بازگشت

يك مقايسه ي جالب


1- در ميان مساجد و عبادتگاه ها، نخستين خانه ي پرشكوهي كه براي مردم برپا شد، كعبه بود و حسين عليه السلام نيز بدان جهت كه از پيامبر است و پيامبر از حسين عليه السلام، از نظر مقام بسان كعبه است؛ چرا كه نخستين مخلوقات، نور وجود پيامبر است و نور وجود حسين عليه السلام همراه نياي بزرگ، پدر و مادر و برادر گرانقدرش عليهم السلام همگي پيش


از آفرينش آسمان ها و زمين ها آفريده شده و گرامي داشته شده اند [1] از اين رو حسين عليه السلام و شهادتگاه و حرم او نيز نخستين خانه اي است كه براي مردم و فرشتگان و تمامي مخلوقات بنياد گرديد.

2- دومين امتياز خانه خدا اين است كه در سرزمين پربركت مكه، بهترين و شريف ترين نقطه روي زمين قرار گرفته است و حسين عليه السلام نيز از نظر ريشه و اصالت، به پرشرافت ترين و افتخارآفرين ترين نقطه، پيوند مي خورد، همين گونه از نظر شهادتگاه و بارگاه ملكوتي اش. [2] .

آري! به تعبير آن شاعر شيفته:



و من حديث كربلا و الكعبه

للكربلا بان علو الرتبة



از حديث مفاخره ي كعبه و كربلا، برتري سرزمين كربلا آشكار گرديد. [3] .

3- كعبه ي پرشكوه را، ابراهيم به دستور خداوند و به دست تواناي خويش بنياد كرد و آنجا در حقيقت ساخته ي دست دوست خداست و حسين عليه السلام نيز گوشت و پوست و خون مقدسش از حبيب خدا، محمد صلي الله عليه و آله و سلم است و مقام حضرت محمد، فراتر از ابراهيم است، چرا كه خليل كجا و مقام حبيب كجا؟

4- كعبه را، خداوند بر زائران و ساكنان اطرافش پربركت ساخته است و حسين عليه السلام نيز به خاطر عنايات بسيار خداوند به او و باران الطاف خاصه اش به سوي مردم به خاطر آن حضرت، بسيار پربركت است.

برخي از شايستگان به خاطر شهادت در كنار او به بهشت پرطراوت خدا درآمده، برخي به خاطر گريه ي هدفدار بر او، برخي با برپايي سوگواري عارفانه بر آن حضرت به بهشت پرمي كشند و برخي به خاطر اداره ي شايسته محفل سوگ او و گرياندن مردم، برخي به خاطر همدلي و هماهنگي با عزاداران او، برخي با يادآوري تشنگي او به هنگام نوشيدن آب، برخي به خاطر زيارت عارفانه ي او، برخي به خاطر ياري رساني به زائرانش، برخي به خاطر دفن در نزديكي تربت مقدس او و برخي با جلوه هاي ديگر بركات او براي مردم و به خاطر آن گرامي، در قلمرو و مسير باران روزي هاي مادي و معنوي و الطاف خدا قرار مي گيرند.

5- خداوند همان گونه كه در قرآن تعبير مي فرمايد، كعبه را براي جهانيان وسيله ي


هدايت ساخت و حسين عليه السلام نيز براي جهانيان مايه ي هدايت و نجات است، چرا كه آن گرامي مرد جهان بشريت، با جانفشاني تمام عيار خود، دين نياي بزرگش محمد صلي الله عليه و آله و سلم را از خطر سهمگين ارتجاع و جاهليت اموي نجات بخشيد و در پرتو شهادت او بود كه مذهب اهل بيت و راه و رسم خاندان وحي و رسالت آشكار گرديد.

آري! به حق بايد نيايش كرد كه: «بار خدايا! حسين عليه السلام خون قلب مقدسش را در راه تو هديه كرد تا بندگانت را از تاريكي و سرگرداني در وادي جهالت و ضلالت نجات بخشد....» [4] .

6- خداوند اطراف كعبه ي پرشكوه را، حرم قرار داد وه مقرر فرمود كه در قلمرو حرم نه چيزي شكار گردد و نه كوچ داده شود، نه درختي قطع گردد و نه گياهي چيده شود و نه گمشده اي را جز مسئول آن دست بزند.

خداوند براي شهادتگاه و مدفن شريف حسين عليه السلام، حرم قرار داد و تربت مقدس او را محترم ساخت و با اين كه خوردن خاك تحريم شده است، خوردن از تربت او را براي شفا اجازه داد.

برخي از روايات، مقدار اين حرم را به اندازه ي چهار فرسخ و برخي پنج فرسخ، [5] تعبير كرده اند كه اين بيانگر اختلاف درجات فضيلت است.

در مورد مقدار خوردن تربت مقدس او براي شفا، ديدگاه ها متفاوت است، برخي تربت هر نقطه اي از حرم او را اجازه داده اند و برخي تنها تربت قبر شريف را، كه به نظر مي رسد به ديدگاه دوم بسنده شود، بهتر است؛ گرچه از برخي روايات مسافت يك ميل، چهار ميل و نود متر دريافت مي گردد. [6] .

و نيز روشن است كه خوردن از تربت او براي شفا، آداب و شرايطي دارد كه در جاي خود آمده است. [7] و به خاطر شرايط بسيار در آن برخي يادآوري كرده اند كه چگونگي شفا خواستن از تربت مقدس او به خاطر شرايط و مقررات بسيارش، مشكل است.برخي شفا يافتن را مشروط به آن شرايط شمرده اند و برخي ديگر همان مقررات را شرط ندانسته، بلكه آنها را آداب شفاجويي را تربت او ذكر كرده اند.


7- خداوند، كعبه را پايگاه امنيت مقرر داشت به همين دليل، هر كسي بدانجا پناهنده شد ريختن خون او مشروع نيست و حسين عليه السلام نيز پناهگاه امن و امان است و ريختن خون هر كس كه بدان حضرت پناه آورد، حلال نيست؛ اما رژيم سياهكار اموي، نه تنها حرمت خاندان رسالت را شكست؛ بلكه حرمت كساني را كه به بيت حقيقي خدا و حجت او نيز پناه آوردند، هتك كرد؛ تا آنجايي كه رعايت كودكان خردسال را نيز ننمود و در حالي كه يكي از آنان بر روي دست او از شدت عطش مي سوخت [8] و ديگري بر روي سينه اش، عموي گرانقدرش را به فريادرسي مي خواند و او، بر روي خاك شهادتگاهش افتاده و آن كودك را در روي سينه اش پناه داده بود، او را آماج هدف تير قرار داد و به شهادت رسانيد. [9] .

و همين گونه پرندگان حرم اهل بيت عليهم السلام را كه بر شهادتگاه حسين عليه السلام گرد آمده و به سوگواري پرداخته بودند از حرم امن او، كوچ داد، دختر گرانمايه اش را كتك زد و از پيكر مطهر پدرش جدا ساخت و از حرم او صيد نمود و به زنجير بيداد كشاند و بر فراز محمل ها به سوي كوفه و شام حركت داد و به اسارت برد. [10] .

8- خداوند، كعبه را قبله ي پيامبر برگزيده و محبوبش، محمد صلي الله عليه و آله و سلم قرار داد تا در هنگام نماز و نيايش كه بهترين لحظات و حالات و برترين عبادتهاي اوست بدان سو ياري كند و بدو وحي فرستاد كه:

«... فول وجهك شطر المسجد الحرام....» [11] .

پس، چهره ات را به جانب مسجدالحرام كن.

و اين گونه آنجا را قبله گاه پيامبر ساخت.اما حسين عليه السلام همان گونه كه خود پيامبر وصف كرد، خون و مايه ي حيات قلب پيامبر، ميوه ي دل و گل سرسبد بوستان او [12] بلكه فراتر از همه ي اينها، بسان وجود گرانمايه خود پيامبر است كه فرمود: «حسين از من است و من از حسين.» [13] .

آري! حسين عليه السلام علاوه بر همه ي اينها، قبله گاه پيامبر نيز بود، چرا كه هرگاه به سوي پيامبر مي آمد، آن حضرت بدو چشم مي دوخت و با شيوه اي خاص بدو مي نگريست، گرچه به هنگام سخنراني يا در نماز و نيايش با خدا؛ و همو بود كه


حسين عليه السلام را به هنگام نماز به بارگاه خدا، بر كتف يا در آغوش خويش مي گرفت. [14] .

9- خداوند طواف بر گرد كعبه را از اركان اسلام قرار داد و فرمود:

«... و لله علي الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا...» [15] .

براي خدا، حج آن خانه بر كساني كه قدرت رفتن به سوي آن را داشته باشند واجب است و آنكه انجام ندهد از اركان اسلام كاسته است.

و زيارت حسين عليه السلام را نيز خداوند از اركان اسلام و از پايه هاي ايمان مقرر فرمود و در روايت آمده است كه: ترك كننده ي زيارت آن حضرت، ايمانش ناقص، [16] و حرمت پيامبر را شكسته و در حق او ستم كرده است. [17] .

و در روايت ديگري آمده است كه: «ترك كننده زيارت حسين عليه السلام شيعه ي او نيست.» [18] .

و نيز آمده است كه: «اگر چنين كسي به بهشت راه يابد، به منزله ميهمان است.» [19] .

و نيز آمده است كه: «ترك كننده ي زيارت حسين عليه السلام گرچه هزار حج انجام داده باشد، حقي بزرگ از حقوق خدا را ترك كرده است.» [20] .

و نيز آمده است كه: «از خير محروم شده است.»

