بازگشت

روش شناسي اصلاح گرايي در نهضت عاشورا


پيش از اين كه به مؤلفه مهم و بنيادي نهضت امام حسين (ع) بپردازيم ، بهتراست كه به تجزيه و تحليل «روش امام حسين (ع) در حركت اصلاح گرايانه » نظري افكنيم .

بر آگاهان پوشيده نيست كه گزينش روش درست ، منظقي ، كارآمد و فراگير در انجام حركت و نهضت اصلاحي بسيار مهم مي باشد. اگر شرايط اوضاع و احوال جامعه رو به پيچيدگي بيش تر و سخت باشد، انتخاب روش ، دشوارتر خواهد بود.

به راستي ، روش چه روشي بايد باشد؛ روش فرهنگي صرف ، سياسي و اجتماعي محض ، روش نظامي و مسلحانه صرف ، روش تركيبي فرهنگي ، سياسي ، اجتماعي و ياقيام مسلحانه ؟ هم چنين اين كه هر كدام از اين روش ها جوهره عقلاني و خردگرايانه محض داشته باشد يا عاشقانه ، عارفانه و جهادي ، بسيار مهم و سرنوشت ساز مي باشد.

حال ، با رويكردي تاريخي - تحليلي به قيام امام حسين (ع) و بررسي شواهد حديثي و روايي در مجموعه سخنان حسين بن علي (ع) بايد به درستي دريافت كه امام (ع) چه روشي را با چه جوهره اي انتخاب كرد؟ چه تناسب و سنخيتي بين روش وجوهره وجود داشته است ؟ چه همگوني بين روش و جوهره با علل فاعلي و غايي نهضت عاشورا وجود دارد؟

آيا جوهره قيام نيز عقلاني - عاشقانه بوده است يا نه ؟ در پرتو پاسخي جامع به اين پرسش هاست كه مي توان تصور و تصويري كلان و جامع از قيام جاودانه كربلا به دست آورد.

روش پديدارشناسي در تحليل قيام تاريخي امام حسين (ع) ما را به اين نتيجه رهنمون مي كند كه امام حسين (ع) در نضهت خود، اهداف روشن و روش هاي شفاف و زلال را برگزيد و در تمام سخنان و نامه هاي خود، در هر مناسبتي بر اهداف و روش هاي خود تأكيد داشت و حتي شعارهاي وي متناسب با اهداف و روش هايش بود.

به طور مثال ، امام (ع) در تبيين هدف ها، هدف اصلاح جامعه نبوي را، احياي ارزش ها و معيارهاي اصيل اسلامي ، نفي و محو بدعت ها و از بين بردن آفات وآسيب هاي فرهنگي و اجتماعي ، كه اسلام ناب محمدي (ص) را تهديد مي كرد، زنده كردن شعاير ديني ، اقامه حق و عدالت اجتماعي ، نابودي استبداد، ظلم و فسق و فجور، اعتلاي كلمه توحيد، احياي روش كارآمد و سعادت بخش پيامبر اكرم (ص) و علي (ع) در جامعه ، خرافه زدايي از چهره اصيل دين ، ديندار نمودن جامعه در عرصه هاي گوناگون و حوزه هاي مختلف فكري و عملي و در روش ها، روش جهاد و مبارزه و احياي عنصر امر به معروف ونهي از منكر و در واقع ، تركيب فرهنگي (احياي اصول ، حقايق ديني و اصلاح امت اسلامي )، سياسي و اجتماعي (اصلاح مديريت و حكومت ، استبدادزدايي و اقامه عدل ) و جهاد مسلحانه ، خروج عليه خلافت غصبي و خليفه فاقد صلاحيت براي اداره جامعه اسلامي و... مي دانند.

جوهره و روح قيام فرهنگي ، اجتماعي و مسلحانه امام حسين (ع) نيز عشق و دردبود؛ درد دين و غيرت ديني كه از درك عميق ، روح بلند و ژرف الهي و اوج دينداري اوسرچشمه مي گرفت .

