بازگشت

ويژگي هاي او از فرشتگان


از صفات برجسته ي فرشتگان اين است كه پيوسته در عبادت خدا و اطاعت فرمان او هستند، نه خستگي آنان را فرامي گيرد و نه غفلت از ياد خدا و نه به نافرماني مي گرايند.اميرمؤمنان در وصف آنان مي فرمايد: «برخي از فرشتگان، سجده كنندگاني هستند كه ركوعي ندارند، و برخي ديگر براي ركوع خميده اند و قامت براي قيام راست نمي كنند.

گروهي از آنان، صف زدگاني هستند كه هرگز دگرگوني در وضعيت آنان پديد نمي آيد و ستايشگراني هستند كه خستگي و فرسودگي در آنان راه ندارد؛ نه خواب بر چشمانشان پيروز مي گردد و نه اشتباه و خطايي بر انديشه ي آنها؛ نه بر كالبدهايشان سستي روي مي آورد و نه به آگاهي شان غفلت و فراموشي.

دسته اي از فرشتگان را، امانتداران وحي و زبان گويا بر پيام آوران خود قرار داد و دسته ي ديگري را به وسيله ي اجراي فرمان قضا و قدر و فرمان هاي خويش.

جمعي را حافظان بندگانش قرار داد، و جمعي ديگر را، نگهبانان درهاي بهشت برين.

برخي از آنان پاهايي در سطوح پائين زمين دارند و گردنهايي فراتر از مرتفع ترين


آسمان ها و اعضاي كالبدي گسترده تر از پهنه ي صفحات كيهان بي كران و دوش هايي همسان پايه هاي عرش....» [1] .

حسين عليه السلام عبادت تمامي فرشتگان از آغاز تا فرجام آفرينش را در يك روز انجام داد.آن حضرت براي خدا سجده اي كرد كه جاودانه شد و ركوعي به جا آورد كه قامت براي قيام راست نكرد و در شب عاشورا خدايش را به گونه اي عبادت نمود كه نه خواب بر چشمانش پيروز شد و نه اشتباه و نسيان بر انديشه اش.

روز عاشورا، خويشتن را به سختي هاي كار و تلاش و كوشش در جهاد، آمد و رفت، پيكار و نبرد، حملات شديد به دشمن، بازگشت به خيمه ها، آمادگي براي نبرد مجدد و طنين افكن ساختن نداهاي حق طلبانه و فريادهاي دادخواهانه از بيدادگري رژيم سياهكار اموي سخت به زحمت انداخت و جديت بسياري كرد؛ اما هرگز سستي و فرسودگي بر كالبد مقدسش عارض نشد، گويي اين پيكر پرتوان از دنياي مادي ما نبود.

هنگامي كه آن حضرت و ياران فداكارش را در روز عاشورا، به خوبي نظاره كنيم و در مورد شاهكار اطاعت و بندگي آنان در بارگاه دوست همان گونه كه در سوره ي صافات بدان اشاره رفت بينديشيم، خواهيم دريافت كه حسين عليه السلام ياران فداكار و بااخلاص او هستند كه به راستي صف زدگان براي جهادند، صف زدگاني كه هرگز دگرگوني در اراده و تصميم حركت توحيديشان پديد نيامد.

اميرمؤمنان در ترسيم صفات فرشتگان مي فرمايد: «آنها شيريني معرفت خداي را چشيده و از جام مهر و محبت او سيراب گشته و پرواي از خدا بر اعماق قلب شان نفود كرده است؛ از اين رو فرمانبرداري و عبادت طولاني خدا، قامت آنان را خم كرده و شوق بسيار به او، حالت تضرع آنان را از ميان نبرده است.

مقام والاي آنها، طوق خشوع را از گردنشان بيرون نياورده و خودپسندي و خودخواهي آنها را فرانگرفته كه كارهاي گذشته ي خود را بزرگ به شمار آورند و فروتني در برابر ذات پرشكوهش، سهمي براي بزرگ شمردن خودشان باقي نگذاشته است.گذشت زمان آنان را از انجام وظائف، فرسوده نساخته و از علاقه ي آنان نكاسته تا از اميد به درگاه پروردگارشان نوميد گردند.مناجات و نيايش طولاني، زبان آنان را كند نكرده و اشتغال به غير خدا، آنان را تحت اختيار خود نياورده تا


نداي بلندشان را به تضرع و نيايش به بارگاه خدا كوتاه سازد.» [2] .