و در روايت ديگر آمده است كه: «كسي كه يك سال و يا دو سال از عمر او بگذرد و به زيارت امام حسين عليه السلام موفق نشود، بهره اي از عمر خود نبرده است و از پاداش الهي منحرف شده و از جوار پيامبر دور گرديده است.» [21] .

10- خداوند كعبه را مغناطيس دل ها قرار داد، به گونه اي كه از نقاط دور و نزديك قلب ها را جذب مي كند و شگفت است كه دل ها نيز در شور و شوق آنجا و كساني است كه به راستي رنگ و خاصيت آنجا را داشته باشند، همان گونه كه در نيايش خليل و دعاهايش آمده است كه:

«ربنا... فاجعل افئدة من الناس تهوي اليهم....» [22] .


پروردگارا!... دل هاي مردم را چنان كن كه هواي آنان كند.

و حسين عليه السلام نيز مغناطيس قلب هاي شيعيان است.

آنان در قلب خويش كششي ويژه به سوي آن حضرت احساس مي كنند كه اين كشش و مهر قلبي از محبت و عشق به ديگر امامان نور، متفاوت است و رمز اين را در روايتي كه از پيامبر رسيده است يافتم كه اين گونه است:

مقداد مي گويد: پيامبر گرامي در جستجوي دو فرزند گرانمايه اش حسن و حسين عليهماالسلام كه خردسال بودند از خانه خارج شد و من نيز همراه او بودم.در اطراف مدينه، افعي بزرگي را ديدم كه با احساس آمدن پيامبر بپا خاست، كه بلندي نخل و بزرگي شتر بود و از دهانش آتش خارج مي شد، اين منظره مرا سخت به هراس انداخت....

پيامبر به من متوجه شد و فرمود: «آيا مي داني اين مخلوق خدا چه مي گويد؟»

گفتم: «خدا و پيامبرش داناترند....»

فرمود: «مي گويد: خداي را ستايش مي كنم كه قبل از پايان يافتن عمرم، مرا نگهبان فرزندان پيامبر قرار داد.»

و آن گاه راه خويش را در ميان ريگ هاي بيابان پيش گرفت و رفت.آن گاه نگريستم درختي را ديدم كه آن را پيش از آن روز نديده بودم و پس از آن روز هم هرچه در جستجوي آن رفتم نيافتم، آن درخت بر دو فرزند پيامبر سايه افكنده بود و آنان خوابيده بودند.پيامبر در ميان آن دو نشست، سر حسن و حسين عليهماالسلام را بلند كرد و بر روي پاي راست و چپ خويش نهاد، آن گاه زبان در دهان حسين عليه السلام نهاد و او بيدار شد و باز خوابيد.

به آن حضرت گفتم: «چنان رفتار مي كنيد كه گويا حسين عليه السلام بزرگتر است.»

فرمود: «نه! هر دو گرانمايه اند، اما در اعماق جان مردم باايمان نسبت به حسين معرفت و محبت ويژه اي نهفته است....» [23] .

11- در مكه و خانه ي خدا، نقطه ي خاصي است كه مقام ابراهيم خليل است و جاي پاي اوست كه در سنگ سخت بر جاي مانده است.

حسين عليه السلام بزرگ انساني كه در وجودش اثر بوسه هاي پيامبر محبوب خداست، چرا كه پيشاني بلند و گلوي مباركش به خاطر بوسه هاي بسيار پيامبر


درخشندگي خاصي داشت [24] و نيز اگر جايگاه پاي ابراهيم خليل در حرم امن خداست، جاي پاي حسين عليه السلام روي شانه و پشت و سينه پيامبر محبوب خداست؛ از اين رو بدن پيامبر جايگاه فرود حسين عليه السلام است و اگر به رواياتي كه در چگونگي مهر و محبت پيامبر به حسين عليه السلام و به آغوش گرفتن، بردن بر روي شانه، خوابانيدن بر روي سينه، طولاني ساختن سجده به هنگامي كه او بر پشت آن حضرت نشسته بود، [25] خواهيد ديد كه مهر آن حضرت به حسين عليه السلام مهر و محبت شگفت انگيزي است.

12- خداوند براي كعبه كرامت ظاهر و نشانه ي آشكاري قرار داد كه نه پرنده اي بر فراز آن پرمي گشايد و نه بر ديوار آن مي نشيند.و براي حسين عليه السلام نيز كرامت آشكاري قرار داده شد، به گونه اي كه آب بر قبر او نزديك نشد و گاوها به هنگامي كه تصميم گرفتند تا قبر مطهرش را به مزرعه تبديل ساخته و اثر آن را از بين ببرند، به قبر او راه نگشود.

متوكل سال ها به نابود ساختن شهادتگاه و اثر قبر او دستور داد و كوشيد، اما موفق نشد.يك بار دستور نبش قبر آن حضرت را داد كه پيكر مطهرش را چنان يافتند كه گويي لحظاتي پيش دفن شده است، سپس دستور داد بر قبر مطهرش آب بستند كه قبر بالا آمد و آب بدان نرسيد.تلاش ظالمانه كردند تا شهادتگاه او را به مزرعه تبديل سازند كه گاوها و وسايل كشت و زرع بدان نزديك نشدند، در همانحال گروهي را مي ديدند كه به سويشان پرتاب مي كنند و هنگامي كه در پاسخ آنان به سويشان تيراندازي مي كردند، تيرها به سوي خودشان بازمي گشت.... [26] .

آري! هنگامي كه پيكر مقدسش بر خاك هاي گرم نينوا بود، پرندگان كنار آن پيكر به خون آغشته فرود آمدند، پرنده سفيدي در آنجا فرود آمد و بال هاي خويش را از خون او گلگون ساخت و در حالي كه خون از بال هايش مي چكيد، پرواز كرد و رفت و در مسير خويش پرندگاني را بر شاخه هاي درختان ديد به آنها گفت:

«هان اي پرندگان! شما دانه مي خوريد و از نعمت ها بهره ور مي گرديد، اما حسين عليه السلام در اين هواي گرم بر ريگ هاي تفتيده ي كربلا، با لب تشنه، به خون آغشته است.گلوي او خونين و سر مقدسش بر فراز نيزه ها و زنان و خاندانش با پاي برهنه به


اسارت رفته اند.»

همه ي آنها به كربلا پرواز كردند و آنجا پيكر حسين عليه السلام را بر زمين ديدند كه بدون سر و بدون غسل و كفن افتاده است و بادهاي غبارآلود بر آن پيكر نازنين مي وزد، بدنش بر اثر پايمال شدن بر زير سم اسب ها درهم شكسته است.زائرانش حيوانات بيابانها و سوگوارانش جن دشت ها و كوه ها است.خاك آن سرزمين از انوار طلايي پيكرش روشن و فضا از نور وجودش نور باران شده است.

پرندگان فرياد كشيدند و بر خون مقدسش خود را آغشته ساختند و هر كدام به سويي پركشيدند، يكي از آنها به سوي مدينه آمد و در حالي كه بال خويش را به اهتزار درآورده بود و خون از آنها مي چكيد بر گرد مرقد پيامبر دور زد و ناله سر داد كه: «هان اي مردم! حسين در كربلا به شهادت رسيد.حسين در كربلا سر مقدسش از پيكرش جدا شد.آن گاه پرندگان، نزد او گرد آمدند و به بركت قطره اي از خون حسين عليه السلام كه از بال آن پرنده چكيد، دخترك بيمار يهودي شفا يافت.» [27] .

آري! پرندگان چنين كردند، اما سپاه مزدور اموي بر آن پيكر مقدس اسب تاختند وچنان جنايتي كردند كه زبان از بيان آن ناتوان است.راستي كه تعبير شاعر:



عقرت بنات الا عوجية هل درت

ما يستباح بها و ماذا يصنع



بريده باد پا و پي آن اسبها! آيا دانستند كه چه حرمت بزرگي، به وسيله ي آنها شكسته شد؟

و چه عمل زشت و ننگباري به وسيله ي آنان انجام شد؟

13- خداوند، كعبه را طوافگاه مردم قرار داد و پاداش طواف بر گرد آن را بسيار گردانيد و پاداش زيارت حسين عليه السلام از نظر فضيلت و پاداش نسبت بدان، همان گونه كه در بخش گذشته ترسيم شد، چندين و چند برابر افزون ساخت.

14- خداي جهان آفرين، كعبه را طوافگاه فرشتگان ساخت و همان گونه كه در روايت آمده است: «جبرئيل به فرمان پروردگار، كعبه را بنياد كرد در حالي كه پيش از آن به صورت خيمه اي از بهشت برين، فرود آمده و بر روي پايه هايي كه فرشتگان پيش از آفرينش آدم عليه السلام در برابر صراخ، رو به روي بيت المعمور و محاذي عرش، برپاي ساخته بودند؛ برافراشته شده بود و هفتاد هزار فرشته، نگهباني آن را به عهده داشتند.


از آن مرحله به بعد، هنگامي كه فرشته وحي، كعبه را در مكه بنياد كرد آن فرشتگان به طواف بر گرد آن پرداختند و حضرت آدم و حوا نيز هفت شوط بر گرد آن طواف كردند.»

حسين عليه السلام نيز آن گاه كه وجود گرانمايه اش به صورت نور و شفاعت كننده ي فرشتگان بود، طوافگاه آنها بود و همانگونه كه اين مطلب از داستان صلصائيل و دردائيل آشكار مي گردد كه پيامبر گرامي آن وجود گرانمايه را روي دست گرفت و در حق آن دو فرشته دعا كرد.

