بازگشت

خلاصه


موضوع مقاله ، يكي از مهم ترين و شورانگيزترين اهداف امام حسين (ع)؛ يعني «آزادي » است . از آن جا كه آزادي تعريف ها و برداشت هاي بسيار متفاوتي دارد، مقاله مي كوشد ويژگي آزادي از ديدگاه قهرمان عاشورا را به دست آورد. در اين مورد - به ويژه - نگاهي به آزادي غربي و ليبرالي دارد و تفاوت آن را با آزادي حسيني باز مي جويد. نخست تصويري كلي از آزادي در فرهنگ حسيني (از نظر مباني و اهدف ) ارائه مي شود، سپس آزادي در چند محور سياسي و حقوقي ، با توجه با آموزه هاي سرور شهيدان ،بررسي مي گردد.

امام ، «انسان كامل » است و امامت ، قلّه رفيع كمال ، هرچند امام در تمام ابعاد فكري ، اخلاقي و عملي ، اسوه و پيشواست و امامت ائمه (ع) مطلق و تجزيه ناپذير است .لكن هر يك از امامان (ع)، به تناسب زمان و مكان موقعيت اجتماعي خويش ، نمود و ظهور ويژه اي داشته اند. امام حسين (ع) - به خصوص - در عرصه كربلا تجلي خاصّي داشت و آزادي ، در كربلا از نمود ويژه اي برخوردار است .

امام حسين (ع) نماد هميشه جاويد حريت و آزادگي است . اصولاً «شهيد» و «شهادت » جلوه والايي از «آزادگي » است و - طبعاً - آن كس كه «سيد شهيدان » است ، «سرور آزادگان » نيز است . كيست كه گوشه اي از حادثه عظيم كربلا را بشناسد و عطر آزادگي را از آن استشمام نكند؟ امام حسين (ع) آزادي را در اصيل ترين و عميق ترين نوع آن به انسان ها آموخت . بسيارند كساني كه از آزادي ، عدالت و... سخن مي گويند، لكن فقط «سخن مي گويند» و حداكثر تحليل مي كنند. آزادي ، عدالت و... را بايد در عرصه عمل و در كوران حوادث و پيشامدهاي سخت و نفس گير نشان داد و شناساند. آزادي ، فرآيند آگاهي ،اخلاق و عمل است . آن كس كه آگاهي ندارد، از ارزش آزادي بي خبر است (گاه آزادي ِزيانمند را به جاي آزادي مطلوب مي شناسد) و آن كه اخلاق «آزاد منشي » ندارد، انگيزه لازم براي به دست آوردن آزادي ندارد و آن كس كه شهامت عمل ندارد، عاقبت در زنجيرظلم و اسارت باقي مي ماند. امام حسين (ع) آزادي شناس بزرگ ، آزادمنش بزرگ و اقدام گر بزرگ است . حادثه عاشورا - به ظاهر - كوچك و محدود بود؛ در مكاني كوچك و در زماني اندك و با نفراتي معدود به وقوع پيوست ، اما چنان موجي آفريد كه پس از هزار و چند صدسال ، انقلابي به وسعت و عمق انقلاب اسلامي ايران بر پا كرد. كربلا مرز زمان و مكان را در نورديده و از چنان تواني برخوردار است كه مي تواند از پس قرن ها، ملت و ملت هايي را «حسيني » كند.

در هر صورت ، به يقين آزادي - در تعريفي خاص - يكي از آرمان هاي اصيل ،پايدار و عمومي بشر است . شوق به آزادي - بدين معنا - با سرشت آدمي عجين شده است و اين سرمايه همواره با انسان بوده و هست . بنابراين ، گرايش به آزادي ، حقيقتي فطري و غريزي است .

