بازگشت

شباهت ها


يحيي و حسين عليه السلام پيش از ولادتشان، به آمدنشان بشارت داده شد.در مورد يحيي اين مژده آمد كه:

«يا زكريا انا نبشرك بغلام اسمه يحيي....» [1] .

اي زكريا! به راستي كه ما تو را به پسري كه نامش يحيي است مژده مي دهيم.

و در مورد حسين عليه السلام نيز پيام آمد كه: «اي محمد! به راستي كه تو را به فرزندي گرانقدر از دخت گرانمايه ات فاطمه، مژده مي دهيم.»

اما مژده به تولد يحيي، موجي از شادي پديد آورد و بشارت به ولادت حسين عليه السلام موجي از شادي و اندوه، همان گونه كه در روايت آمده است. [2] .

يحيي و حسين عليهماالسلام هر دو شش ماهه به دنيا آمدند، [3] هر دو را خدا نام نهاد و در مورد يحيي فرمود: «ما تو را به فرزندي كه نامش يحيي است مژده مي دهيم.» و در مورد حسين عليه السلام بر زبان فرشته ي وحي پيام فرستاد كه: «نام اين كودك گرانقدر را حسين نهاده ام.» [4] .

يحيي و حسين عليهماالسلام بيشتر اوقات از مادر شير نخوردند، چرا كه يحيي از سوي آسمان تغذيه مي شد [5] و حسين عليه السلام از جانب عرش برين. [6] .

يحيي و حسين عليهماالسلام پيشاني شان درخشان بود، هر دو در طول زندگي خويش چندان شادماني نديدند و شاديشان با اندوه قرين بود [7] و قاتل هر دو نفر آنان، مادراني آلوده داشتند. [8] .

يحيي و حسين عليهماالسلام دو شهيدي گرانقدر بودند كه به بيان پيامبر، قاتلان آنان در بدترين نقطه ي دوزخند. [9] آسمان در شهادت آنان، خون گريست [10] و پس از


شهادت، سرهاي آنان سخن گفتند.

سر مقدس يحيي عليه السلام گفت: «دهان اي فرمانرواي استبداد پيشه! پرواي خدا پيشه ساز و از او بترس»، [11] و سر مقدس حسين عليه السلام نيز بارها تلاوت قرآن كرد و فرمود:

«لا حول و لا قوة الا بالله....»

و بالاخره يحيي، با شكنجه كشته شد.حسين عليه السلام هم با اين كه در ميدان جهاد بود، اما زير شكنجه ها و فشارهاي ضد انساني به شهادت رسيد؛ به همين جهت امام سجاد عليه السلام فرمود: «من پسر همان بزرگمردي هستم كه با شكنجه كشته شد.» [12] .


پاورقي

[1] سوره ي مريم، آيه ي 7.

[2] بحارالانوار، ج 44، ص 231.

[3] بحارالانوار، ج 43، ص 223.

[4] بحارالانوار، ج 43، ص 238.

[5] بحارالانوار، ج 14، ص 180.

[6] بحارالانوار، ج 44، ص 243.

[7] بحارالانوار، ج 14، ص 188.

[8] بحارالانوار، ج 14، ص 184 و ج 44، ص 303.

[9] بحارالانوار، ج 44، ص 301.

[10] بحارالانوار، ج 45، ص 211 و 212.

[11] بحارالانوار، ج 14، ص 358.

[12] بحارالانوار، ج 45، ص 113.