بازگشت

تشكيل حكومت ديني و نفي سكولاريزم


يكي از اصول اساسي و مهم اصلاحات مدرنيستي و شبه مدرنيستي ، سكولاريزم وجدا سازي ساحت دين از ساحت سياست مي باشد؛ بدين معنا كه اصلاح طلبان غربي وغرب زده سعي مي كنند دين را از دخالت در قلمرو سياسي - اجتماعي دور نگه دارند و منحصر و محدود در امور شخصي و فردي نمايند.

در مقابل ، حركت اصلاحي امام حسين (ع)، حركتي سياسي - اجتماعي بود و با اين حركت خود، بر عليه چنين تفكر و جرياني (تفكر سكولاريستي ) قيام نمود.

حضرت با قيام خونين خود نشان داد كه مرز سياست از ديانت جدا نيست و در اسلام بين اين دو، همگرايي و هماهنگي وجود دارد و هر وقت در رأس حكومت ، زمامداران و حاكماني فاسد قرار گيرند كه لياقت منصب حكومت و كشورداري را ندارند بايد بر عليه آنها شوريد و از منصب حكومت عزل كرد.

حركت اصلاحي امام حسين (ع) داراي ابعاد و اضلاع مختلفي است كه جنبه سياسي و اجتماعي (يعني تشكيل حكومت ديني ) يكي از آنهاست ؛ چرا كه در زمان ايشان ، معاويه و پسرش يزيد، عملاً سكولاريزم را ترويج مي دادند، به عنوان نمونه وقتي كه معاويه بر خلافت استيلا يافت ، بلافاصله به عراق آمده ، در سخنراني خود به مردم اخطار نمود كه من با شما سرنماز و روزه نمي جنگيدم ، بلكه مي خواستم بر شما حكومت كنم و به مقصود خود رسيدم .

مرحوم علامه طباطبايي در مورد اين سخن معاويه مي فرمايد: «معاويه با اين سخن اشاره مي كرد كه سياست را از ديانت جدا خواهد كرد و نسبت به مقررات ديني ضمانتي نخواهد داشت و همه نيروي خود را در زنده نگه داشتن حكومت خود به كار خواهد بست و البته روشن است كه چنين حكومتي سلطنت و پادشاهي است ، نه خلافت و جانشيني پيغمبر خدا».

برخي از روشنفكران با مردمي خواندن نهضت و قيام امام حسين (ع) وانمود مي كنند كه حركت امام (ع) صد در صد به خواست خود مردم بوده است و از اين سخن ، جدايي دين از سياست را نتيجه مي گيرند!

در خصوص اين سخن ، پرسش ها و نقدهاي فراواني مطرح است كه به دليل ضيق مجال ، تنها به يك نكته اساسي اكتفا مي كنيم .

يكي از اهداف قيام امام (ع)، اصلاح جامعه اسلامي و احياي فريضه امر به معروف و نهي از منكر است . آن حضرت هنگام ترك مدينه ، بر اين مطلب تأكيد مي كنند: «انما خرجت لطلب الاصلاح في امه جدي ، اريد ان آمر بالمعروف و انهي عن المنكر.»

معناي اين سخن اين است كه اگر امام از عدم تشكيل حكومت و هم چنين از نقض عهد مردم كوفه نيز مطمئن بود، هرگز دست از نهضت اصلاح گرانه خويش برنمي داشت ؛ چرا كه انگيزه اصلي و اولي آن حضرت ، احياي دين بود و مسأله حكومت وزمام داري در مراحل بعد اهميت قرار داشتند.

بنابراين ، اين ادعا كه حركت امام حسين (ع) صد در صد مردمي و در جهت نيل به زمامداري بود، موافق منابع روايي و تاريخي و سخنان خود حضرت نيست .