لكن مفهوم آزادي - به معناي عام - منحصر به آنچه گفته شد (آزادي مطلوب فطري ) نيست ، بلكه واژه اي وسيع و كش دار است كه مصداق هاي بسيار زياد، متنوع و حتي متضاد را شامل مي شود. مكتب ها و نظريه هاي گوناگون نيز تعريف هاي بسيار متفاوتي از آن ارائه داده اند. توضيح اين كه آزادي در لغت به مفهوم «رهايي » و فقدان قيد و مانع است . اين رهايي نسبت به حوزه هاي گوناگون و قيدهاي مختلف شكل هاي متفاوت به خود مي گيرد. به تعبير دقيق تر، آزادي غالباً داراي دو نوع قيد است : يكي با واژه «از» بيان مي شود، مثل آزادي از قدرت ظالمانه ، آزادي از فشار تبليغات و...، كه نشان دهنده نوع «مانع » است و ديگري ، با واژه «در» بيان مي شود، مثل آزادي در تحصيل ،آزادي در شغل و...، كه نشان دهنده «حوزه آزادي » است . با توجه به اين مطلب ، آزادي به انواع فراواني تجزيه و تكثير مي شود، مثل آزادي فكر، آزادي سفر، آزادي ازدواج ، آزادي علم ، آزادي مسكن ، آزادي رأي و... تا آزادي جنسي ، آزادي تهمت و... همچنين ، آزادي از قدرت ظالمانه ،آزادي از تعصب ... تا آزادي از دين ، آزادي از عقل و...

مكتب هاي گوناگون هر كدام وجهي و گونه اي از آزادي را هدف خود قرار داده اند؛ به سخن ديگر، گستردگي مفهوم آزادي اين فرصت را در اختيار افراد و عقايد مختلف قرار داده است ، تا هر كدام به سليقه خويش ، گونه اي از آن را - به درست يا غلط - برگزينند. به همين دليل ما با تعريف ها و تعبيرهاي بسيار متفاوت و گاه متضادي از آزادي روبه رو هستيم ؛ تا آن جا كه - به گفته برخي دانشمندان غربي - دويست تعريف از آزادي مطرح شده است . آزادي از ديدگاه افلاطون و ارسطو، تا كساني چون جان لاك ، روسو، ماركس و.. بسيار متفاوت است . نظريه هاي ضد و نقيض و تعريف هاي افراطي و تفريطي ، نوعي ابهام و آشفتگي در موضوع آزادي ايجاد كرده است . علاوه بر اين ، سوء استفاده ها و نيرنگ بازي ها به اسم آزادي ، بر آشفتگي قضيه افزوده است . متأسفانه آزادي ، به خاطر جاذبه شديد سياسي و عمومي آن ، گاه همچون ابزاري در دست قدرت طلبان و سياست پيشگان در مي آيد و آنها، با فريب افكار عمومي ، قدرت و نفوذ خود را تحكيم مي بخشند و مخالفان خويش را در عرصه سياسي مغلوب مي سازند.

بنابراين ، اين پرسش اساسي مطرح است كه آزادي از ديدگاه سرور شهيدان چه تعريف و ويژگي هايي دارد و تفاوت آن با آزادي مطرح در مكتب هاي ديگر، به ويژه آزادي ليبراليستي ، چيست ؟ و در تعبيري ديگر، امام شهيدان به دنبال آزادي «از چه چيز» و آزادي «در چه چيز» بوده است ؟

در اين چند قرن اخير كه بحث آزادي از اهميت و رونق خاصي برخوردار شده و آشفتگي هايي نيز بر آن حاكم گرديده است ، نياز بيشتري به شناخت آزادي از ديدگاه معلم بزرگ آزادي احساس مي شود. همين آشفتگي ، موجب شده است كه گاه مرز آزادي اسلامي با آزادي غير اسلامي به هم آميخته گردد. اين در آميختگي ، هم از ناحيه كساني است كه آزادي حسيني را برنمي تابند و گونه اي از استبداد را جايگزين آن مي كنند و هم از سوي ِ كساني است كه تحت تأثير مكتب هاي ديگر، آزادي ِ «حسيني » را با آزادي ليبرالي و غير ليبرالي مخلوط مي كنند. خلاصه ، آزادي شناسي حسيني ، يكي از نيازهاي حياتي فكري و عملي در عصر ما و - به ويژه - در كشور ماست .

بررسي همه جانبه اين موضوع از حوصله اين مقال بيرون است انشاء الله در كتابي مستقل تحت عنوان «آزادي از ديدگاه اسلام و ليبراليسم » منتشر خواهد شد. اما برخي از ابعاد مهم اين مسئله ، به اختصار، در اين نوشتار بررسي مي شود.