بازگشت

فتح قسطنطينيه (تركيه )


در سال 51 هجري ، پس از شهادت امام حسن مجتبي (ع) و رسيدن امام حسين (ع) به مقام الهي امامت ، آن حضرت به شام رفت و معاويه از او خواهش نمود كه با قشون مسلمانان براي فتح قسطنطينيه برود. امام (ع) پاسخ مثبت دادند، با اين كه فرماندهي اين سپاه به عهده يزيد بود!! اين يك بزرگواري ديگري بود كه به بزرگواري هاي امام حسين (ع) افزوده شد و نمونه بسيار عالي از گذشت آن حضرت به خاطر حفظ وحدت جامعه اسلامي و دفاع از ارزش هاي قرآن است و آنچه از جنايات و مفاسد امويان در دل داشتند، به دست فراموشي سپردند.

شكي نيست كه هدف از تعيين چنين فرمانده نا لايق در راستاي كوشش ها و تلاش هاي معاويه به منظور استحكام پايه هاي سلطنت آينده فرزند خويش بود. او به كارهاي عبث و بيهوده اي توسّل مي جست و زمينه اي براي خلافت يزيد اين جوان هرزه و رسوا فراهم مي كرد و با همين آرزوي باطل سپاهي را به فرماندهي يزيد براي فتح سرزمين روم (تركيه ) فرستاد. سپاه اسلام در منطقه (فرقدونه ) با بيماري و سختي گرفتارگشت . يزيد اين مجسّمه فساد و كفر، آسوده و بي خيال از سرنوشت نيروهاي مسلمانان در (دير مرّان ) بساط شراب و مي گساري پهن كرد و در كنار معشوقه اش (ام ّ كلثوم ) نشست وبه روزگار سياه سپاه اسلام مي خندد و چنين مي سرايد:

پرواندارم از چيزي كه بر سپاه رسيده است - در (فرقدونه ) از تب و گرسنگي هنگامي كه بر بساط نگارين تكيه زده ام - (بدير مرّان ) و (ام ّ كلثوم ) نزد من است .

و يزيد حرمت شراب را در آيين محمدي به چشم تمسخر مي نگريست و با حالتي طنزآميز مي سرود:

اگر باده روزي به آيين محمد حرام شده است آن را به كيش مسيح بن مريم درگردش آور شركت حضرت ابا عبدالله الحسين (ع) در اين جنگ فرصتي بسيار مناسبي بود، تا گوهر يزيد را بيازمايد و حقيقت كار و شخصيت پليد او را بشناسد. و اطّلاعات و اخباري كه راجع به هوس راني ها و خوش گذراني ها و مفاسد يزيد شنيده بوده اند. اكنون رأي العين خود ديده اند، اين امر يكي از علل مهم خودداري شديد آن حضرت با بيعت بايزيد و انگيزه قيام عاشوراي حسيني بوده است .