بازگشت

رهبري


كليت وظايف رهبري، در اداره امور و توفيق در هدايت گروه به سوي هدفهاي معين خلاصه مي شود. از اين رو، هر مديري علاوه بر وظايفي چون برنامه ريزي، سازماندهي و كنترل بايد انجام وظيفه يعني رهبري و هدايت افراد سازمان را نيز عهده دار گردد؛ انجام اين مهم نيز بدون توانايي نفوذ و تأثيرگذاري بر اعضاي گروه امكان پذير نمي شود. بنابراين، مدير در نقش رهبري كسي است كه بتواند بر افراد تحت سرپرستي خود نافذ و مؤثر باشد.

در نظام مديريت اسلامي نيز رهبر ركن است و او است كه بار سنگين و پرمسؤوليت انبيا و پيام آوران بزرگ الهي را در جامعه به دوش مي كشد. او در روند ميثاقي كه خداوند از او گرفته تا در برابر نابرابري هاي حاصل از ستم و تجاوز صاحبان زر و زور و تزوير مقاومت كند، هرگز كمترين ترديدي به خود راه نمي دهد و در ظرف انديشه او چيزي جز «اصلاح» كه همان دعوت به خير و معروف در جامعه اسلامي است وجود ندارد. بنابراين مي توان گفت مفهوم «مديريت» در نظام اسلامي چيزي جز فرايند رهبري جامعه نيست و بر اين اساس، جايگاه آن نيز برترين جايگاه اجتماعي است كه در فرهنگ مديريت اسلامي (در عالي ترين سطح) از آن به امامت و ولايت ياد شده است.

هدايت و رهبري در نهضت امام حسين (ع) بر پايه اصول و ارزشهاي دين قرار داشت، در اين بخش به تعدادي از اصول رهبري در نهضت حسيني اشاره مي گردد:

اصل آگاهي: امام (ع) در آخرين روز توقف اش در مكّه و هنگامي كه قصد عزيمت به كربلا را نمود؛ با يارانش پيرامون حركت به كربلا و خطرات آن بيان مبسوطي را ايراد فرمود، به فرازي از آن توجه بفرماييد:

«آگاه باشيد، هر يك از شما حاضر است در راه ما (يعني راه اعتلاي كلمه حق) از خون خويش بگذرد و جانش را در راه شهادت و لقاي پروردگار نثار كند آماده حركت با ما باشد كه من فردا صبح حركت خواهم كرد ان شاءالله تعالي.» [1] .

امام (ع) در كليه مراحل نهضت به اصل آگاهي بخشي پايبند بود و هيچ گاه نخواست كه از شعور ناخودآگاه يارانش استفاده كند كه سوار بر موج شود و مردم را سپر خود قرار دهد.

اصل انگيزش: يكي از اصول مهم رهبري در نهضت كربلا اصل انگيزش بود، از اين رو امام (ع) در روز عاشورا پس از نماز صبح رو به سوي نماز گزاران نموده و براي ايجاد آمادگي رواني كامل يارانش چنين فرمود:

«اي بزرگ زادگان، صبر و شكيبايي به خرج دهيد كه مرگ چيزي جز يك پل نيست كه شما را از سختي و رنج عبور داده و به بهشت پهناور و نعمتهاي هميشگي آن مي رساند. چه كسي است كه نخواهد از يك زندان به قصري انتقال يابد و همين مرگ براي دشمنان شما مانند آن است كه از كاخي به زندان و شكنجه گاه منتقل گردند.» [2] .

اصل تعهد به قانون و دستورات الهي: معمولاً در شرايط بحراني كمتر كسي است كه به قانون و موازين اجتماعي يا شرعي پايبند بماند لكن اولياء الهي و به ويژه امام حسين (ع) در سخت ترين شرايط، رهبري خود را مبتني بر رعايت قانون و موازين قرار داده بود، از اين رو در هنگامي كه با اولين واحد نظامي دشمن برخورد مي كنند؛ يكي از ياران آن حضرت يعني زهير بن قين پيشنهاد مي كند كه بهتر است ما حمله را شروع كنيم زيرا با فرا رسيدن نيروهاي امدادي هرگز قادر به كمترين مقاومت نخواهيم بود. امام (ع) در پاسخ به پيشنهاد ايشان فرمود:

«من جنگ را آغاز نخواهم كرد.» [3] .