و نيز از داستان فطرس كه به گاهواره ي حسين عليه السلام پناه جست و از داستان جبرئيل و ميكائيل كه خدمتگزار او در گاهواره بودند و از كار فطرس كه مسئول رسانيدن درود و سلام زائران حسين عليه السلام به آن حضرت است و شهادتگاه مقدس و قبر مطهرش، طوافگاه فرشتگان و زيارتگاه آنهاست و در آنجا، گروه هايي چند از فرشتگان، به انجام وظايف مي پردازند، بدين صورت:

1- گروهي از آنها كه چهار هزار فرشته اند، به صورت ژوليده و با چهره هاي غبارآلود در اطراف مرقد مقدسش به سوگواري و گريه مشغولند و به هنگام آمدن زائران، به استقبال آنان مي شتابند و به هنگام بيماريشان، به عيادت آنان مي روند و پس از مرگ، آنان را تشييع مي كنند.اين گروه، همان فرشتگاني هستند كه روز عاشورا به قصد ياري آن حضرت در كربلا فرود آمدند، اما هنگامي رسيدند كه او به شهادت رسيده بود؛ به همين جهت دستور يافتند كه همانجا بمانند و بر او اشك ريزند تا به هنگام رجعت از ياران اون باشند.اين گروه از فرشتگان فرماندهي داشتند كه نامش منصور بود.

2- گروه دوم، هفتاد هزار فرشته اند كه از روز شهادت آن حضرت در كنار قبر مطهر او گماشته شده اند و تا هنگامه ي قيام امام عصر عليه السلام در آنجا خواهند بود و همواره بر او درود و سلام نثار خواهند كرد.

3- گروه سوم، چهار هزار فرشته اند كه به هنگامه هاي طلوع فجر در كربلا فرود مي آيند و تا شامگاهان در آنجا سوگواري مي كنند و آن گاه به آسمانها پرمي كشند و پس از صعود آنها، چهار هزار فرشته ديگر فرود مي آيند و از شامگاه تا طلوع فجر و سپيده ي سحر، همان برنامه را ادامه مي دهند.

4- گروه چهارم، فرشتگان شب و روز و فرشتگان حافظ اعمال هستند.آنها به هنگام فرود در كربلا، به سوي حائر حسيني مي روند و با فرشتگان مستقر در آنجا


مصافحه مي نمايند و بال هاي خويش را بر زائران حسين عليه السلام مي مالند و به دستور پيامبر، اميرمؤمنان، دخت گرانمايه پيامبر، فاطمه، امام حسن و ديگر امامان نور عليهم السلام به زائران حسين عليه السلام دعا مي كنند كه اين مطلب در روايات آمده است.

5- گروه پنجم، پنجاه هزار فرشته اند كه طبق روايت امام صادق عليه السلام به هنگام شهادت حسين عليه السلام از كنار آن حضرت عبور و به آسمانها صعود نمودند كه خطاب رسيد: «هان اي فرشتگان! شما از كنار فرزند گرانمايه ي حبيب من گذشتيد و در حالي كه گمراهان امت، او را به شهادت مي رساندند ياريش نكرديد.اينك بايد برويد و به صورت سوگوار ژوليده و غبار گرفته و اندوهگين تا هنگامه ي رستاخيز، در كنار مرقد مطهر او سكونت گزينيد.»

6- گروه ششم، انبوه فرشتگاني هستند كه طبق روايت ام ايمن، از پيامبر گرامي آمده است.

بنابر اين روايت، پيامبر فرمود: «در هر شبانه روز، از هر آسماني يكصد هزار فرشته در كنار شهادتگاه او فرود مي آيند و بر گرد آن قبر مطهر، حلقه مي زنند و بر او درود نثار مي كنند و خداي را ستايش مي نمايند و براي زائرانش از بارگاه خدا، آمرزش و بخشايش مي طلبند و نام، نام پدر، نام شهر و قبيله ي كساني را كه به خاطر تقرب به خدا و ارادت به پيامبر به زيارت حسين عليه السلام مي شتابند همه و همه را مي نويسند و بر پيشاني همه ي آنان از نور عرش الهي مهر مي زنند كه:

اين زائر شهادتگاه والاترين شهيدان و فرزند والاترين پيام آوران خداست.

آن گاه هنگامي كه رستاخيز فرامي رسد، از آن مهرها نوري پرتوافكن مي شود كه ديدگان را خيره مي سازد و زائران حسين عليه السلام به وسيله ي آن مهر و نور، شناخته مي شوند.»

ونيز در همين روايت است كه: «فرشته ي وحي پيامبر خدا گفت: اي محمد صلي الله عليه وآله وسلم گويي مي نگرم كه شما ميان من و ميكائيل هستي و اميرمؤمنان پيش ما و فرشتگان بي شماري به همراه ما باشند و ما از ميان تمامي انسانها در روز رستاخيز، كساني را كه آن مهر نوراني بر پيشانيشان خورده است برمي چينيم تا همه ي آنان به بركت زيارت حسين عليه السلام از فشارها و سختي هاي روز قيامت نجات يابند.» [28] .

[29]

7- هفتمين گروه از فرشتگان، هفتاد هزار فرشته اند كه به هنگام هر نمازي در كنار شهادتگاه او فرود مي آيند، همانگونه كه در كتاب «كامل الزيارات» از امام صادق عليه السلام روايت شده است. [30] .

15- حقيقت كعبه از آسمانها فرود آمده است.امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «خداوند اين خانه ي مبارك را از آسمانها فروفرستاد و داراي چهار در بود و بر نزديك هر دري قنديلي از طلا نصب شده بود.» [31] .

آري! اگر يكي از دلايل شرافت كعبه اين است كه از عالم بالاست، حسين عليه السلام نيز نه تنها پيش از آفرينش آسمانها، به صورت نوري آفريده شده بود بلكه لوح و كرسي نيز از نور وجود او پديد آمده اند و آن گرامي برتر از آنهاست؛ [32] علاوه، پس از شهادت نيز با پيكر گلگونش به آسمانها صعود داده شد و با چهره ي پرفروغ اميرمؤمنان با همان فرق شكافته در كنار هم قرار داده شدند و فرشتگان از هر سو بر او نگريستند و زيارتش نمودند [33] ... و نيز در روايت است كه: «آن گرامي از سمت راست كنگره ي عرش به شهادتگاه و مدفن و زائران و سوگوارانش مي نگرد....» [34] .

16- خداوند كعبه را از آغاز آفرينش انسان تاكنون در تمامي قرون و اعصار حتي دوران جاهليت، بزرگ و پرشكوه قرار داد.مردم همواره آن خانه ي شكوهمند را گرامي مي دارند و آهنگ زيارتش مي كنند و به سويش مي شتابند و مؤمن و مشرك و پيروان هر دين و كيشي، به بركت آن، به خدا تقرب مي جويند.حسين عليه السلام نيز همواره در نظرگاه همگان حتي دشمنان كينه توز و شقاوت پيشگان، شخصيتي بزرگ و پرشكوه داشته است.

در روايت است كه: «بذر محبت حسن و حسين عليهماالسلام نه تنها در قلب هاي باايمان و معرفت، كه در قلب هاي نفاق پيشگان نيز افكنده شده است.» [35] .

و اين واقعيت از گفتگوي آن حضرت با ابي بكر، در دوران كودكي [36] و گفتگوي


سخت او با معاويه و عمروعاص و احترام آنان به آن حضرت [37] و نيز وصيت سياسي معاويه به يزيد [38] و گفتگوي عتبه با آن حضرت و گفتارش به هنگام دريافت فرمان قتل پسر پيامبر [39] و نيز از فرود آمدن سعد بن وقاص در راه مكه به همراه همه ي حاجيان به احترام حسين عليه السلام و تجليل از آن گرامي كه به همراه برادرش عازم حج بود، [40] و... آشكار مي گردد و اين احترام تا روز عاشورا بود كه عمر سعد آن را شكست و دستور داد پس از شهادتش، اسب بر پيكر مطهرش، تاختند. [41] .

17- شكوه كعبه، تا هنگامي كه آسمانها و زمين برپاست باقي خواهد بود، چرا كه از نشانه هاي دين خداست و قبر حسين عليه السلام نيز، از نشانه هاي دين است و تا روز رستاخيز باقي خواهد بود كه اين واقعيت را در روايتي، در نخستين بخش كتاب آورديم.

18- در مسجدالحرام و اطراف كعبه، مسافر مي تواند نماز خويش را تمام بخواند و نيز مي تواند نمازهاي نافله اي را كه در مسافرت نمي خواند بجا آورد و اين به دليل امتياز و شرافت بخشيدن به اين خانه ي هدايت و بركت است و در كنار قبر حسين عليه السلام نيز در يك محدوده ي خاصي، مي توان در هنگام سفر، نماز خويش را تمام خواند [42] و برخي اين نظر را به همه ي حرم حسين عليه السلام و برخي به بيشتر از آن، حتي كربلا گسترش داده اند، كه به نظر مي رسد اين مطلب، به اختلاف در محدوده ي حائر حسيني بازمي گردد، چرا كه در اين مورد ديدگاه ها متفاوت است، برخي محدوده حائر را، شهادتگاه حسين عليه السلام و محدوده ي مسجد مي دانند و برخي محدوده دروني ديوار شهر در آن زمان را و...

ابن ادريس، در مورد حائر مي گويد: «منظور، از آن قسمت ميان ديوار شهادتگاه و مسجد است، نه آن قسمت كه ديوار شهر آن را دربر گرفته است؛ چرا كه حائر حقيقي، همان قسمت است نه فراتر از آن.» [43] .

همان گونه كه مي دانيم در زبان عرب، حائر به زمين پست و نقطه ي مطمئني گفته مي شود كه آب در آنجا روي هم انباشته و متوقف مي گردد.


