بازگشت

حسين بن علي راست قامت ترين مفسر عزت و شرافت انساني


عزّت حسيني (ع) يعني عزّت انسانيت ، زيرا حسين بن علي (ع) قهرمان تفسيركننده حيات توأم با عزّت و شرافت انسان است ، حقيقتاً همه ارزش ها و آرمان هاي الهي زندگي انسان مديون آن عزيز و عزيزان است .

آري ، حسين بن علي (ع) راست قامت ترين مدافع حيات طيب انساني در مرتفع ترين قلّه فداكاري ِ در راه حق و حقيقت و آزادي و عزّت انساني قرار دارد.حسين بن علي (ع) تابلو انسانيت و سرچشمه عزّت و كانون كرامت و افتخار انساني است .حسين بن علي (ع) آرمان انسانيت و تفسير عيني حقيقت ِ حيات جاويد انسان است .حسين بن علي (ع) اسوه و الگوي پويندگان حركت مسير تكامل انساني و امام حقيقت جويان ِ مسير عزّت و كرامت انسان است .

حسين بن علي (ع) مظهر أتم ّ اسم شريف العزيز است . اگرچه همه ائمه هدي ـ سلام الله عليهم اجمعين ـ مظهر اتم اسماي حسناي الهي اند ولي هريك از آنها مظهري خاص از اسمي مخصوص اند و در آن اسم جلوه دارند، وجود مبارك حضرت امام حسين (ع) اسم العزيز را آيت و مظهر تام است .

اگر حسين بن علي (ع) مظهر اسم العزيز است مكتب حسيني تبلور عزّت خداي است و اگر اين مكتب حسيني (ع) كانون عزّت است به راهيان كوي حسين (ع) درس عزّت و افتخار مي آموزد و بهترين نشانه پيروان اين مكتب و كانون حسيني (ع) عزّت است . اگر انسان حسيني (ع) بود يعني متخلّق به اخلاق حسين بن علي (ع) و متصف به اوصاف او يقيناً عزيز خواهد بود.

بيانات نوراني حسين بن علي (ع) يك پارچه جلوه هاي عزّت و حرّيت و آزادي است ، چه اين كه سيره عملي آن حضرت تابلو تمام تمامي عزّت و عظمت و افتخار است ؛در اين فصل تبرّكاً به چند كلمه از بيانات آن حضرت مي پردازيم .

1ـ اءن لم يكن لكم دين و كنتم لاتخافون المعاد فكونوا احرارا في دنياكم .

اگر شما به علت سقوط از مقام والاي انسانيت كه تطبيق حيات و ارزش هاي آن باخداست خود را از دين محروم ساختيد، اگر دين و اعتقادي نداريد، اگر همه زندگي رادردنيا مي بينيد حداقل كرامت و شرف ذاتي انسان و لزوم پيروي او از اصول حيات دسته جمعي را فراموش نكنيد كه در رأس ِ آن احترام به انسان ها قرار دارد، اقلاً در دنيا آزادمرد باشيد.

2ـ لا واللّه ِ لا اُعطيكم ُ بيدي اعطاءَ الذَليل ولاَ اَفِرُّ فِرارُ العبيد يا عبادَاللّه اِنّي عُذت ُ بربّي و ربّكم اَن ْ تَرجِمُون اَعُوذُ بربي و ربّكم مِن كل ّ متكبّرٍ لا يُوْمِن بيوم الحساب .

به خدا سوگند من دست ذلت به شما نخواهم داد و هرگز مانند بردگان از جهاد فرار نمي كنم . اي بندگان خدا با كمال بي توجهي به سيادت و تفرعن تان به پروردگار خودم و شما از اين كه من را سنگباران كنيد پناه مي برم .

اين كلمات ِ نوراني امكان فهم عالي ترين مقام انساني را از نظر شرافت و كرامت و حيثيت در اختيار مكتب داران و فرهنگ سازان و بانيان تمدن هاي حقيقي مي گذارد كه بفهمند وقتي سخن از انسان مطرح مي شود با چه موجودي سر و كار دارند و بفهمند زندگي با ذلت و خواري مساوي با مرگ دور از كرامت و شرفي است كه خدا به انسان ها عنايت كرده است .