روشن است كه پيشقدم شدن در جنگ با ارزشهاي مكتب مباين است و امام (ع) خود را پاي بند بدانها مي بيند، هر چند كه در آينده به ظاهر به نفع آنها نباشد، لذا مي بينيم كه حضور قانونمند امام حسين (ع) پس از 1400 سال نسبت به حضور فيزيكي اش اثر بخش تر است و منشأ تحرك و هدايت بسياري از نهضت ها پس از خودش شده است.

اصل قاطعيت: امام (ع) در تصميم خود مبني بر عدم بيعت با يزيد و مخالفت با او و آفريدن حماسه عاشورا، به قدري استوار، مصمم و قاطع بود كه هيچ قدرت و عاملي هيچ طرح و پيشنهادي نمي توانست آن را متزلزل كند. اين استواري و قاطعيت در تمام حالات و در تمام فراز و نشيب هاي نهضت عاشورا و در رهبري آن حضرت، از آغاز تا پايان به طور يكسان حاكم بود، لذا اين اصل خود به عنوان يكي از رمزهاي پيروزي نهضت حسيني محسوب مي شود.

اصل تفويض اختيار: يكي از اصول بارز رهبري نهضت در تمام مراحل، وجود آزادي و اختيار بود.

امام در شب عاشورا با ياران خود چنين صحبت مي كند:

«من از همه شما تشكّر مي كنم، فردا دشمن جنگ خود را با ما آغاز خواهد نمود و حالا شما آزاد هستيد و من بيعت خود را از شما برداشتم و به همه شما اجازه مي دهم كه از اين سياهي شب استفاده كرده و به سوي آبادي و شهر خويش حركت كنيد، زيرا اين مردم فقط در تعقيب من هستند و اگر مرا بكشند با كسي ديگر كاري ندارند.» [4] .

بر اين اساس امام (ع) مي خواست كه يارانش در نهايت آگاهي، آزادي و اختيار قدم در اين راه بگذارند، زيرا در ليست قهرمانان كربلا قرار گرفتن صلاحيت و اختيار مي خواست.

در نمونه اي ديگر؛ در روز عاشورا، حُرّ نزد امام (ع) آمد و گفت: اگر سوار بر اسب باشم بهتر توان جنگاوري خواهم داشت تا پياده باشم. امام (ع) فرمود:

«هرگونه مي پسندي عمل كن.» [5] .

همانطور كه در اصول و مباني رهبري امام حسين (ع) ملاحظه گرديد، آزادي و اختيار انسان از مهم ترين تأكيدات و ملاحظات رهبري نهضت عاشورا بود لكن در نظام حكومتي بني اميه و يزيد انسانها به مثابه مهره محسوب مي شدند؛ توهين و تحقير و زبوني كاركنان از مختصات مديريت و حكومت آنان بود. به عنوان مثال مي توان به يك فراز تاريخي اشاره نمود: يزيد به يكي از فرماندهان ارشدش يعني عبيدالله بن زياد گفت اگر حسين را به قتل نرساني، زندگي تو را تباه و (به اصطلاح امروزي) شناسنامه ات را باطل مي كنم، و داستان نسبت دادن پدرت زياد به ابوسفيان بر باد (افشاء) مي گردد و نژاد و نسب تو به سميّه مي رسد كه تابلو تباهي و بدكاري و رسوايي در جاهليت بود. اين نحوه ارتباط و برخورد توهين آميز از بالاترين رده تا پايين ترين آن در اين نظام مديريتي جاري بود.


پاورقي

[1] محمد صادق نجمي، همان، ص‏44.

[2] محمد صادق نجمي، همان، ص‏226.

[3] محمد صادق نجمي، همان، ص‏175.

[4] محمد صادق نجمي، همان، ص‏208.

[5] سيد عطاءالله مهاجراني، پيام عاشورا، انتشارات اطلاعات، سال 1374 به اضافه اسد حيدر، همان، ص‏248.