بازگشت

الگوي رازداري


مأموران ابن زياد «قيس بن مسهر» نامه رسان امام (ع) را در «قادسيه » دستگير كردند. از اين رو، قيس براي حفظ اسرار، نامه را پاره كرد. در بازجويي به او گفتند: چرا نامه را پاره كردي ؟گفت :براي اين كه شما از مطالب آن آگاه نشويد، گفتند تو را رها نمي كنيم ، تا اسامي آن هايي را كه امام براي آنان نامه نوشته است ، بگويي و به روي منبر به علي و فرزندانش دشنام دهي ؛ در غير اين صورت تو را قطعه قطعه مي كنيم .

گفت : اسامي را نمي دانم ، اما دشنام مي دهم . او بالاي ِ منبر مي رود و پس از حمد و ثناي الهي ، به لعن و دشنام ابن زياد و بني اميه و صلوات و درود بر علي و فرزندانش ، لب به سخن مي گشايد و مي گويد: من فرستاده حسينم ، به دعوتش پاسخ گوييد و او را ياري كنيد، در اين هنگام او را از بالاي دارالاماره به پايين پرتاب كردند و به اين گونه او را به شهادت رساندند.

همان طور كه مشاهده مي شود، قيس به عنوان يكي از بهترين الگوهاي تربيتي صحنه عاشورا است ، چه اينكه الگوهاي ديگري ، همچون : تشويق به خوبي ها توسط همسرش «دلهم »، الگوي نماز اول وقت ، الگوي ادب در «جَوْن »، قوميت زدايي و شهيدان ترك و فارس ، و بسياري الگوهاي ديگر در زمينه هاي متفاوت وجود دارد، كه نيازمند تحقيقي گسترده مي باشد در اين راستا است .