان كه در فصل بهار به انواع گل هاي رنگارنگ و معطر مزين مي شود، يك نوع بوته اي هست كه گل هاي سرخي شبيه به گل خشخاش دارد و در محل آن را (هلاله برائيم يالاله برام ) گويند؛ فارسي آن (لاله واژگون يا نوعي شقايق النّعمان )نام دارد كه بيشتر مردم به عنوان تأسي از فرموده رسول اكرم (ص) كه هر گياه و درختي نوعي تسبيحات دارد و چنانچه بوته هاي آن در گورستان مسلمانان باشد، ـ تسبيح و ذكر آن براي شاد بخشي روح مردگان بي تأثير نيست ـ ريشه آن را از كوهستان مي كنند و روي گور عزيزان خود مي كارند. گاهي سبز مي شود و بر روي گل هاي سرخ زيبايش قطرات آبي نمايان مي شود كه چون قطره اشكي بر روي صورتي زيبا است . در اصطلاح مردم چنين معروف است كه قطره هاي گل اين بوته براي شهادت امام حسين (ع) اشك مي ريزند.

از غريزه مسلمانان شيعه و سني اين است كه اگر زماني تحت فشار ستمگران واقع شوند و در برابر آنان قدرت مبارزه نداشته باشند، لاحول گويان به ياد شجاعت و حماسه باعزت امام حسين (ع) مي افتند و با زبان حال و مقال مي گويند: درود بر آن رهبري كه فرمود مرگ با عزت ، بهتر از زندگي باخواري است .

ناصرالدين شاه به عنوان مسابقه فكري و آگاهي شاعران عصرش در تفسير بيت مشهور عارف زمان حافظ شيرازي (بلبلي برگ گلي خوشرنگ در منقار داشت ) سؤالي طرح كرده بود كه در ميان شعرا تنها شاعر آگاه و عارف كُرد مرحوم شيخ رضا طالباني بود كه در به دست آوردن رمز آن موفق شد. اكنون خلاصه اي از اين غزل مخمس را در ضميمه مقاله تقديم شما سروران مي كنيم :

در تفسير معناي بيت مشهور (بلبلي برگ گلي خوش رنگ در منقار داشت )



شاه والا وقت طالع روي در ادبار داشت

اين دل غم منزلم را غرق در اكرار داشت



صاحبا در حالتي كه اين بنده غم بسيار داشت

يادم آمد از كلام آن جناب اظهار داشت



گفته بودي مقصد حافظ چه بود از آن كه گفت

بلبلي برگ گلي خوش رنگ در منقار داشت



تا سحر گرديدم اندر بحر علم ابجدي

تا به بينم اين صدف آيا چه در دربار داشت



بلبلي برگ گلي شد سيصد و پنجاه و شش

با حسين و با علي و با حسن معيار داشت



برگ گل سبز است دارد او نشاني از حسن

چون كه در روز شهادت سبزي رخسار داشت



رنگ گل سرخ است دارد او نشاني از حسين

چون كه در حين وفاتش سرخي رخسار داشت



بلبلي باشد علي كز فرقت آن هر دو يار

دائمًا با آه و افغان ناله هاي زار داشت



من نهاني گويم اين اشعار در بهر رضا

تا بدانندش (رضا) ايمان بس انوار داشت