مرحوم شيخ مفيد، هنگام يادآوري نام شهيدان از خاندان امام حسين عليه السلام يادآور مي شود كه: «همه ي آنان با خود آن حضرت، در درون حائر دفن شده اند و تنها عباس، برادر قهرمان اوست كه خارج از اين محدوده ي مشخص و در كنار شريعه است.» و اين ديدگاه را مي پسندد چرا كه مورد قبول همه است. [44] .

شهيد اول و ثاني نيز بر اين نظرند كه: آن گاه كه به دستور متوكل بر قبر مطهر آن حضرت آب بستند تا اثر آن را محو و نابود سازند، آب در همين نقطه متوقف شد و به سوي قبر نرفت. [45] .

برخي نيز قبر شريف و برخي هم همه ي حرم مقدس را با همه ساختمان هاي قديمي و رواق و شهادتگاه و خزانه و... را محدوده ي حائر شمرده اند.

از ديدگاه مرحوم مجلسي، مجموع صحن قديم محدوده ي حائر است نه آنچه در عصر صفويه بدان افزون گشت و به رواياتي استدلال مي كند كه مي گويد: «هنگامي كه وارد حائر حسيني شدي توقف كن و بگو... و دعا بخوان.سپس كمي پيش برو و هفت بار تكبير بگو، آن گاه در كنار قبر بگو... آن گاه دست ها را به سوي آسمان بگشا.سپس بر روي قبر بگذار....» كه اين دستور به اندكي رفتن پس از رسيدن به حائر، نشانگر نوعي گسترش آن است و اين بيان خوبي است... اما به نظر مي رسد اگر به هنگام نماز به همان حرم و روضه مقدس بسنده بشود، بهتر است. [46] .

19- كعبه از هنگام آفرينش آدم تا پيامبر گرامي هم چنانكه روايات نشان مي دهد طوافگاه پيام آوران خداست و همين مطلب در مورد حسين عليه السلام نيز ثابت است چرا كه گاهي پيكر مطهرش و زماني سر مقدسش و نيز مزار و مرقد نوراني اش طوافگاه و زيارتگاه پيام آوران خداست كه روايات آن گذشت.... [47] .

20- خداوند، كعبه را با حجرالاسود كه ياقوتي از ياقوتهاي بهشتي است، آراسته ساخت و حسين عليه السلام نيز گاهي بهشت به بركت وجودش زينت داده شد و گاهي فراتر از آن، عرش پرشكوه.

در روايت است كه: «بهشت برين از خداوند درخواست نمود تا آن را آراسته تر


ساخته و زينت دهد.پيام آمد كه: اركان تو را به نور وجود حسن وحسين عليهماالسلام زينت خواهم بخشيد و بهشت از خوشحالي بر خود باليد و شادمان گشت....» [48] .

21- خداوند در طواف كعبه نمازي قرار داده كه نزديك مقام ابراهيم بايد بپا كرد و فرمود: «مقام ابراهيم را نمازگاه خويش بگيريد....» و اين دو ركعت نماز به خاطر احترام به آن خانه ي مبارك واجب است كه در مقام خليل خوانده شود و جالب اينجاست كه به هنگام ولادت حسين عليه السلام نيز پيامبر محبوب خدا محمد صلي الله عليه و آله و سلم دو ركعت نماز سپاس، پس از غروب آفتاب به بارگاه دوست بجا آورد و همين گونه در ولادت حسن عليه السلام خواند و اين نماز نافله مغرب و سنت پيامبر تا روز رستاخيز عنوان يافت. [49] .

از اين رو، مردم باايمان اين دو ركعت نماز سپاس را به خاطر تولد و احترام بدان حضرت به بارگاه دوست مي گذارند و در روايت معتبري آمده است كه: «پيامبر به هنگام سير آسماني معراج، با ده ركعت نماز فرود آمد كه به صورت دو ركعتي بود، آن گاه با تولد حسن و حسين عليهماالسلام با رخصت از جانب خدا، هفت ركعت ديگر به خاطر سپاس به بارگاه او بدان افزود.» [50] .

22- كعبه و خانه ي خدا، همان گونه كه در روايت آمده است نخست روشن و نورافشان بود، همانند روشنايي خورشيد و ماه، تا آن گاه كه يكي از فرزندان آدم به دست ديگري كشته شد، از نور آن كاسته شد.... [51] .

آري! اگر كعبه نوراني بود و از نورانيت آن كاسته شد، حسين عليه السلام چهره و پيشاني اش روشنگر و نورافشان بود و شقاوت رژيم اموي در كربلا، نتوانست در نورافشاني و روشنايي چهره ي آن حضرت اثر منفي بگذارد.

هلال گزارش مي دهد كه: «در سپاه عمر سعد بودم، تيره بختي فرياد كشيد كه: هان اي امير! مژده كه حسين كشته شد....من در ميان صفوف بودم جلو آمدم و ديدم كه خورشيد وجود آن حضرت در حال غروب است.به خداي سوگند! كشته ي به خون آغشته اي با چهره اي نورافشان تر از حسين نديدم.به راستي كه درخشندگي


چهره ي ملكوتي اش به گونه اي انديشه ام را به خود جذب كرد، كه از شهادتش غافل شدم.در آن لحظه واپسين، براي اتمام حجت از دشمن ددمنش آب مي طلبيد و آنان با قساوت و كوردلي از آب دريغ مي كردند.» [52] .

اگر فروغ خانه ي خدا، بر اثر نور ياقوت بود كه پرتو نورش تا حرم و كوه هاي اطراف مكه مي رسيد؛ همه ي بيابان كربلا نيز از پرتوافكني فروغ الهي كه بر شجره ي مباركه مي تابيد، درخشان بود، چرا كه كربلا همان وادي ايمن و بقعه ي مباركه اي است كه موسي عليه السلام در آنجا نور الهي را نظاره كرد و آن نور تا فراز آسمان و كرانه هاي گيتي رسيد.و نيز پيكر مقدس آن حضرت پس از شهادت، در شب تار، بسان خورشيد فروزان مي درخشيد، همان گونه كه در روايت آمده است و در اطراف آن پيكر مقدس، جوانمرداني با سرهاي بريده به خون خفته بودند كه همچون چراغ هايي، بيابان كربلا را در شب تار، نورباران مي ساختند. [53] .

23- مكه و سرزمين آن ام القري است و حسين عليه السلام نيز پدر گرانمايه امامان نور عليهم السلام و اين امتيازي است كه خداوند در برابر فداكاري و نقش پرشكوه حسين عليه السلام در نجات سالام بدو ارزاني داشته است. [54] .

24- كعبه، سالار خانه هاست و حسين عليه السلام سالار جوانان بهشت. [55] كه اين واقعيت را بسياري، از جمله عمر، از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم روايت كرده اند. [56] .

25- كعبه با اينكه در يك منطقه ي خشك و سوزان و در دره اي بي كشت و زرع قرار دارد [57] با اين وصف به بركت دعاي ابراهيم خليل، همه گونه ثمرات در آنجا فراهم مي شود [58] و حسين عليه السلام نيز پيشواي گرانقدري است كه بهشت پرطراوت و زيبا كه پرشكوه ترين ثمره ي يك زندگي افتخارآفرين است، براي او و رهروان راه توحيديش فراهم شده است و اين مطلب در انبوه روايات آمده است براي نمونه:

1- سلمان مي گويد: بر پيامبر گرامي وارد شدم و بر او درود گفتم.آن گاه بر خانه ي


دخت گرانمايه اش وارد شدم كه فرمود: «دو نور ديده ي پيامبر حسن و حسين گرسنه اند، آنان را به سوي نياي گرانقدرشان پيامبر ببر.»

آنان را نزد پيامبر بردم و آن حضرت از حال آنان پرسيد كه گفتند: غذا مي خواهند.پيامبر گرامي نيايش كنان سه بار گفت: «بار خدايا! آنان را تغذيه كن.» كه به ناگاه «به» درشت و پرجاذبه اي در دست پيامبر ديدم كه آن را به دو نيم كرد، نيمي را به حسن و نيمي را به حسين عليهماالسلام داد و من هم چنان مي نگريستم و بدان تمايل داشتم كه فرمود: «گويا شما نيز مي خواهيد؟» گفتم: «آري!»

فرمود: «اين از خوردني هاي بهشت است، كسي از آن نخواهد خورد، مگر پس از نجات از حساب رستاخيز.» [59] .

2- و نيز در بحارالانوار و جلاء العيون، آمده است كه: «حسين عليه السلام خرما خواست و خواسته اش در طبق بلورين و سرپوشيده اي از ديباي نازك سبز رنگ، براي آن حضرت آورده شد.» [60] .

3- و نيز حسن بصري و ام سلمه، آورده اند كه: «حسن و حسين عليهماالسلام بر پيامبر وارد شدند و فرشته ي وحي را كه در چهره ي دحيه ي كلبي نزد او بود، ديدند و به سويش رفتند.فرشته ي وحي دست خويش را گشود و سيب، به و اناري آورد و به آن دو گرانمايه داد.چهره ي آنان از شادماني برافروخت و به سوي پيامبر گرامي شتافتند.

