بازگشت

آزادي هدفدار


آزادي هدفدار، آزاديي است كه به صورت مستقل و بريده از ارزش هاي ديگر تعريف نمي شود، بلكه در راستاي هدف هاي كلي تر و در كنار اصولي ديگر، چون عدالت ،معنويت و... تنظيم مي گردد. آزادي هدفدار، با توجه به گرايش كلي يك انديشه يا نظام ،متفاوت است . برخي تنها هدف مادي و راه ظاهري دارند و برخي در عين توجه به نيازهاي مادي ، هدف هاي والاتري را در نظر دارند. اديان راستي الهي از نوع دوم هستند.اسلام در رأس اين مجموعه قرار دارد و امام حسين (ع) نمونه اعلاي آن است .

آيين اسلام بر پايه «خدا محوري » شكل گرفته است . خداشناسي (در عقيده ) و خداگرايي (در عمل ) روح حاكم بر اسلام است .

امام حسين (ع) بزرگ مرد الهي بود و نهضت او يك «نهضت توحيدي » . آن حضرت قيام خويش را با نام خدا آغاز كرد و با نام خدا ادامه داد و در آخرين لحظه نيز نام خدا بر زبان داشت . نام خدا، در تمام اين مراحل ، نه يك لفظ و كلام كه نشان از روح توحيدي حاكم بر آن است . سرور آزادگان ، خود، هدف و ماهيت حركت خويش را با صداي بلند اعلام كرده است ؛ آن جا كه فرمود: اني ادعو كم الي الله و الي نبيه ...» من شما را به سوي خدا و پيامبر او فرا مي خوانم ...» . سيد الشهدا در جاي جاي سخنانش ، همواره بر اين نكته تأكيد كرده است كه تقابل وي با بني اميه تقابل الله و شيطان ، اطاعت و معصيت ؛سنّت و بدعت ، عدل و ظلم و... است :

«به تحقيق مي دانيد كه اين قوم (بني اميه ) به اطاعت شيطان چسبيده اند و از اطاعت خدا روي گردانيده اند. (در زمين ) فساد را آشكار كرده و حدود الهي را تعطيل كرده اند و...»

آزادي حسيني از بطن همين تفكر برمي خيزد و بر بستر همين تعهد جاري مي شود. بنابراين ، آزادي حسيني در پرتو توحيد و تكامل توحيدي معنا و جهت پيدا مي كند.

نتيجه اين بينش آن است كه :

الف ) آزادي - در اصل - نيازي ضروري و حياتي براي تكامل جامعه است و به هيچ روي نمي توان از آن چشم پوشيد.

ب ) محدوديت - در جايي كه آزادي ، خطري براي اهداف ياد شده باشد - نيز اصلي لازم و غير قابل اجتناب است و منحصر به موارد نظم و امنيت نيست .

ج ) فرايند دو اصل فوق ، اين است كه برخي آزادي هايي كه مورد غفلت ليبراليسم و مكتب هاي مادي ديگر واقع شده (و جاي آن را محدوديت گرفته ) است ، در فرهنگ حسيني از اعتبار ويژه اي برخوردار است . متقابلا برخي آزادي ها كه در تفكر ليبرالي و مانند آن ، رسمي و قانوني است ، در بينش امام حسين (ع) فاقد ارزش و اعتبار است (به جاي آن محدوديت سازنده قرار گرفته است ). البته نقاط مشترك متعددي بين آزادي اسلامي و آزادي غير اسلامي - از جمله آزادي ليبرالي - نيز وجود دارد. همه اين نكته ها - آزادي معقول و محدوديت معقول - جزء هدف هاي سرور شهيدان است كه به وسيله خودآن حضرت به روشني اعلام شده است .

خلاصه ، هدف امام حسين (ع) (خصوصا هدف آن حضرت در نهضت كربلا) مجموعه اي بود كه آزادي و محدوديّت مطلوب - هر دو - در آن جاي گاه خود را دارند و هم ديگر را تكميل مي كنند. سرور شهيدان ، در اعلان آغازين خود، وقتي انحراف هايي كه هدف مبارزه وي است ، بر مي شمارد، بر دو عنوان تأكيد مي كند: يكي «تحريم حلال » و ديگري «تحليل حرام » .

اولي «تجاوز به آزادي » و دومي «تجاوز به محدوديت » است . امام يكي از گناهان بزرگ يزيد را «تعطيلي حدود» (آزادي نادرست ) و «غصب اموال عمومي » (محدوديت نادرست ) برمي شمارد. از اين گونه سخنان - به صورت عام و خاص - در كلمات امام حسين (ع) فراوان است . بنابراين ، آزادي حسيني آزادي بي رنگ و بي هدف نيست ،بلكه هدفي معقول و متعالي دارد.

اكنون لازم است ، با توجه به آنچه گفته شد، آزادي در فرهنگ حسيني به صورتي ريزتر و ملموس تر، در برخي ابعاد، بررسي شود و تفاوت آن با آزادي غربي ، كه در دموكراسي ليبرال نمود يافته ، بازشناسيم .