بازگشت

عزت در قرآن


سرشت انسان خداجو و كمال طلب است و عزت يكي از كمالات مطلوب انسان به شمار مي رود. البته در راه رسيدن به اين گوهر كمياب موانعي وجود دارد. چه بسيار كه انسان هايي در راه ماندند: «و ضربت عليهم الذلة و المسكنة و باءو بغضب من الله و نيزضربت عليهم الذلة أين ما ثقفوا الا بحبل من الله و حبل من الناس و باءو بغضب من اللهو از سويي انسان هايي به سوي كسب عزت گام برداشتند، اما به انحراف كشيده شدند و به بيراهه در غلتيدند. يكي از عوامل انحراف ، نگاه مادي به قدرت و غلبه ظاهري برخي طاغوت ها و حاكمان گذشته و نيز كافران و دشمنان دين كه الگوهاي منفي اي بودند،است : و اتخذوا من دون الله آلهة ليكونوا لهم عزا يقيناً تقليد كوركورانه از آنان ، بشر را به سراب مي كشاند: كسراب بقيعة يحسبه الظمئان ماء و مي گفتند: و قالوا بعزة فرعون انالنحن الغلبون و بشر المنافقين بأن لهم عذابا أليما الذين يتخذون الكافرين اولياء من دون المؤمنين أيبتغون عندهم العزة فان العزة لله جميعاً حكمت خداوندي اقتضا مي كند انسان را از حيرت ضلالت برهاند و مبدأ و منشأ عزت را به وي بشناساند كتب أنزلنه اليك لتخرج الناس من الظلمات الي النور باذن ربهم الي صراط العزيز الحميد و الگوهاي شايسته اي فرا روي او قرار دهد و همگان را به عزت مداري دعوت كند: من كان يريد العزة فلله العزة جميعاً و مي فرمايد: هر كه عزت مي جويد پس تنها تمام عزت از آن خداست و نيز مي فرمايد: و لله العزة و لرسوله و للمؤمنين و لكن المنافقين لا يعلمون .

قرآن كتاب عزت مندي و عزت مداري بشريت است و خداوند عزت اسلام را اراده كرده است : «الاسلام يعلو و لا يعلي عليه ، اسلام چيره است و چيزي بر آن چيرگي ندارد.»

در قرآن ماده عزز و مشتقاتش از جمله : عزت ، عزيز، العزة ، أعز و... با معاني مختلفش چندين بار آمده است ، از آن جمله : و قال نسوة في المدينة امرأت العزيز ترودفتلها عن نفسه عزيز در اين جا به معناي ملك و پادشاه است . عزيز عليه ما عنتم فعززنا بثالث اخذته العزة بالاثم هم چنين ص و القرآن ذي الذكر بل الذين كفروا في عزو شقاق و نيز عن اليمين و عن الشمال عزين و نيز در روايت چنين آمده است : «مالي اراكم عزين ؟» عزون جمع عزة از مادة عزوة ، به معناي گروه و جماعتي پراكنده از مردم است . همين طور تعابيري كه معناي عزت مي دهد نظير: علمه شديد القوي ذو مرة دراين جا مره به معناي قوي و مريره به معناي عزت نفس است . واژه ها و تعابيري چون ذلت ، أذله ، تذليلاً، الذل ، ذلول و... كه به معناي ضد عزت آمده است نظير تعز من تشاء وتذل من تشاء، أذلة علي المؤمنين و أعزة علي الكافرين يعني همان أشداء علي الكفار و در اين جا به معناي عزت نفس نيست .

عزيز يكي از اسماء حسنا و اوصاف خداست و اين واژه مكرر به كار رفته است و معمولاً همراه وصف ديگري از اوصاف خداوند باري تعالي و اسماي حسنا است نظير:العزيز الحميد، العزيز الرحيم ، العزيز الوهاب ، العزيز الغفار ان الله عزيز غفور والله عزيز ذوانتقام ، المؤمن المهيمن العزيز الجبار، انك انت العزيز الحكيم ذلك تقديرالعزيز العليم اخذ عزيز مقتدر، ان ربك هو الغني العزيز هو القوي العزيز سبحان رب العزة عما يصفون . از اين مجموعة حاضر به خوبي عزت مندي خداوند هويداست و همراهي اوصاف ديگر با نام «عزيز» حاكي از عظممت ، جلالت ، قدرت و شدت است و خداوند تعالي در عين حال كه مقتدر و عزيز است ، رحيم ، كريم ، وهاب ، غفور و غيره است اينها ظاهراً براي فهماندن اين حقيقت است كه خدا در عين عزت و توانايي كارهايش ازروي حكمت و مصلحت است و در عين مهربان ، بخشاينده ، وهاب ، دانا، حكيم ، حليم ،ستودني و... است نبايد از عزت خدا به هراسيد. گاهي نيز در مقام تهديد آمده است ، نظير عزيز ذوانتقام .

بسياري از آيات قرآن بدون استفاده از واژه عزت و مشتقات آن همان معنا و مفهوم را در بر دارد. آن جايي كه به كرامت انساني ، جايگاه وي در خلقت ، جانشيني وي درزمين ، تقربش نزد خداي ، حرمت جان و مال و آبرو، ارائه راه سعادت ، وعده و وعيد براي رسيدن به رستگاري ، بيم و اندرز از گناه ، انحراف ، انحطاط و هلاكت ، مذمت فرعون ها و طاغوت ها از به استضعاف كشاندن مردم و آيات جهاد و بسياري از پيام ها و تعليمات ، همه و همه بر محور عزت است .

در قرآن و روايات از سايه خدا به عزت تفسير شده است . ان المتقين في ظلال و عيون يعني در عزت خداوند. نيز در روايتي از پيامبر (ص) آمده است : «يوم لا ظل الا ظله ؛روزي كه هيچ سايه اي جز سايه عرش او نيست .»

نهي صريح و مؤكد قرآن از تفرقه و نزاع ، در حقيقت قلع و قمع كردن راه هاي فشل و شكست ابهت مسلمانان است ؛ چنان چه مي فرمايد: و أطيعوا الله و رسوله و لا تنزعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم واصبروا ان الله مع الصبرين .

از مطالعه آيات زيادي كه با اين سبك و سياق آمده توانايي شناخت آنچه موجب عزيز شدن و به عزت رسيدن است ، به دست ميآيد. انسان ها خود مي توانند موجبات عزت و ذلت خويش را فراهم كنند و عزت را بايد از خدا بخواهند. عزت و ذلت به دست خداست هر كدام را به هر كه بخواهد مي دهد و از هر كه بخواهد مي ستاند. در بحث روايي به برخي از موجبات عزت مندي اشاره خواهيم كرد.