حضرت ميوه ها را از آنان گرفت و بوييد و فرمود: نزد پدر و مادر خويش بروند.آنان نزد پدر و مادرشان شتافتند و آن ميوه هاي بهشتي را خوردند و شگفت اين بود كه هر چه مي خوردند، گويي از آنها كاسته نمي شد و آن ميوه ها، همان گونه بودند تا فاطمه عليها السلام به سراي باقي شتافت و با شهادت او، حسين عليه السلام فرمود كه: «آن انار ناپديد شد و هنگامي كه اميرمؤمنان عليه السلام به شهادت رسيد، به، ناپديد شد و آن سيب، همچنان بود تا هنگامي كه در كربلا آب را بر روي خاندان وحي و رسالت بستند؛ در آن شرايط هنگامي كه تشنه مي شدم آن سيب را بو مي كردم و تشنگي من تخفيف مي يافت و هنگامي كه عطش تشنگي به اوج خود رسيد و به شهادت خويش يقين كردم بر آن دندان فشردم.»

چهارمين امام نور فرمود: «اين سخن را ساعتي پيش از شهادت پدرم، از او


شنيدم و هنگامي كه آن گرامي به شهادت رسيد، بوي سيب را از شهادتگاه او استشمام نمودم، اما آن را نيافتم.» و اين رايحه ي دل انگيز آنجا باقي است و زائران كوي او اگر خواستند آن رايحه ي دل انگيز را استشمام نمايند بايد سپيده دم به شهادتگاه او بروند، كه اگر از بندگان خالص خدا باشند آن بوي دل انگيز را استشمام خواهند نمود.

26- از نشانه هاي عظمت و احترام خانه ي كعبه، اين است كه خداوند اسماعيل عليه السلام را مأمور پوشش و آراستگي آن ساخت و آن حضرت خانه را آراست.مردم هداياي خويش را به آن خانه ي رفيع هديه مي كردند و مادر و همسر اسماعيل نيز از آنها پرده و پوشش خانه را فراهم مي آوردند و او خانه را آراسته مي ساخت و مي پوشانيد. [61] پس از او، سليمان و به دنبال او، ديگر فرمانروايان قرون و اعصار اين مأموريت را مفتخرانه انجام دادند.و عظمت حسين عليه السلام در اين مورد چنان شد كه خداوند بر او لباس هديه مي فرمود و پيامبر بر اندامش مي پوشانيد.

ام سلمه يكي از بانوان پيامبر، مي گويد: پيامبر گرامي را ديدم كه بر اندام حسين عليه السلام پيراهني مي پوشاند كه از پيراهن هاي دنيا نيست.در مورد آن، از پيامبر سؤال كردم، فرمود: «اين هديه اي است كه پروردگارم به حسين هديه فرموده است و جنس آن از پر بال هاي جبرئيل است.» [62] .

و نيز در روايت آمده است كه: «گاه حسين عليه السلام در دوران كودكي، لباس جديدي براي شب عيد مي خواست كه از جانب خدا به وسيله ي فرشته اي از فرشتگان، هديه مي شد و مادرش فاطمه بر او و برادرش مي پوشانيد.» [63] .

و گاه براي روز عيد، لباس مي خواست كه خداوند بدو هديه مي كرد و جبرئيل آن را گلگون مي ساخت و پس از اينكه پيامبر بر اندام حسين مي پوشانيد، جبرئيل مي گريست. [64] .

و يك بار هم لباس طلبيد اما نه براي عيد و نه آراستگي ظاهري، بله در روز عاشورا، آن هم پيراهن فرسوده اي كه كسي بدان طمع نورزد، كه خواهرش زينب عليها السلام برايش آورد و آن گرامي پيراهن را شكافت و پوشيد و با خون مقدسش


همان گونه كه جبرئيل پيراهنش را گلگون ساخته بود، در كربلا گلگون شد [65] و خاك خونرنگ نينوا، آن را تيره ساخت و نيزه ها و شمشيرها و تيرها آن را شكافت و نگونبختي از سپاه اموي آن را از پيكر مقدسش بيرون آورد و در آن دشت، با پيكري آغشته به خون و بدون كفن بر روي خاك ماند.خواهرش اين منظره ي جانسوز را ديد و از پرده دل ندا داد كه: «هذا حسين مرمل بالدماء.» [66] .

27- در عظمت كعبه آمده است كه:

«الم تر كيف فعل ربك باصحاب الفيل - الم يجعل كيدهم في تضليل - و ارسل عليهم طيرا ابابيل - ترميهم بحجارة من سجيل - فعلهم كعصف مأكول.» [67] .

آيا نديده اي كه پروردگارت با فيل سواران چه كرد، آن گاه كه تصميم گرفتند تا آن خانه ي مبارك را ويران سازند؟

آيا مكرشان را نابود نساخت و بر سرشان پرندگاني فوج فوج فرستاد كه آنان را با سجيل سنگباران كردند.

آن سنگ ناشناخته و عجيب از دوزخ بر آنان آورده شد و هر عدد آنها، بسان دانه عدس بود كه بر فرق آنان فرود مي آمد و مي شكافت و از پايين تنه آنان خارج مي شد و آنان را بسان گاه پس مانده در آخور، مي ساخت.

اما در مورد حسين عليه السلام نيز هنگامي كه اصحاب سگ و خوك تصميم گرفتند تا خانه پيامبر را با كشتن فرزندش حسين عليه السلام ويران سازند، گرچه خداوند به خاطر مصالح متعددي، اندكي بدانها مهلت داد، اما پس از آنكه مكر شيطاني شان را باطل ساخت و پيروان كوردل شان را بر آنان مسلط ساخت كه آنان را به بدترين شيوه كشتند و به زشت ترين روش، مثله نمودند خداوند بسياري از امويان را در آتش بيدادشان گرفتار ساخت تا در دنيا، بسان كاه پس مانده شدند و به سوختن در آتش سختي چون آتش انتقام مختار و روغن جوشان او - همان گونه كه در مورد ابن زياد انجام داد - گرفتار گشتند.برخي از شدت عطش سوختند و برخي به صورت هاي ديگري، شقاوت هايي را كه در مورد خاندان وحي و رسالت مرتكب شدند، چشيدند، و يزيد شب به حالت مستي خوابيد و بامداد او را مرداري يافتند كه چهره اش سياه شده بود و هر آنچه از خاندان رسالت به غارت برده بودند، همه و


همه آتش گرفت و سوخت. [68] .

28- نظاره ي متفكرانه بر كعبه، براي آنان كه به حق امامان نور عارف باشند، باعث آمرزش همه ي گناهان مي گردد و اندوه دنيا و آخرت را برطرف مي سازد. [69] .

همين گونه نگرش عارفانه و عاشقانه بر حسين عليه السلام بزرگترين و شكوهمندانه ترين عبادت خداست؛ پيامبر گرامي نه تنها به اين كار عنايت داشت بلكه برخي اوقات هنگام احساس گرسنگي مي فرمود:

«مي روم به حسن و حسين نظاره كنم تا گرسنگي ام بر طرف گردد.» [70] .

و نيز پدر گرانقدرش با دقت به آن حضرت مي نگريست، [71] اما شگفت اين بود كه پيامبر و علي عليهماالسلام با نگرش بر حسن و حسين عليهماالسلام رقت قلب و سيلاب اشك به آنان امان نمي داد.

همين گونه نه تنها نگرش بر حسين عليه السلام عبادت است، بلكه نظاره عارفانه بر شهادتگاه او نيز عبادت است و اثر شگفتي در انسان مي نهد كه رقت قلب و جريان اشك امان نمي دهد، به ويژه بر كسي كه بر قبر مقدس او و فرزندش كه نزديك قبر اوست به دقت نظاره كند، چرا كه هر انسان شرافتمندي بر آن منظره ي جانسوز بنگرد همه ي وجودش مملو از مهر و عشق بدان حضرت و فرزند گرانمايه اش مي شود. [72] .

29- در پاداش انجام حج آمده است كه: «در برابر هر درهمي كه انسان باايمان در راه انجام حج، هزينه كند هزار برابر دريافت خواهد كرد.»

از امام صادق عليه السلام پرسيدند: «كسي كه در راه زيارت حسين عليه السلام هزينه كند، پاداشش چيست؟»

فرمود: «در برابر هر درهم، پاداشي برابر با يك ميليون.» و تا ده برابر شمرد.و از نظر پاداش معنوي هم، درجاتش همانند پاداش مادي ده برابر بالا خواهد رفت و بهتر از همه اين كه، خداوند از او خشنود خواهد گشت. [73] .

30- خداوند، مكه را پديد آورد و پيش از گسترش بخشيدن به زمين، آن را به عنوان سرزمين مبارك و پراحترام برگزيد، اما در مورد كربلا در روايت آمده است


كه: «خداوند هزاران سال پيش از آفرينش سرزمين مكه و كعبه آنجا را به عنوان حرم امن و پربركت، برگزيد و در هنگام زلزله ي رستاخيز به فرمان خدا، كه همه ي زمين را فرامي گيرد و به حركت درمي آورد، اين سرزمين مبارك همان گونه كه اينك صاف و نوراني است بالا مي رود و به صورت بوستاني پرطراوت و زيبا، از بوستان هاي بهشت و بهترين جايگاه هاي بهشت برين پديدار مي شود كه در آنجا جز پيام آوران و سفيران بلند مرتبه خداوند جاي نخواهند داشت و در ميان باغ ها و بوستان هاي پرطراوت و زيباي بهشت بسان ستاره اي درخشان در ميان ستارگان، نورافشاني خواهد كرد به گونه اي كه نور و درخشندگي اش ديدگان بهشت نشينان را خيره خواهد ساخت و در همان شرايط ندا در خواهد داد كه: هان! بدانيد كه من آن سرزمين مقدس و پاكيزه و پربركت خدايم كه پيشواي شهيدان و سالار جوانان بهشت نشين را دربر گرفتم.» [74] .

سرزمين مبارك مكه به اراده ي الهي به سخن آمد و به بخشايش خدا به خويشتن، بر خود باليد و گفت:

«همانند من كجا خواهد بود؟ خداوند خانه ي مبارك خويش را اينجا بنياد كرد تا مردم باايمان از راه هاي دور و نزديك به سوي من بشتابند.»