درك شرايط فرهنگي و اجتماعي اسلام و اقتضاي زمان (زمان شناسي امام (ع)) نيز عامل مهم حركت عليه خلافت و خليفه حاكم بود كه عشق و خون در باطن و جان مايه قيام تجلي يافت .

بنابراين ، قيام خونين سرخ حسيني شكل گرفت و امام (ع) در وداع با قبر نوراني پيامبر (ص) از «و ان يراك قتيلاً» سخن به ميان آورده و هنگام حركت از مكه به كربلا نيز نداي استرجاع «انا لله و انا اليه راجعون » سردادند.

چهره قيام خود را از مدينه تا كربلا و از كربلا تا مدينه ، يعني حركت دوراني كه دايره عشق ، شهادت ، پيام و خون بود، ترسيم كردند تا حوزه وظايف و رسالت ها مشخص باشد.

عده اي از سرعشق ، خون خود را هديه اسلام اصيل و ناب كردند و گروهي نيز از سرعشق از كربلا تا كوفه ، شام و مدينه ، كاروان آزادگان را در پيام رساني به راه انداخته و با بصيرت انجام وظيفه نمودند كه در اصل ، وظيفه گرايي و تكليف محوري روح جهاد، شهادت ، اسارت ظاهري و حريت واقعي بود تا مسلمانان همه اعصار بدانند كه اسلام شناسي ، وظيفه شناسي ، زمان شناسي ، دشمن شناسي ، ولايت شناسي ، و ولايت مداري از اصول مهم حيات ديني و زندگي اسلامي آنان خواهد بود. البته ، به تعبير حسين بن علي (ع) در هميشه تاريخ «قل الديانون » نمودار خواهد شد.

در قيام اصلاحي و نهضت احيايي امام حسين (ع) هدف ها، شعارها، مسيرهاي قيام و حركت روشن و روش ها نيز بسيار روشن و شناخته شده و دست يافتني است و هيچ نكته مبهم و نقطه متشابهي در قيام الهي آن حضرت وجود ندارد. عجيب است كه نه تنها كليات قيام امام ، بلكه جزييات نهضت حضرت نيز روشن و مستند در تاريخ است وبسيارحياتي ، مهم و دخيل در تحليل قيام مي باشند و اين خود معجزه اي در قيام معصومانه ، آسماني ، توحيدي و عدالت خواهانه امام حسين (ع) است .

پس ، انتخاب روش امام حسين (ع) نيز الگويي براي گزينش روش ها و اصلاح گرايي و احياگري است .

بديهي است كه امام (ع) با درك صحيح و همه جانبه مسأله ، روش كردن هدف ها، شعارها، آگاه سازي مردم ، اتمام حجت ، دين محوري ، عدالت گرايي ، احياي امر به معروف و نهي از منكر، ظلم ستيزي ، دلسوزي براي مردم و نسل هاي مختلف جامعه ، آينده نگري ، حفظ حقوق و كرامت انساني و آزادي خواهي ، به وظيفه خويش عمل نموده اند.

در نهضت اسلامي نيز، كه نهضتي حسيني بود، امام خميني از همان ابتدا هدف ها و استراتژي حركت و قيام خويش را عليه طاغوت مشخص كرد و روش مبارزه خويش را روش فرهنگي ، سياسي و اجتماعي قرار داد و در همه عرصه ها، حقيقت ، عدالت و حريت را در اسلاميت ناب جست و جو نمود؛

نظريه حكومت اسلامي را نظريه ولايت فقيه قرار داد؛ اساس نهضت خويش را احياي اسلام اصيل فراموش شده ، مهجور، منزوي و ناب محمدي قرار داد و نداي بازگشت به صدر اسلام ، اسلام پيامبر (ص) و علي (ع) را سر داد و همواره انقلاب اسلامي را انقلابي احياگرانه و اصلاح طلبانه در ابعاد فكري ، فرهنگي ، اخلاقي ، سياسي ، اجتماعي واقتصادي توصيف مي نمود.