آري! اگر به خوبي به شخصيت والا و شاهكار بزرگ حسين عليه السلام بينديشيم به روشني، آثار چشيدن معرفت خدا و سركشيدن جام مهر و عشق او را، در كران تا كران زندگي او در خواهيم يافت.او شيريني معرفت بي نظيري را چشيده بود كه هجوم امواج رخدادهاي ناگوار و تلخ دنيا و دنياپرستان بر قلب و جان و درون و برون او، هرگز احساس تلخكامي نكرد كه به عكس مي فرمود: «مرگ و شهادت د راه حق برايش پاكيزه و دوست داشتني و سعادت است.»

و نيز از جام محبت او تا جايي سيراب شده بود كه عطش تشنگي سخت ظاهري، كه لب ها را پژمرده، و زبان را در كام بي قرار، و جگر را شعله ور و پاره پاره و نور ديدگانش را كم سو ساخته بود، با اين وصف روح و جان او از عشق و مهر خدا، سيراب و سرشار بود و شايد جام آب گوارايي را كه فرزند انديشمند و قهرمانش در واپسين لحظات شهادت از آن خبر داد كه در دست پيامبر است و او در انتظار حسين عليه السلام است، آبش از اين نوع يا دربردارنده ي آب حيات مادي و معنوي بود.

اگر با بينش معنوي به سخن اميرمؤمنان در مورد فرشتگان بينديشيم كه فرمود: «فرمانبرداري و عبادت خدا، قامت آنان را خميده ساخته، اما شوق بسيار به او حالت نيايش آنان را از ميان نبرده است»، درخواهيم يافت كه آشكارترين فرد و شايسته ترين مصداق آن، حسين عليه السلام است؛ چرا كه آن گرامي است كه هم در فرمانبرداري و عبادت پرشكوه روز عاشورا قامتش خميده شد و هم با به جان خريدن تير سه شعبه اي كه بر سينه و قلب مقدسش فرود آمد... و خون پاكش فوّاره زد و بايد بر خميدگي قامت در اطاعت و عبادت پرشكوه خدا، جدا شدن و قطعه قطعه شدن پيوندهاي وجود و اعضاي مقدسش را نيز افزون ساخت، اما با همه ي اين ها او به خدا افزون تر شد.

اگر به راستي نيك بينديشيم پرشكوه ترين مصداق اين جمله ي «و لم ينفد طول الرغبة اليه مادة تضرعهم.» سالار شايستگان است، چرا كه مفهوم جمله اين است كه: «فرشتگان برآمدن خواسته هاي خويش را نمي جويند و نمي نگرند تا بسان بسياري انسانها با به طول انجاميدن خواسته هايشان حالت نيايش و تضرع آنان به بارگاه دوست از ميان برود، بلكه آنان همان تضرع و نيايش در بارگاه او را تا زنده هستند،


دوست مي دارند.»

حسين عليه السلام در اين ويژگي نيز، سرآمد فرشتگان شد، چرا كه آن حضرت نه تنها حالت نيايش و راز و نيازش به بارگاه خدا، در همه ي زندگي ظاهري قطع نشد، بلكه انواع مصائب و گرفتاري ها و رنج هاي جانكاه را براي پيكر مقدس و سر مطهر و قبر منورش، پس از شهادت خود نيز، در راه خدا به جان خريد و همه ي اين ها را در همان دوران زندگي ارزيابي و براي خشنودي خدا، نيت همه ي آنها را نمود.

در اين مورد، كافي است به پايمال شدن پيكرش، بريده شدن دست و انگشتانش پس از شهادت، زده شدن چوب بيداد بر لب و دهانش، بر فراز نيزه گرداندن سر مطهرش در شهرها نگريست، كه همه ي اين ها را به نيت انجام فرمان خدا و عبادت و اطاعت او و احياي دين و سنت پيامبر و پيكار با بدعت هاي جاهلي رژيم پليد اموي و... همان گونه كه از سخنان آن حضرت دريافت مي گردد، به جان خريد و تازه اين ها قطره اي است از آنچه نيامد.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 77، ص 304.

[2] بحارالانوار، ج 57، ص 110 و ج 77، ص 325.