اما سرزمين گرانقدر كربلا بر اين سرزمين برتري دارد، چرا كه به هنگام تفاخر مكه بدان سرزمين پيام رسيد كه:

«آرام باش! آنچه به تو ارزاني شده است، در مقايسه با آنچه به سرزمين كربلا و شهادتگاه حسين عليه السلام ارزاني گشت، همچون قطره اي است در برابر امواج خروشان دريا.اگر كربلا و پيشواي بزرگ شهيدان كه در آنجا خفته است نبود، نه تو را پديد مي آوردم و نه خانه اي كه بدان مي نازي.اينك آرام باش و در غير اين صورت سخت كيفر خواهي شد.» [75] .

و بدين گونه مورد نكوهش قرار گرفت.

31- كربلا در اين جهان گفتار و افتخاري دارد كه خداوند از آن خشنود است و پاداشي كه در برابر گفتار و سپاسش به بارگاه خدا به آن ارزاني مي دارد، افتخار ديگري است.اما در اين سرا، هنگامي كه خداوند بدان سرزمين دستور سخن گفتن داد، گفت: «من سرزمين مقدس و پربركت خدايم.از الطاف خدا بر من اين است كه


شفا را در تربت و آبم قرار داده و اين براي من افتخار نيست، بلكه من سر تواضع و بندگي بر آستان آفريدگاري كه اين افتخارات را به من ارزاني داشت، فرود مي آورم و بر خود نمي بالم، بلكه خاضعانه او را سپاس مي گويم.» كه خداوند باز هم گرامي اش داشت و به خاطر تواضع و سپاس خالصانه اش مورد بخشايشش قرار داد، چرا كه به بيان امام صادق: «هر كسي در برابر خدا، تواضع و فروتني پيشه سازد، خداوند او را اوج مي بخشد و هر كسي سركشي كند او را به خفت و ذلت مي كشد.»

در سراي آخرت نيز پس از اين كه خداوند آن سرزمين مبارك را از بهترين و درخشان ترين بوستان هاي بهشت قرار داد به دستور خدا ندا مي دهد كه: «هان! من سرزمين مقدس و پاكيزه و پربركت خدايم! همان مكان مقدسي كه پيشواي شهيدان و سالار جوانان و شايستگان بهشت نشين را، در خود گرفته ام.» [76] .

32- از ديگر امتيازات مكه و كعبه اين است كه خانه ي عتيق است و همواره از طوفان حوادث قرون و اعصار در امان و مورد احترام خواهد بود و حسين عليه السلام و سرزمين مقدس آن گرامي نيز عتيق است، هم از جريان آب كه به دستور بيدادگران تاريخ بر شهادتگاه حسين عليه السلام بستند در امان ماند، و هم پيش از آفرينش آسمان ها و زمين، مورد احترام بود.آري! خود از آتش آزاد شده است و باعث نجات از آتش است.

33- آن خانه ي مبارك، امتيازي به عنوان «حطيم» دارد كه به بركت آن، گناهان بندگان توبه كار فروريخته و مورد بخشايش قرار مي گيرد و حسين عليه السلام نيز به بركت توسل خالصانه و عارفانه به وجود مقدسش گناهان گذشته و آينده ي فرد توبه كار مورد بخشايش قرار مي گيرد و بسان روزي مي شود كه از مادرش ولادت يافته بود. [77] .

34- آن خانه ي مبارك، نقطه ي پناه و جايگاه خاصي كه بندگان ترسان از عذاب الهي بدان نقطه پناه مي برند و حسين عليه السلام نيز به لطف الهي از هنگام تولد مباركش تا روز رستاخيز پناهگاه همگان خواهد بود.

35- خداوند در تكريم آن خانه ي مبارك، حجر اسماعيل را بدان پيوند داد و آن را از نشانه هاي آشكار لطف به او قرار داد و در يك سوي آن آرامگاه خود و دخترانش را قرار داد و در سوي ديگر كه ميان ركن و مقام باشد آرامگاه هفتاد پيام آور بزرگ


خويش را.... [78] .

36- در اطراف آن خانه ي مبارك، مكان هاي گرانقدر و باعظمتي همانند مني، مشعر، عرفات، صفا، مروه و... قرار داد و در اطراف شهادتگاه حسين عليه السلام نيز مكان هاي باعظمت و مقدسي است، چرا كه شرافت مني، بدان جهت است كه در آن نقطه، اسماعيل چهره بر خاك نهاد و شهادتگاه حسين عليه السلام همان مكان مقدسي است كه پيشواي بلند مرتبه اي چون حسين عليه السلام پيشاني سپاس و شهادت در راه خدا بر آن ساييد و شهيدان گرانقدري چون عباس، علي، قاسم و عبدالله عليهم السلام به شهادت رسيدند.

اگر شرافت مني، به خاطر آن است كه قربانگاه زائران خانه ي خدا در آن است، كربلا، نيز قربانگاه شهيدان پاكباخته اي است كه پيامبر گرامي آنان را سالار شهيدان امت خويش نام نهاد. [79] .

اگر شرافت مشعرالحرام، بدان جهت است كه ابراهيم در آنجا در عالم خواب پيام الهي را دريافت كه فرزندش را به قربانگاه ببرد، كربلا و مكان مقدسي كه حسين عليه السلام فرزندش را در بيداري و براي نجات اسلام و قرآن به قربانگاه فرستاد و پيكر به خون آغشته و سر بريده اش را با چشمان خود نگريست، شرافتي بيشتر از مشعر، خواهد داشت.

37- خداوند دوست خويش، ابراهيم را فراخوان و نداگر به سوي كعبه برگزيد و بدو دستور داد كه: «... مردم را به حج فراخوان تا پياده يا سوار بر شتران تكيده، از راه هاي دور و نزديك بيايند.» [80] و او بر بالاي بام كعبه رفت و همگان را به سوي حج


فراخواند، و در مورد حسين عليه السلام پيامبر محبوب خويش را فراخوان او ساخت و فرمود:

اي پيامبر! به مردم بگو: «... لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القربي.» [81] .

بر انجام اين رسالت هيچ مزدي از شما جز دوست داشتن خويشاوندان خود نمي خواهم.

و نيز آن گرامي بارها بر فراز منبر رفت و فرمود: «هان اي مردم! من در ميان شما، دو امانت و دو سرمايه گرانبها مي گذارم، قرآن و خاندانم.» [82] .

و بارها مردم را براي ياري و مهر به حسين عليه السلام فراخواند از آن جمله در روايت است كه آن حضرت دست حسين عليه السلام را گرفت و فرمود:

«يا ايها الناس! هذا الحسين بن علي فاعرفوه، فوالذي نفسي بيده انه لفي الجنة، و محبيه في الجنة، و محبي محبيه في الجنة.» [83] .

هان اي مردم! اين حسين، فرزند گرامي علي عليه السلام است، او را بشناسيد.

به خداي سوگند! او و همه ي دوستان و دوستان دوستانش در بهشت برين خواهند بود.

و نيز خود حسين عليه السلام در نهضت افتخارآفرين خويش براي احياي راه و رسم قرآن و پيامبر و برانداختن بدعت هاي ظالمانه اموي، در مكه و مدينه و ميانه ي راه، مردم را به سوي حق و ياري رساني به عدالت فراخواند و در كربلا نيز گاه با سخنان حكيمانه و روشنگرانه و پرشور در برابر سپاه اموي و گاه با دعوت به ياري رساني به حق و فضيلت و گاه با طنين افكن ساختن نداي دادخواهي و دادرسي، همگان را به ياري حق و عدالت فراخواند، آن گاه برخي به ياريش شتافتند و برخي سعادت ياري او را به دست نياوردند، اما آرزو مي كنند كه كاش به همراه او بودند و برخي به زيارت او مي شتابند و برخي سوگوار اويند.

38- خداوند در مورد كعبه، همان گونه كه در قرآن آمده است، مقرر فرمود كه: «قرباني را به كعبه برسانند.» [84] و اين به خاطر شكوه و شرافت بخشيدن بدان مكان مقدس است واحترام به حسين عليه السلام نيز برتر از آن است، چرا كه خداي جهان آفرين به آهوي بيابان دستور داد تا پيش از فروريختن قطرات اشك آن حضرت در دوران


كودكي اش، بره ي خود را به سوي او هديه برد.

در روايت است كه: روزي، مردي از صحرانشينان بره آهويي را به عنوان هديه براي پيامبر آورد و گفت: «اي پيامبر خدا! اين بره آهو را براي دو فرزند گرانمايه ات، حسن و حسين عليه السلام آورده ام.»

پيامبر پذيرفت و چون امام حسن عليه السلام در آنجا حضور داشت، آن را به او داد.پس از ساعتي، حسين عليه السلام كه كودكي خردسال بود، از راه رسيد و با ديدن بره آهو كه به برادرش هديه شده بود، همانند آن را خواست.پيامبر او را مورد مهر و لطف بسيار قرار داد، اما او در خواسته ي خويش اصرار داشت و پيامبر هم بره ي آهويي نداشت تا به او هديه نمايد.

در اين هنگام بود كه صداي هياهوي مردم، فضاي مسجد را پر كرد؛ چرا كه ديدند آهويي با بره ي خويش، پياپيش گرگي كه آنها را همراهي مي كند، وارد مسجد شدند؛ آنها به خدمت پيامبر رسيدند.

