بازگشت

دو پاداش پرشكوه ديگر


از روايات رسيده، دو امتياز و دو پاداش پرشكوه ديگر هم براي زيارت حسين عليه السلام دريافت مي گردد كه درخور بحث جداگانه است.

1- علاوه بر پاداش ها و امتيازات بسياري كه براي زيارت آن حضرت برشمرديم روايتي با سند معتبر نشانگر آن است كه:

«فرشته ي نويسنده ي اعمال شايسته و پاداش آنها، از همان لحظاتي كه فردي تصميم به زيارت حسين عليه السلام مي گيرد، مشغول نوشتن آن عمل بزرگ عبادي و پاداشش در نامه ي عمل زائر مي شود و اين كار تا روز رستاخيز ادامه دارد.» [1] چرا كه ماهيت زيارت آن حضرت عمل شايسته است نه در حكم عمل شايسته؛ بلكه از برترين و بالاترين باقيات صالحات است و آنچه انديشه ها را بهت زده مي سازد، اين است كه در اين روايت، شانزده فضيلت مخصوص است كه هر كدام برتر از يك صد فضيلت است.

يكي از آن فضيلت ها اين است كه به هر واژه اي از واژه هاي زيارتنامه، بهره ي پرشكوهي از رحمت خدا به زائر آن حضرت ارزاني مي گردد. [2] و شگفت انگيزتر اين كه با اين وصف در روايت قيد شده است كه اين پاداش پرشكوه تنها بخشي از پاداش زيارت آن حضرت است.

مفضل مي گويد: امام صادق عليه السلام از من پرسيد: «ميان شما و قبر شريف حسين عليه السلام چقدر فاصله است؟»

پاسخ دادم: «يك روز و اندكي.»

فرمود: «آن حضرت را زيارت مي كني؟»

پاسخ دادم: «چرا!»

فرمود: «آيا مي خواهي با بيان برخي از پاداش زيارت او شادمانت سازم؟»

پاسخ دادم: «چرا، فدايت شوم.»

فرمود: «هنگامي كه فردي از شما، زاد و توشه ي خويش را به آهنگ زيارت آن حضرت آماده مي سازد، آسمانيان او را بشارت مي دهند و هنگامي كه از منزل خويش پياده يا با مركب حركت مي كند خداوند چهار هزار فرشته را مي گمارد تا رسيدن به شهادتگاه حسين عليه السلام بر او درود مي گويند.»


آن گاه خطاب به من فرمود:

«هنگامي كه به شهادتگاه او رسيدي در كنار درب ورودي بايست و با اين واژه ها و جملات پرمحتوا او را زيارت كن كه براي هر واژه اي بهره ي شكوهمندي از رحمت خدا خواهي داشت.»

از آن حضرت پرسيدم: «با كدام واژه ها؟»

فرمود: «اين گونه و با اين جملات:

السلام عليك يا وارث آدم صفوة الله،

السلام عليك يا وارث نوح نبي الله،

السلام عليك يا وارث ابراهيم خليل الله،

السلام عليك يا وارث موسي كليم الله.

السلام عليك يا وارث عيسي روح الله،

السلام عليك يا وارث محمد حبيب الله،

السلام عليك يا وارث وصي رسول الله،

السلام عليك يا وارث الحسن الرضي،

السلام عليك يا وارث فاطمة بنت رسول الله،

السلام عليك ايها الشهيد الصديق،

السلام عليك ايها الوصي البار التقي،

السلام عليك و علي الارواح التي حلت بفنائك و أناخت برحلك،

السلام علي ملائكة الله المحدقين بك،

اشهد انك قد اقمت الصلاة و اتيت الزكاة و أمرت بالمعروف و نهيت عن المنكر و عبدت الله مخلصا حتي أتاك اليقين،

و السلام عليك و رحمة الله و بركاته.

سلام بر تو اي وارث آدم، برگزيده خدا،

سلام بر تو اي وارث نوح، پيامبر خدا،

سلام بر تو اي وارث ابراهيم، دوست خدا،

سلام بر تو اي وارث موسي، همسخن خدا،

سلام بر تو اي وارث عيسي، روح خدا،

سلام بر تو اي وارث محمد، حبيب خدا،

سلام بر تو اي وارث جانشين راستين پيامبر خدا،


سلام بر تو اي وارث حسن آن پيشواي بزرگ و پسنديده،

سلام بر تو اي وارث فاطمه، دخت گرانقدر پيامبر،

سلام بر تو اي شهيد درست كردار و هماره راستگو،

سلام بر تو اي جانشين نيكو كردار و تقواپيشه،

سلام بر تو و جان هايي كه در آستانت بدرود گفتند و در اردوگاهت فرود آمدند؛

سلام بر فرشتگاني كه گرداگردت حلقه زده اند.