براي وجود مبارك سالار شهيدان (ع) سه كار ممكن بود، يا بيعت و تسليم و پذيرش ذلّت يا ترس و فرار و پذيرش بي چارگي يا استقامت و جهاد با عزّت و پذيرش شهادت كه اين راه سوم سيره راست قامتان است تا جاودانه تاريخ باشند. فقط اين راه عزّت و افتخار است ، راه هاي ديگر جز ذلّت و خواري چيز ديگري نيست .

آري ، حسين بن علي (ع) كه راست قامت ترين چهره شرافت انساني است و آموزگار مكتب عزّت و افتخار است سيره زندگي او و اصالت خانوادگي او و غيرت ذاتي او باراه پذيرش ذلت و بي چارگي تضاد كامل دارد.

آن حضرت تفسير عيني عزّت انسان است ، مبيّن واقعي شرافت و كرامت زندگي است ، احياگر روح آزادي و شارح ميسّر آزادگي است . قرب با آن حضرت درس آزادي و عزّت مي دهد، پيروي صادقانه از ايشان راه زندگي انساني مي آموزد و خلاصه مكتب سرفراز حسين بن علي (ع) است كه انسان را تفسير مي كند و انسانيت را معنا مي دهد.

3ـ اَلا و ان ّ الدّعّي بن الدّعّي قَدْرَكَزَنَي بين اثنتين السّلة ِ ـ القّلة ـ والذِلّة و هيهات منّا الذّلة يَأبي اللّه ذلك لنا و رسوُلُه والمؤمنون و حُجورٌ طابت و طَهُرت و اُنْوف ٌ حمّية ٌ و نفوس ٌ أبيّة ُ.

آگاه باشيد آن زناكار پسر زناكار مرا ميان شمشير و پستي و خواري قرار داده است ولي محال است براي ما تسليم با ذلّت و خواري ؛ خدا و رسول خدا و انسان هاي با ايمان و دامن هاي پاك و پاكيزه و زعماي با حمّيت و نفوس با غيرت از آن امتناع مي ورزند.

4ـ فَانّي لا اري الموت اِلاَّ سعادة ً والحياة مع الظّالمين اِلاّ برماً.

همانا من مرگ را جز سعادت و خوشبختي و زندگي با ظالمان را جز ناراحتي و ملامت نمي بينم .

گويا وجود مقدس سيد شهيدان عالم ـ روحي له الفدا ـ مي خواهند بفرمايند حال كه از معروف چيزي باقي نمانده است و ارزش هاي الهي انساني قرباني اميال هوس بازان بي دين شده است ، منكرات چهره معروف گرفته اند و ضد ارزش ها لباس ارزشي بر تن كرده اند وظيفه من كه امام و راهنماي آنها هستم اين است كه معروف ِ از دست رفته را به آنان بازگردانم و اين جز با كشته شدن و نپذيرفتن زندگي با ظالمين ممكن نيست . لذاحضرت با اشاره به شهادت خود در آينده ، آن را سعادت و خوشبختي شمرده و زندگي كردن با ظالمين را با آن وضع ، ناراحت كننده و ملال آور به حساب مي آورند. حضرت نمي خواهند بفرمايند حال كه چنين است بهتر است من ميان آنها نباشم و نبينم كه ظالمين چه مي كنند، بلكه مي خواهند بفرمايند وظيفه من اين است كه با شهادت ِ خود اسلام را احيا كنم و معروف و حق را به جامعه باز گردانم .

اين كه فرمود «فاني لا أري الموت الاسعادة ً» يعني مرگ آرماني ، يعني شهادت در راه احياي ارزش ها، يعني سرانجام ِ مبارزه و جهاد در برابر ظلم و فساد و نامردمي ها.

آن موتي سعادت آفرين است كه زنده كننده باشد، آن مُردني افتخار آفرين است كه خون خُفته انسان ها را در رگ هاي پيكر جامعه به جوش آورد.

آري ، آن موت همان شهادت است كه سعادت بخش و افتخار آفرين است ، نه مرگ طبيعي خاموش و بي روح و حركت .