بازگشت

امام حسين و انديشه اصلاح طلبي


امامان شيعه ، در زماني كه جامعه اسلامي گرفتار انحراف و انحطاط و افساد بود؛براي اصلاح آن ، دست به قيام مي زدند. در همان حال زمينه انقلاب احتماعي را فراهم مي آوردند. امام حسين (ع) نيز به عنوان يك مصلح دست به قيام زد. تا زمينه اصلاح اجتماعي را فراهم آورد.

امام حسين (ع) در زمان معاويه خود را براي قيام آماده مي كرد. بزرگان صحابه رادر مِني جمع و براي آنها سخنراني كرد. آنها را با حقايق موجود جامعه آشنا كرد و با بيان اوضاع و احوال جامعه براي آن ها فرمود: شما هستيد كه چنين وظيفه اي داريد.آن حديث معروف كه در تحف العقول مسطور است اين جريان را كاملاً نشان مي دهد و اين كه امام حسين (ع) چگونه فكر مي كرده است .

حسين (ع) دراواخر عمر معاويه نامه اي به او مي نويسد و او را زير رگبار ملامت خودقرار مي دهد و از آن جمله مي گويد: معاويه بن ابوسفيان ! به خدا قسم من از اين كه الان باتو نبرد نمي كنم ، مي ترسم در بارگاه الهي مقصر باشم .[يعني خيال نكن اگر حسين امروز ساكت است ، در صدد قيام نيست .]من دنبال يك فرصت مناسب هستم تا قيام من مؤثر باشد و مرا در راه آن هدفي كه براي رسيدن به آن كوشش مي كنم ، يك قدم جلو ببرد.

امام حسين (ع) زماني كه از مكه بيرون مي آيد در وصيت نامه معروف خود خطاب به برادرش محمد حنفيه ، به كار خود عنوان «اصلاح » وبه خود عنوان «مصلح » داد.

در آن جا چنين نوشت : «اِنّي لَم ْ اَخْرُج ْ اَشراً وَ لا بَطِراً وَ لا مُفْسِداً و لا ظالِماً،اِنّماخَرجْت ُ لِطَلِب الا صلاح ِ في اُمّة ِ جَدَّي ِ، اُريدُ اَن ْ اَمْرَ بِالْمَعروف ِ و اَنْهي عن ِ المُنكَرِ وَ اَسِيرَ بِسيَرة ِ جَدَّي ِ وَ اَبي ؛

قيام من ، قيام فردي جاه طلب يا كام جو يا آشوب گر و يا ستم گر نيست . در جست وجوي اصلاح كار امت جدم به پا خاسته ام ، اراده دارم امر به معروف و نهي از منكر كنم و به سيرت رسول خدا (ص) جدم و پدرم علي (ع) رفتار نمايم ».

امام حسين (ع) به عنوان يك مصلح اجتماعي با حركت خاص خود در زماني كه مسير اسلام و اجتماع مسلمين به انحراف گراييده بود، زمينه يك اصلاح اجتماعي بزرگ را فراهم مي سازد.

ياران و طرفداران حق را به تهذيب نفس و تقواي الهي دعوت مي كند و به اين نكته واقف است كه اصلاح فردي بدون توجه به اصلاح اجتماعي سودي ندارد و اصلاح اجتماعي بدون اصلاح فردي ، عملي عقيم و ابتر است . امام حسين (ع) به عنوان يك مصلح ، چندين سال موضوع امر به معروف و اصلاح فردي و اجتماعي را براي حفظ سنت هاي اصيل اسلامي به عنوان يك اصل اساسي يادآوري مي نمايد.

يك متفكر اسلامي چنين مي گويد:

«درد آشنايي ، روشن بيني ، آرمان خواهي و اصلاح طلبي ، انسان را حر و آزاد و باشهامت بارمي آورد. انسان ِ درد آشناي روشن بين ِ آرمان خواه ِ اصلاح طلب نخست مي كوشد تا خود را اسير هيچ قيد و بندي نكند و در دام عنواني ، مقامي وظيفه اي ، درآمدي و... نيفتد. اين چنين كسي سپس آنچه را ديد و دانست و درك كرد مي گويد، هم درست مي فهمد و هم با شهامت ابراز مي دارد.»

از اين رو اسلام براي اصلاح رهبري فكري و سياسي جامعه تأكيد كرده ، پيروان خود را عليه رهبران مفسد برمي شوراند تا نظام هاي جور را از بين برده ،رهبري آن را به افراد صالح و با تقوا برگرداند. چنان كه امام حسين (ع) انگيزه انقلاب خود را اين چنين بيان مي فرمايد:

«ايها الناس ان رسول الله (ص) قال من رأي سلطاناً جائراً مستحلاً لحرام الله، ناكثاً لعهدالله، مخالفاً لسنة رسول الله، يعمل في عبادالله بالاثم و العدوان ، فلم يغير عليه بفعل ولا قول ، كان حقاً علي الله ان يدخله مدخله اَلا و ان هولاء قد لزموا طاعة الشيطان و تركوا طاعة الرحمان و اظهروا الفساد و عطلوا الحدود و استأثروا باالفي ء و احلوا حرام الله وحرّموا حلاله و انا احق من غير؛ اي مردم ! پيامبرخدا (ص) فرمود: هر كسي سلطان زورگويي را ببيند كه حرام خدا را حلال نموده ، پيمان الهي را در هم شكسته ، با سنت و قانون پيامبر از درِ مخالفت درآمده ، در ميان بندگان خدا راه گناه و دشمني در پيش مي گيرد، اگر در برابر چنين زمامداري با عمل و يا با گفتار خويش مخالفت ننمايد، برخداوند است كه اين فرد (بي تفاوت ) را به جايگاه همان طغيان گر كه آتش جهنم است داخل گرداند.

اي مردم ! آگاه باشيد، اينان (بني اميه ) اطاعت خدا را ترك و پيروي از شيطان راپيشه خود ساخته اند. فساد را ترويج و حدود الهي را تعطيل نموده ، في ء را به خود اختصاص داده و حلال و حرام خداوند را تغيير داده اند.

در حالي كه من به هدايت و رهبري جامعه مسلمانان از ديگران شايسته ترم ».

انديشه اصلاح طلبي در سخنان امام حسين (ع) كاملاً هويدا است . بنابراين براي جلوگيري از اطاله كلام از آوردن نمونه هاي مشابهي از سخنان امام حسين (ع) در اين خصوص خودداري كرده و خوانندگان عزيز را به متون معتبري كه در اين زمينه نگاشته شده ارجاع مي دهيم .