بازگشت

شعيب پيامبر و حسين


اين پيامبر بزرگ، پدر دو دخت گرانمايه بود كه موسي آنان را بر دروازه ي مدين با گوسفندانشان ديد كه كناري ايستاده و در انتظارند تا مردم گوسفندان خويش را سيراب ساخته و بروند، آن گاه آنان گوسفندان خود را آب دهند و به دليل كهنسالي پدرشان ناگزير اين كار هستند.

موسي، با ديدن شرايط آنان، گوسفندانشان را آب داد، [1] اما حسين عليه السلام در جهاد بر ضد كفر و ريا، در شرايط سختي قرار گرفته كه دختران، خواهران، كودكان خردسال، برادران، برادرزادگان و نزديكانش، همگي در اوج تشنگي بودند و آن گرامي به سوي فرات آمد و براي آنان آب خواست و در حالي كه از آن آب، همگان حتي سگ ها و خوك هاي بيابان مي نوشيدند و كسي مانع آنان نبود، حسين عليه السلام را بازداشتند. [2] او و همه ي كسانش را در محاصره ي آب به شهادت رساندند با اين كه مي دانستند پدر و نياي بزرگش، برتر و بالاتر از همه ي جهانيان هستند.


پاورقي

[1] سوره ي قصص، آيه ي 23 و 24.

[2] بحارالانوار، ج 45، ص 11.