بازگشت

هدف هاي مشترك


در مورد هدف هاي مشترك قرآن صامت و ناطق، در همه ي ويژگي ها و ارزش ها و صفات، نخست هر كدام را ترسيم و آنگاه به تطبيق آنها مي پردازيم تا به خوبي روشن شود كه چرا و چگونه او شريك قرآن است.

قرآن، بشريت را به اسلام رهنمون است و راه هاي هدايت و صلاح را براي مردم مي گشايد و حسين عليه السلام نيز همان گونه كه در بحث هاي پيش، از نظرتان گذشت، هدايتگر مردم به سوي ايمان و تقواست [1] و در همه ي زندگي، به ويژه با پيكار قهرمانانه اش با بيدادگران اموي و با عاشورا و شهادت و شهادتگاهش بيانگر راه هاي هدايت و معيار شناخت حق و باطل و پيروان آن است.

قرآن، شب فرود آمدنش، شب گرامي قدر است [2] و حسين عليه السلام كه قرآن ناطق است، در شب ولادتش فرشتگان و روح الامين، به اذن پروردگار فرود مي آيند [3] و درود و سلام تا سپيده سحر و طلوع فجر، از جانب خدا و به زبان جبرئيل ادامه دارد.

قرآن، از هر كس كه آن را نيك تلاوت و بر آن مداومت كند، شفاعت مي نمايد [4] و قرآن ناطق نيز از هر كس كه او را عارفانه و عاشقانه و هدفدار زيارت كند و بر او سوگواري نمايد، شفاعتش مي نمايد. [5] .

قرآن، از نظر ساختار و اسلوب و هيئت و محتوا و ديگر ابعاد، به راستي معجزه است، و قرآن ناطق نيز با سر مطهر و پيكر به خون آغشته و خون جوشان و


شهادتگاه گلگونش معجزه است، همان گونه كه به اين واقعيت براي هر انسان انديشمندي در رخدادهاي گوناگون زندگي آشكار است.

قرآن، همواره تازه است و با تكرار تلاوت و نگرش در آن، نه بوي كهنگي مي دهد و نه خسته كننده است.

حسين عليه السلام نيز مصيبت هايش همواره تازه است و به خاطر تكرار و يادآوري بسيار خسته كننده نيست.

قرآن، تلاوتش در دوران سال عبادت، شنيدنش عبادت و نظر كردن بدان هم عبادت است، و حسين عليه السلام نيز سوگواريش عبادت، شركت در مجلس سوگ براي شنيدن مرثيه او عبادت، نشستن در مجلس او عبادت، غم و اندوه به خاطر او عبادت، گريه بر او عبادت، گرياندن بر او عبادت، به شكل گريه كننده و سوگوار او درآمدن نيز عبادت [6] و زيارت او از نزديك و درود فرستادن بر او از راه دور، ديدار زائران و آرزوي شهادت در كنار او و همراه او نيز، عبادت و بندگي خداست. [7] .

در مورد پاسداري از حرمت قرآن و احترام بدان مقرراتي است از آن جمله: نبايد از متن زندگي خارج گردد و بايد از گرد و غبار نشستن بر آن جلوگيري شود، كسي آن را جز با طهارت و پاكيزگي دست نزند و هرگز نبايد با آن بسان كالار فتار گردد و نبايد وسيله ي سوداگري و دنياطلبي و ابزار قدرت و سلطه گري قرار گيرد.

حسين عليه السلام نيز همين گونه است و در مورد احترام به آن حضرت مقرراتي است، اما سوگمندانه بادهاي سهمگين و پر گرد و غبار بر آن گرامي وزيد و پيكر مطهرش را دربر گرفت و ناپاكان و پليدان به پيكر مقدسش دست زدند و دين خود را در برابر ريختن خون پاك او به بهاي اندك و حكومت بر سرزمين ري - كه هرگز بدان نرسيدند - فروختند. [8] .

قرآن، كلام خاموش الهي است و حسين عليه السلام كلام ناطق و گوياي خداست.

قرآن، گرامي، پرشرافت و بزرگ است و حسين عليه السلام نيز گرانمايه و پرشرافت و بزرگوار و علاوه بر همه ي اين ها شهيد و پيشواي شهيدان است.