آهو گفت: «اي پيامبر! من دو بره داشتم كه يكي را صياد صيد كرد و نزد شما آورد و به دومي دل خوش داشتم و آن را شير مي دادم كه ندايي در گوشم طنين افكند.ندا اين بود كه: آي آهو! هر چه سريع تر بره ي خويش را نزد پيامبر برسان، تا آن را به حسين عليه السلام هديه دهد، چرا كه حسين عليه السلام از آن حضرت، بره ي آهو خواسته و چيزي به پايان شكيبايي او نمانده است و نزديك است كه آن كودك گرانمايه گريه كند و همه ي فرشتگان سر از سجده گاه برداشته و نگران او هستند، چرا كه اگر او بگريد، همه ي فرشتگان مقرب، خواهند گريست.و نيز ندايي به گوشم رسيد كه: اي آهو! اگر به سرعت اين كار انجام ندهي، گرگ را بر تو مسلط مي سازيم تا هم خودت و هم بره ات را بخورد.از اين رو از راهي دور آمدم و به خواست خدا، زمين زير پايم پيچيده شد و بره خويش را آوردم.خداي را سپاسگزارم كه پيش از جاري شدن اشك حسين عليه السلام بر چهره اش، به خدمت رسيدم.»

صداي تكبير و تحسين مردم بلند شد و پيامبر بر آن آهو، دعاي خير نمود و آن بره آهو را نيز به حسين عليه السلام هديه كرد و آن حضرت آن را نزد مادرش برد و همگان از عنايت خدا غرق در شادماني و سرور گشتند و سپاس او را به جاي آوردند. [85] .

39- خداوند براي انجام فريضه ي حج و طواف بر گرد كعبه، بهترين ماه ها را برگزيد


و از انجام حج و طواف بر گرد اين خانه ي مبارك را، علاوه بر انجام عمره در طول سال، در اين ماه هاي مخصوص و روزهاي مخصوص، مقرر فرمود و براي زيارت حسين عليه السلام نيز علاوه بر همه ي طول سال همين روزها و ماه ها را برگزيد.فراتر از اين در روايت است كه در روز عرفه، پيش از اين كه به عرفات و به گرد آمدگان درآن مكان مقدس نظر كند، نخست به شيفتگان و زائران عارف و خالص كوي حسين عليه السلام نظر لطف مي اندازد. [86] .

40- از امتيازات كعبه اين است كه پاداش يك نماز در آن مكان مقدس، معادل با صد هزار نماز است.

در روايت است كه: «يك نماز در مسجد پيامبر، معادل با هزار نماز است در مسجد الحرام معادل با يك ميليون نماز.»

و نيز از امام صادق عليه السلام آورده اند كه فرمود: «هيچ كس كناز شهادتگاه حسين عليه السلام نماز نخواند جز اينكه خداوند آن را پذيرفت و براي هر ركعتي از نماز كه در حرم حسين خوانده شود، پاداشي معادل كسي كه هزار حج و هزار عمره و هزار برده در راه خدا آزاد نمايد، خواهد بود و نيز پاداشي همانند پاداش هزار بار جهاد در راه حق، همراه با پيامبري از پيامبران بزرگ خدا خواهد داشت.» [87] .

41- خداوند بر كساني كه به نيت حج و طواف بر گرد اين خانه ي مبارك، حركت مي كنند مقرراتي قرار داد از آن جمله: بستن احرام، ترك علايق دنيوي چون ثروت، زن، زينت، بوي خوش، سرمه كشيدن، زير سايه رفتن، لباس پوشيدن و....براي زائران كوي حسين نيز توصيه شده است كه با وانهادن تجملات و علايق مادي و با حالت تشنگي و گرسنگي، با اندوه و غم كه يادآور شهادت آن گرامي و يارانش باشد، به صورت سوگوار بر او، به كويش بشتابند. [88] .

42- كعبه و مكه، زادگاه پيامبر و اميرمؤمنان است و كربلا كه شهادتگاه حسين عليه السلام است، زيارتگاه آن دو وجود گرانمايه. [89] .

43- مكه و كعبه مكان مقدسي است كه نخستين انوار طلايي اسلام از آنجا درخشيدن گرفت و شهادتگاه حسين عليه السلام مكان مقدسي است كه نور ايمان در آنجا


تلألؤ كرد و حق و باطل از هم جدا شد. [90] .

44- در مورد مكه و كعبه در روايات بيش از 120 امتياز و مايه ي رحمت و بركت شمارش شده است [91] و در مورد حسين عليه السلام و شهادتگاه و امور مربوط بدان حضرت، بيش از اين شمار وسايل رحمت و بركت و نجات است كه گذشت.

45- مكه سرزمين مقدسي است كه معراج پيامبر از آنجا آغاز گرديد و شهادتگاه حسين عليه السلام مكان پربركتي است كه خود پيامبر فرمود: «مرا به سرزميني بنام كربلا سير دادند و در آنجا شهادتگاه و مدفن فرزندم حسين است.» [92] .

علاوه بر اين، كربلا نقطه ي عروج و صعود، روح بزرگ حسين عليه السلام در روز عاشورا و معراج فرشتگان است.

46- مكه و كعبه سرزميني است كه ابراهيم، خاندان و نسل خويش را در آن سكونت داد و دستور يافت تا خانواده ي خويش را در كنار آن خانه مبارك تنها بگذارد و به سوي انجام فرمان خدا برود و حسين عليه السلام نيز دستور داشت كه خاندان گرانمايه اش را تنها و بدون امكانات در كنار شهادتگاه و مدفن خويش ترك كند و به جهاد وصف ناپذير خويش ادامه دهد و با اين تفاوت كه ابراهيم در مورد خاندانش دعا كرد كه: «پروردگارا! من برخي از فرزندانم را در يك وادي بي كشت و زرع، نزديك خانه گرامي تو جاي دادم تا آنان نماز گذارند.پس دل هاي مردم را چنان كن كه هواي آنان كند و از هر ثمره اي آنان را روزي ده كه سپاس گذارند.»

اما حسين عليه السلام به فرمان خدا، خاندان و فرزندانش را در آن شرايط سخت، ترك و به سوي خدا رهسپار گرديد و به آنان فرمود: «براي اسارت آماده شويد و براي رويارويي با مشكلاتي كه به سوي شما روي آورده است، به خاطر احياي دين، قهرمانانه شكيبايي پيشه سازيد.» [93] .

47- خداوند به پيامبر گرامي فرمان داد كه اركان كعبه را لمس و آنها را بوسه باران كند و اين براي اين مكان مقدس، امتياز خاصي است كه سرآمد ديگر امتيازات است و حسين عليه السلام نيز داراي چنين امتيازي است، چرا كه پيامبر نه تنها آن فرزند گرامي خويش را در آغوش مي فشرد و بوسه باران مي كرد، بلكه برخي نقاط بدن او، همچون گلو و قلب، پيشاني و لب هاي او را، بسيار مي بوسيد، همان گونه كه لمس و


بوسه باران ساختن همه ي اركان كعبه به ويژه برخي از آنها همچون ركن يماني و عراقي و شامي آن، داراي اسرار و رموز خاصي است، همين گونه بوسيدن همه ي اعضاي وجود حسين عليه السلام، به ويژه اعضاي خاصي كه نام برده شد، اسرار و رموز ويژه اي دارد.

رمز بوسه ي بسيار بر گلوي آن حضرت روشن است چرا كه گلوي مقدسش در راه حق و عدالت، هدف شمشير بيداد قرار گرفت.

اما، در مورد بوسه باران كردن پيشاني اش شايد دليل آن باشد كه جايگاه فرود سنگ گمراهان بود كه آن را شكست و چهره اش را خونين ساخت يا بدان جهت كه نقطه ي اصابت تير بيداد است و يا بدان دليل كه جايگاه سجده در برابر خداست.در روايت است كه: «پيشاني مؤمن جايگاه درخشش نور ايمان است.» [94] و حسين عليه السلام با سجده هاي پرشكوه و ويژه اش در اين مورد نيز سرآمد و پيشواي مؤمنان است.

به عبارت ديگر: سجده در پيشگاه خدا، از نظر ظاهر و باطن برترين حالات تقرب به آفريدگار هستي است كه قرآن كريم بر آن دلالت دارد و مي فرمايد:

«... واسجد واقترب.» [95] سجده كن و به خدا نزديك شو.

و در روايت است كه: «نزديك ترين هنگام تقرب هر بنده اي به خدا هنگام سجده است.» [96] و حسين عليه السلام به هنگام اوج گرفتن به سوي خدا، از همان هنگام حركت از مدينه تا لحظات حساس آخرين، كه براي هميشه پيشاني سجده بر خاك شهادتگاه خويش نهاد و در همان حالت كه سرش را از قفا بريدند در همه ي اين مدت و مسير و شرايط، سجده هاي خاصي داشت و پيامبر بدين دليل، پيشاني او را پيوسته بوسه باران مي ساخت.

اما رمز بوسه باران ساختن فراز قلب او، بدان دليل بود كه جايگاه فرود تير سه شاخه بود كه بر آن فرود آمد و قاتل حقيقي آن حضرت شد. [97] .

و اما رمز بوسه باران ساختن لب و دهان آن حضرت به وسيله ي پيامبر زماني و آشكار گرديد كه زيد بن ارقم، بر ابن زياد خروشيد كه: «هان اي فرزند مرجانه! چوب خويش را از اين لب هاي مقدس بردار؛ به خداي سوگند! خود بارها ديدم كه پيامبر آنها را


بوسه باران مي ساخت.» [98] .

48- كعبه، هرگز در شبانه روز بدون طواف كننده و زائر نمي ماند و حسين عليه السلام نيز از روز شهادت تاكنون، بدون زائراني از آدميان و فرشتگان... و ديگر موجودات جهان ما و جهانهاي ديگر، نبوده است. [99] .