گواهي مي دهم كه تو به راستي نماز و فرهنگ را بر پا داشتي و زكات را پرداختي و به كارهاي پسنديده فراخواندي و از كارهاي ناپسند هشدار دادي و خداي را تا سرحد يقين و واپسين لحظات، خالصانه پرستش كردي.

درود خدا و رحمت و بركاتش بر تو باد.

آن گاه در كنار شهادتگاه او سعي كن كه به هر گامي كه برداري و بگذاري، پاداش به خون غلطيدن در راه حق را خواهي داشت.

هنگامي كه به قبر شريف رسيدي، آن را بوسه باران كن و با دست و چهره آن را لمس نما و بگو:

«السلام عليك يا حجة الله في سمائه و أرضه.»

درود بر تو اي حجت خدا در آسمان ها و زمين!

آن گاه نماز زيارت بگذار كه هر ركعت نماز تو در آنجا پاداش هزار حج و هزار عمره و آزاد ساختن هزار برده و هزار بار قيام و پيكار در راه خدا به همراه پيام آوري از پيامبران مرسل را خواهد داشت.

هنگامي كه از زيارت قبر او بازمي گردي اگر گوش جان سپاري و نداي ندا كننده را بشنوي همه ي عمر در كوي او اقامت خواهي گزيد.

آن ندا كننده مي گويد: هان! اي بنده ي خوب خدا! خوشا به حالت، بهره ي شكوهمندي گرفتي و نجات يافتي خداوند گذشته ات را مورد بخشايش قرار داد.اينك، زندگي را از نو آغاز كن.»

اينك، اگر زائر حسين عليه السلام در همان سال يا همان ماه و روز، جهان را بدرود گويد؛ تنها ذات اقدس الهي جان معطرش را قبض مي كند و فرشتگان تا رسيدن به خانه اش بر او درود مي فرستند، آن گاه مي گويند:

«پروردگارا! اين بنده تو كه قبر فرزند پيامبر محبوبت را زيارت نمود، اينك به خانه اش بازگشته است برنامه ي ما چيست؟»


ندا مي رسد كه:

«درب خانه اش بمانيد و تا آخرين لحظات زندگي اش ستايش و تقديس خدا كنيد و پاداش آن را در كارنامه ي زندگي او بنويسيد.»

و آنان هم چنان عمل خواهند كرد.هنگامي كه از دنيا رفت، در تشييع جنازه و غسل و كفن نمودن و نماز بر او حاضر مي گردند، آن گاه به بارگاه خدا عرضه مي دارند: «پروردگارا! اينك وظيفه ي ما چيست؟»

ندا مي رسد كه: «اينك، در كنار قبر بنده شايسته ام بمانيد و تا روز رستاخيز خداي را ستايش و تقديس كنيد و پاداش آن را در كارنامه ي زندگي او بنويسيد.» [3] .

2- پاداش پرشكوه ديگر، كه طبق روايات به زائر حسين عليه السلام ارزاني مي گردد، اين است كه هر كس عارفانه و عاشقانه او را زيارت كند، چنان است كه گويي خدا را در عرشش زيارت نموده است. [4] .

اين كنايه از شدت قرب به خدا و اوج به كمال است و فراتر از اين مقام اين است كه به بركت زيارت حسين عليه السلام خدا از او ديدار مي كند، چرا كه در روايت آمده است كه: «هر كس حسين عليه السلام را شب جمعه زيارت كند، زيارت خدا را درك مي كند و خدا از او ديدار مي نمايد.» [5] .

روشن است كه ديدار خدا و زيارت او، كنايه از لطف خاص او و باران رحمت خدا بر اوست و كسي كه باران رحمت خدا بر او باريدن كند هرگز محروم نخواهد شد و از آن بي بهره نخواهد گشت.

با دقت در روايت كه نشانگر قرب خاص معنوي زائر حسين عليه السلام به بارگاه خداست، به اينجا مي رسيم كه در زيارت او، پاداش و بهره اي از رحمت الهي خواهد بود كه فراتر از آن نشايد.

و در روايت ديگري آمده است كه: «هر كس مي خواهد در روز رستاخيز به خدا نظر كند بايد حسين عليه السلام را بسيار زيارت كند.» [6] .

اين سه تعبير يعني: «زيارت خدا»، «ديدار با خدا» و «نظر به رحمت خدا» تعبيرهاي سه گانه اي هستند كه نهايت قرب و بالاترين درجه ي معنوي انسان را نشانگرند.قربي كه فراتر از آن نيست وبه خار همين نكته ي ظريف و عميق است كه


اين ويژگي را به صورت جداگانه بحث كرديم، چرا كه اين خود، با همه ي پاداش هاي زيارت او برابر، بلكه بر همه ي آنها سرآمد است.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 101، ص 163 و 164.

[2] بحارالانوار، ج 101، ص 163.

[3] بحارالانوار، ج 101، ص 163 و 164.

[4] بحارالانوار، ج 101، ص 76.

[5] بحارالانوار، ج 101، ص 60.

[6] بحارالانوار، ج 101، ص 77.