در قرآن، تاريخ پيامبران، موقعيت و سرگذشت آنان، پيش آمده، همه و همه به صورت سازنده و پرمحتوا و هدفدار بيان گرديده است و


در زندگي شگفت انگيز و تاريخ ساز حسين عليه السلام نيز داستان هاي پيام آوران خدا و سرگذشت آنان به روشني و به صورت سازنده اي ترسيم شده است.

آيات روشن و روشنگر قرآن شش هزار و ششصد و شصت و شش [9] آيه است و در پيكر مقدس حسين عليه السلام نيز آيات آشكار هزار و نهصد، چهار هزار [10] و بيشتر هم گفته شده است و اگر زخم هايي كه بر روي زخم هاي پيشين ايجاد شد و آنچه بر اثر جنايت پايمال كردن پيكر مقدس بر آن وارد شد، به حساب آوريم به شمار آيات قرآن مي رسد.

در صد و چهارده جاي قرآن، واژه گرانقدر بسم الله آمده است و در پيكر مقدس حسين عليه السلام نيز تنها زخم هاي شمشير كه مانند بسم الله بود به همان شمار مي رسيد.قرآن، از جزءها، سوره ها، سطرها، واژه ها، حروف، نقطه ها و حركات مختلف تشكيل شده است، پيكر مقدس حسين عليه السلام نيز جزءها، سوره ها، سطرها، واژه ها، حروف، نقطه ها و حركات متعدد داشت كه همه از فرود آمدن شمشيرها، نيزه هاي ظالمانه، و فرود تيرها بر نقطه اي از پيكر مقدس و خروج آن از نقطه ي ديگر بدن پديد آمده بود.

قرآن بر چهار بخش قابل تقسيم است: مثاني يا سوره ي فاتحه، سوره هاي طولاني، سوره هايي كه شمار آياتش به مرز صد و فراتر از آن مي رسد و ديگر، آخرين بخش قرآن و سوره هاي كوتاه، حسين عليه السلام نيز همين گونه است، سر مقدسش بر فراز نيزه هاي ستم، پيكر پاكش در كربلا بر روي ريگ هاي تفتيده، خون جوشانش بر بال پرندگان [11] و در شيشه ي سبز رنگي نزد يكي از فرشتگان [12] و اعضا و پيوندهاي بدنش بر روي خاك در هر سو، پراكنده بود.

قرآن از سي جزء تشكيل شده است و هر جزء آن را بر دو قسم تقسيم كرده و آن را شصت پاره ناميده اند، در مورد پيكر مقدس حسين عليه السلام در اين مقايسه نمي دانم


چه بگويم؟

خداوند، قرآن شريف را با سي و دو نام خوانده است، همين گونه اين نام هاي سي و دو گانه با حسين عليه السلام صادق و هماهنگ است.

خداوند، قرآن را مبارك و پربركت ناميد و فرمود:

«... هذا ذكر مبارك....» [13] .

اين مبارك قرآني است كه فروفرستاده ايم.

و نيز آن مكان مقدسي را كه با موسي عليه السلام سخن گفت، سرزمين بركت ناميد. [14] .

و نيز درخت زيتون را در سوره ي مباركه ي نور و آيه ي نور، مبارك ناميد. [15] .

و نيز عيسي عليه السلام را مبارك ناميد كه از زبان خودش ترسيم مي كند كه در گاهواره به قدرت خدا فرمود: «من بنده ي خدا هستم... و هر كجا كه باشم مرا بركت داد.» [16] .

و نيز آب باران را پربركت ناميد و فرمود: «و از آسمان آبي پربركت فروفرستاديم.» [17] .

و نيز شب قدر را پربركت ناميد و فرمود: «شب قدر بهتر از هزار ماه است.» [18] .

و خداوند حسين عليه السلام را به هنگام تولد و نامگذاري وجود مباركش در پرتو وحي به پيامبرش مبارك ناميد [19] كه در بخش گذشته با عنوان الطاف خاص خدا به حسين عليه السلام طي روايت شگفتي كه بيانگر فضيلت بي نظير و والاي آن حضرت بود، از نظر گرامي شما خواننده ي عزيز گذشت.

قرآن، براي مردم باايمان، شفابخش و مايه ي رحمت است [20] حسين عليه السلام نيز براي بيمارهاي دروني و باطني آنان و تربت پاك او نيز براي بيماري هاي جسمي آنان شفابخش است [21] و براي مردم باايمان مايه ي رحمت و برتري و بيشترين وسيله ي رستگاري آنان نور وجود حسين عليه السلام است.