49- خداوند، جهانيان را با اين خانه آزمود، همان گونه كه اميرمؤمنان عليه السلام در وصف آن فرمود: «خداوند، كعبه را در پرسنگلاخ ترين مكان و بي گياه ترين نقاط كره زمين و كم فاصله ترين دره ها قرار داد؛ در ميان كوه هاي خشن و رمل هاي فراوان و چشمه هاي كم آب و آبادي هاي پرفاصله و از هم بريده، در شرايط و موقعيتي كه نه اسب و نه گاو و گوسفند، هيچ كدام به آسايش و آرامش زندگي نمي كنند.» [100] .

اما خانه ي حقيقي خدا، يعني حسين عليه السلام نيز آن گاه كه در محاصره ي دشمن، شمشيرهاي آخته، نيزه هاي كشيده، تيرهاي شليك شده و سنگ ها، قرار گرفت و در گرداگردش چهره هاي زرد شده، اعضاي مضطرب، چشم هاي به گودي گراييده، طنين ناله ها و شيون ها و كشته هاي به خون آغشته بود و مردم را به ياري حق مي طلبيد.آري! آنجا مردم امتحان شدند، آن گاه آنان را به ياري خويش فراخواند و از آنان خواست كه دعوتش را پاسخ مثبت دهند.

50- خداوند، از ترك فريضه حج در مورد كساني كه توانايي شتافتن به سوي آن را داشته باشند، به كفر تعبير كرد [101] و اين علاوه بر آنكه نشانگر واجب بودن آن است، كيفر شديد و سهمگين ترك آن است و در مورد ترك كننده ي زيارت حسين عليه السلام نيز در صورتي كه بتواند و ترك كند به دارنده ي ايمان ناقص، يا فاقد ايمان و ستمكار در حق پيامبر، تعبير شده و افتخار شيعه ي امامان نور بودن نيز، از چنين كسي سلب شده است با اين كه زيارت آن حضرت، مستحب است و حج، كاري واجب. [102] .


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 25، ص 6 و ج 36، ص 73.

[2] بحارالانوار، ج 101، ص 106.

[3] حديث مفاخره در بحارالانوار، ج 101، ص 108 آمده است.

[4] «... و بذل مهجتة فيک، ليستنفذ عبادک من الجهالة....» بحارالانوار، ج 101، ص 331.

[5] بحارالانوار، ج 101، ص 111.

[6] در مورد حد حرم، تربت و حد جواز خوردن تربت به بحارالانوار، ج 101، ص 116 - 106 مراجعه شود.

[7] بحارالانوار، ج 101، ص 127.

[8] بحارالانوار، ج 45، ص 46.

[9] بحارالانوار، ج 45، ص 53 و 54.

[10] بحارالانوار، ج 45، ص 59.

[11] سوره ي بقره، آيه ي 144.

[12] بحارالانوار، ج 43، ص 270.

[13] بحارالانوار، ج 43، ص 270 و 271.

[14] بحارالانوار، ج 43، ص 296.

[15] سوره ي آل عمران، آيه ي 97.

[16] بحارالانوار، ج 101، ص 4.

[17] بحارالانوار، ج 101، ص 14.

[18] بحارالانوار، ج 101، ص 7.

[19] بحارالانوار، ج 101، ص 4.

[20] بحارالانوار، ج 101، ص 3 و 5.

[21] بحارالانوار، ج 101، ص 12.

[22] سوره ي ابراهيم، آيه ي 37.

[23] بحارالانوار، ج 43، ص 271 و 272.

[24] بحارالانوار، ج 44، ص 187 و 188.

[25] بحارالانوار، ج 43، ص 286 و 296.

[26] بحارالانوار، ج 45، ص 394 - 396.

[27] بحارالانوار، ج 49، ص 191.

[28] بحارالانوار، ج 45، ص 182 - و 183.

[29] 458

[30] کامل الزيارات ص 115؛ بحارالانوار، ج 45، ص 226.

[31] من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 241، ح 2298.

[32] بحارالانوار، ج 36، ص 73 و ج 40، ص 43.

[33] بحارالانوار، ج 45، ص 229.

[34] بحارالانوار، ج 25، ص 376 و ج 27، ص 300.

[35] «ان احب الحسن و الحسين قذف في قلوب المؤمنين و المنافقين و الکافرين.» بحارالانوار، ج 43، ص 281.

[36] بحارالانوار، ج 43، ص 205.

[37] بحارالانوار، ج 44، ص 206 - 209.

[38] کامل ابن اثير، ج 2، ص 523.

[39] بحارالانوار، ج 44، ص 312، 311 و 326.

[40] بحارالانوار، ج 43، ص 276.

[41] بحارالانوار، ج 45، ص 59.

[42] بحارالانوار، ج 98، ص 84.

[43] سرائر، ج 1، ص 342.

[44] ارشاد مفيد، ج 2، ص 126، بحارالانوار، ج 89، ص 89 و ج 101، ص 117.

[45] بحارالانوار، ج 89، ص 89 و ج 101، ص 117.

[46] بحارالانوار، ج 89، ص 89 و 90 و ج 101، ص 117.

[47] بحارالانوار، ج 101، ص 93.

[48] بحارالانوار، ج 43، ص 275 و 276؛ ارشاد مفيد، ج 2، ص 127.

[49] بحارالانوار، ج 37، ص 38 و ج 82، ص 262.

[50] بحارالانوار، ج 43، ص 258 و کافي، ج 3، ص 487.

[51] بحارالانوار، ج 11، ص 217 و کافي، ج 4، ص 189.

[52] بحارالانوار، ج 45، ص 57.

[53] بحارالانوار، ج 45، ص 193.

[54] بحارالانوار، ج 44، ص 221.

[55] بحارالانوار، ج 43، ص 291 و 292.

[56] مستدرک حاکم، ج 3، ص 168؛ مجمع الزوائد، ج 9، ص 182؛ کنزالعمال، ج 7، ص 16؛ بحارالانوار، ج 43، ص 291.

[57] «... بواد غير ذي زرع عند بيتک المحرم....» سوره ي ابراهيم، آيه ي 37.

[58] «... يجبي اليه ثمرات کل شي ء رزقا.» سوره ي قصص، آيه ي 57.

[59] بحارالانوار، ج 43، ص 308.

[60] بحارالانوار، ج 43، ص 310 و 311 و جلاء العيون، ج 1، ص 330.

[61] بحارالانوار، ج 12، ص 95.

[62] بحارالانوار، ج 43، ص 271.

[63] بحارالانوار، ج 43، ص 289.

[64] بحارالانوار، ج 44، ص 245 و 246.

[65] بحارالانوار، ج 45، ص 54.

[66] بحارالانوار، ج 45، ص 85.

[67] سوره ي فيل، آيه هاي 5 - 1.

[68] بحارالانوار، ج 374، 322، 321، 309، 45 و 364.

[69] بحارالانوار، ج 99، ص 62.

[70] بحارالانوار، ج 43، ص 309.

[71] بحارالانوار، ج 44، ص 280.

[72] بحارالانوار، ج 101، ص 73.

[73] بحارالانوار، ج 101، ص 50.

[74] بحارالانوار، ج 101، ص 108.

[75] بحارالانوار، ج 101، ص 106 و 107.

[76] بحارالانوار، ج 101، ص 108.

[77] بحارالانوار، ج 101، ص 20 و 21.

[78] کافي، ج 4، ص 214، ح 10.

اما در سرزمين مقدس کربلا، قبر نخستين قرباني بني هاشم، در کنار قبر مطهر حسين عليه السلام است که بسان حجر اسماعيل بدان پيوند خورده است و در نزديک آن قبر هفتاد و دو يار و ياور پاکباخته ي حسين عليه السلام که در اوج فداکاري و به جان خريدن شمشيرها در راه خدا و با لب تشنه به شهادت رسيدند و همگي در يک قبر دسته جمعي در پايين پاي سيد و سالارشان، به خاک سپرده شدند و علاوه بر اينها در سرزمين مقدس کربلا طبق روايت صحيح، دويست پيامبر و همين عدد جانشين پيامبر به خاک خفته اند.**زيرنويس=بحارالانوار، ج 101، ص 116.

[79] مثير الأحزان، ص 12.

[80] سوره ي حج، آيه ي 27.

[81] سوره ي شوري، آيه ي 23.

[82] بحارالانوار، ج 22، ص 475 و ج 23، ص 107.

[83] بحارالانوار، ج 43، ص 262.

[84] «... هديا بالغ الکعبة...» سوره ي مائده، آيه ي 95.

[85] بحارالانوار، ج 43، ص 312.

[86] بحارالانوار، ج 101، ص 85.

[87] بحارالانوار، ج 101، ص 82 و 83.

[88] بحارالانوار، ج 101، ص 140 و 148.

[89] بحارالانوار، ج 101، ص 60.

[90] بحارالانوار، ج 101، ص 109.

[91] بحارالانوار، ج 99، ص 202.

[92] بحارالانوار، ج 44، ص 239.

[93] بحارالانوار، ج 45، ص 3.

[94] بحارالانوار، ج 85، ص 160.

[95] سوره ي علق، آيه ي 19.

[96] بحارالانوار، ج 85، ص 161.

[97] بحارالانوار، ج 45، ص 53.

[98] بحارالانوار، ج 45، ص 118.

[99] بحارالانوار، ج 101، ص 60.

[100] بحارالانوار، ج 14، ص 469، ج 99، ص 45.

[101] سوره ي آل عمران، آيه ي 97.

[102] بحارالانوار، ج 101، ص 1 - 4.