بازگشت

امام حسين و آزادي


حريت و آزادي به معناي واقعي كلمه اصلي است از اصول و ركني است از اركان ِ بقاي هر نظامي . آزادي يكي از بزرگترين اهداف پيامبران بود. آنان آمدند تا بشريت را از خفقان نجات دهند و جوامع بشري را از چنگال اهريمنان و زورگويان رها سازند. واژه مقدس آزادي را جز استكبار جهاني همه انسان ها طالبند. آزادي را حتي حيوانات و موجودات زنده دوست دارند.

امام حسين (ع) نگاه عميقانه اي به جهان اسلام مي كند و مي بيند با روي كار آمدن بني اميه و بازي كردن با دين اسلام و مقدّسات عالم ، ديگر چيزي از اسلام نمانده و احكام و قوانين آسماني از مسير خود منحرف گشته . شيعيان كه طرفداران راستين اسلام بودند ازحقوق خود محرومند.

بدين سان فرزند بزرگ و رشيد علي (ع) ديگر به خود اجازه نمي دهد كه بنشيند و اين منظره را تماشا كند. او فرزند علي (ع) است بايد مقدمات قيام را فراهم كند و به طاغوت و طاغوتيان اعلام خطر نمايد بارها مي فرمود: «اذا بليت الامة علي مثل يزيد بن معاوية فعلي الاسلام السلام » يعني هر زماني كه امت اسلامي گرفتار حكومتي مانند حكومت فرزند هند جگر خوار شد، ديگر فاتحه اسلام خوانده شده و دين نابود خواهد شد.امام حسين (ع) براي آزادي مردم محروم قيام و انقلاب مقدس را به وجود آورد.

شاعري ، مرامنامه و اساس زندگي انسان را در چند بيت شعر تبيين كرده و خواسته هاي امام حسين (ع) را و اين كه در منطق آن حضرت زندگي انساني چيست را روشن مي نمايد:



اندر آن جا كه باطل امير است

اندر آن جا كه حق سربه زير است



اندر آن جا كه دين و مروّت

پايمال و زبون و اسير است



راستي زندگي ناگوار است

مرگ بالاترين افتخار است



اندر آن جا كه از دست بيداد

مي كشد قلب مظلوم فرياد



اندر آن جا كه ظالم بمستي

بر سر خلق مي تازد آزاد



مهر بر لب نهادن گناه است

خامشي بدترين اشتباه است



اين اساس مرام حسين است

روح رمز قيام حسين است



يا كه آزادگي يا شهادت

حاصلي از كلام حسين است



شيعه او همين سان غيور است

تا ابد از زبوني بدور است



شيعه و تن به بيداد دادن

شيعه و مهر بر لب نهادن



شيعه و چون زنان آرميدن

شيعه و در مذلّت فتادن



شيوه شيعه هرگز نه اين است

شيعه نبود هر آن كس چنين است



چون يزيد از هوس كامور شد

دولت غاصبش مستقر شد



كار اسلام از او شد پريشان

آدميّت دچار خطر شد



سيل طغيان او دين ز جا برد

تا لب پرتگاه فنا برد



ديد فرزند زهرا كه اين جا

نيست جاي سكوت و تماشا



نهضتي كرد خونين و پر شور

آتشين محشري كرد برپا



كربلا را ز نهضت تكان داد

باز از نو به اسلام جان داد



گرچه دشمن تنش غرق خون كرد

ظلم ها بر وي از حد برون كرد



ليك خونش بجوشد و زو موج

كاخ بيداد را سرنگون كرد



تا ابد نيز آن خون بجوشد

بر زوال ستم ها بكوشد



زان شهيد سراز تن فتاده

زان فداكار در خون فتاده



جاودان آيد اين بانگ پرشور

لا اري الموت الا سعادة



آري آزاد مردان بكوشند

بر ستمگر چو طوفان بجوشند