قرآن، نور است و حسين عليه السلام نيز نور است؛ حتي آن لحظاتي كه پيكر مطهرش به


خاك و خون آغشته و بر دشت نينوا خفته بود.

قرآن، همان گونه كه در آيه ي شريفه آمده است روح و مايه راحتي و آرامش جان پيامبر و سبب آسايش مردم است و حسين عليه السلام نيز همان گونه كه در روايت آمده است گل سرسبد بوستان محمد صلي الله عليه و آله و سلم [22] و سبب آسايش و راحتي مردم باايمان است.

قرآن، طبيب حاذق و خيرخواهي است كه قلبها را معالجه مي كند و آنها را به فرمانبرداري از حق وامي دارد و حسين عليه السلام طبيبي است كه بخشي از انسان ها را به سوي اطاعت خدا رهنمون مي گردد و بخشي ديگر را كه گناه كرده باشند، با دعوت به توبه و جبران خطاها و اميد شفاعت به فرمانبرداري خدا سوق مي دهد. [23] .

قرآن مژده رسان و هشدار دهنده است و حسين عليه السلام نيز همين گونه بشارت دهنده و هشدار دهنده است.

قرآن، كتاب روشنگر است و حسين عليه السلام نيز پيشواي روشنگر كه حق را از باطل، و پيروان هر كدام از آن دو را، روشن و مشخص مي سازد.

قرآن، براي هر انسان باايماني ذكر و يادآوري است و حسين عليه السلام نيز ذكر و ياد پيامبر گرامي در همه ي عمر شريف او بود كه پيوسته حسين عليه السلام را ياد مي كرد.

در قرآن كريم، دو آيه ي شريفه ي آيةالكرسي و آيه ي نور است و حسين عليه السلام داراي كرسي و مقامي است كه جايگاه علم الهي است و در آن گرامي، آيه نوري است كه با ظلمت و تاريكي شب و با خاك و خون، به خاموشي نمي گرايد.

در قرآن، آيه هاي شفا و شفابخش و آيات اميد و رحمت است و حسين عليه السلام نيز آيات و نشانه هاي رحمتي دارد، ويژگي هايي براي شفا، و وسايل و اسبابي براي اميد و اميد بستن، و علل كامل و جامعي براي رحمت الهي است.

قرآن، از آغاز پيدايش تا استقرارش در بهشت پس از فرجام اين جهان، چهارده منزلگاه و مرتبه دارد... چرا كه موجود گرانقدري است كه داراي پيام ها و منزلگاه ها و مراحل فرود است و با شايستگان مهر و دوستي مي ورزد و با بدانديشان و ظالمان سر آشتي ندارد.



پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 36، ص 205 و ج 94، ص 184.

[2] سوره ي قدر، آيه ي 1.

[3] بحارالانوار، ج 43، ص 243.

[4] بحارالانوار، ج 92، ص 20 و 24.

[5] بحارالانوار، ج 44، ص 281.

[6] بحارالانوار، ج 44، ص 288 و 308.

[7] بحارالانوار، ج 44، ص 286.

[8] بحارالانوار، ج 44، ص 306 و ج 45، ص 187.

[9] اين رقم را ميبدي در شکف الاسرار، ج 10، ص 682 گفته و بر سر زبانها افتاده است، ولي طبق روايتي که مرحوم طبرسي در مجمع البيان، ج 10، ص 406، از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم نقل کرده، مجموع آيات قرآن 6236 آيه مي باشد، اما بر اساس شماره گذاري هاي رايج تعداد آيات قرآن 6223 مي باشد.

تذکر اين نکته ضروري است که اين اختلاف مربوط به شماره گذاري آيات مي باشد و هرگز به معناي وجود کم و کاستي در قرآن نيست.

[10] بحارالانوار، ج 45، ص 50.

[11] بحارالانوار، ج 45، ص 191.

[12] بحارالانوار، ج 45، ص 3.

[13] سوره ي انبياء، آيه ي 50.

[14] سوره ي قصص، آيه ي 30.

[15] سوره ي نور، آيه ي 35.

[16] سوره ي مريم، آيه ي 31.

[17] سوره ي ق، آيه ي 9.

[18] سوره ي قدر، آيه ي 3.

[19] بحارالانوار، ج 44، ص 238.

[20] سوره ي اسراء، آيه ي 82.

[21] بحارالانوار، ج 101، ص 123.

[22] بحارالانوار، ج 43، ص 264.

[23] بحارالانوار، ج 43، ص 259.