بازگشت

حج بيت الله


عمل عبادي حج برتر از ديگر كارهاي شايسته است، حتي از نماز، چرا كه علاوه بر آن محتواي عظيم عباديش، نماز هم دارد.


در روايات، در مقايسه حج و زيارت آن حضرت، گاه براي زيارت او پاداشي معادل يك عمره و گاه يك حج و گاه دوازده حج و در برخي بيست حج و در برخي بيست و دو حج و گاه صد و هشتاد حج و زماني صد هزار حج ارزيابي شده است و گاه هر گامي در راه زيارت او معادل يك حج و هر برداشتن گامي به سوي كوي او، با يك عمره، برابر شناخته شده است. [1] .

در روايت مردي به نام بشير دهّان در مورد زيارت آن حضرت در شبانه روز عرفه آمده است كه: «فردي از شما كه بر ساحل فرات غسل زيارت مي كند، آن گاه به كوي دوست حركت مي نمايد، اگر به راستي عارف به حق حسين عليه السلام و اقتدا كننده به او باشد، خداوند براي هر گامي كه برمي دارد و مي نهد، پاداشي معادل يك صد حج پذيرفته شده و يك صد عمره ي پاك و شايسته، بدو عنايت مي كند.» [2] .

در برخي روايات اين معادله با اين قيد همراه مي شود كه پاداش حج با پيامبر، در برخي ديگر از روايات به صورت پاداش حج پذيرفته شده با پيامبر و در برخي ديگر به دو، ده، سي، پنجاه و صد حج، افزايش مي يابد.

در برخي روايات اين معادله به صورت شگفت آوري اوج مي گيرد و زيارت حسين عليه السلام نه ثواب انجام حج با پيامبر، بلكه به ثواب حج شخصي آن حضرت مي رسد آن هم نه يك حج از حج هايي كه آن گرامي انجام داد، بلكه فراتر از اين.

اين مطلب را پيشتر در روايتي از پيامبر گرامي آورديم كه در بخشي از آن مي فرمايد:

«هر كسي فرزندم حسين عليه السلام را با معرفت زيارت كند، خداوند براي او پاداشي معادل پاداش نود حج، از حج هاي انجام شده ي همه ي عمر مرا در كارنامه ي عملش مي نويسد.» [3] .

روشن است كه تفاوت ميان روايات، هيچ مشكلي ايجاد نمي كند، چرا كه اين تفاوت پاداش، برخاسته از تفاوت درجات عرفان و اخلاص و ايمان زائرين نسبت به خدا و پيامبر و ائمه عليهم السلام، به ويژه خود پيشواي شهيدان و نيز برخاسته از درجات يقين و باور آنان بر كرامت و عظمت حسين عليه السلام از آن جمله اين امتياز شگرف است


كه پيامبر فرمود:

«حسين مني و انا من حسين.» [4] .

بنابراين، تفاوت پاداش، برخاسته از تفاوت عرفان و ايمان و اخلاص و مهر به آن حضرت است.براي نمونه:

در روايت آمده است كه پاداش زيارت آن حضرت با حج پيامبر برابري مي كند، به نظر مي رسد از جمله دلايل اين معادله اين است كه:

هنگامي كه زائر حسين عليه السلام در اوج شور و شوق و با قلبي لبريز از عشق به او و نياي بزرگش به بارگاه او روي مي آورد در حقيقت بيت الله واقعي را زيارت كرده است، آن هم نه با قلب خودش، بلكه با قلبي مشابه و مناسب با قلب مصفاي پيامبر از نظر مهر به حسين عليه السلام.

و هنگامي كه در كنار قبر مطهرش حضور مي يابد يا از راه دور با نهايت شور و عشق قلبش را به سوي او متوجه مي سازد و با اندوه عميق قلبي به خاطر مصايب وارده بر او، آن حضرت را زيارت مي كند، چنان است كه گويا با قلب پيامبر آهنگ او كرده است.

پس، هنگامي كه قلب مطهر پيامبر بر او مهر مي ورزد تا جايي كه اگر در حال سجده است و حسين بر پشت او، مي كوشد تا او را با مهر و محبت به زمين گذارد. [5] .

حال اگر زائر حسين عليه السلام لحظات بر خاك افتادن آن گرامي را با زخم هاي بي شمار و با ضربت كاري عنصر پليدي چون ابن وهب [6] در ذهن خويش مجسم سازد و از دل و جان بر او درود خالصانه و سلام عاشقانه و برخاسته از دل، هديه كند، چنان است كه گويي پيامبر آهنگ حسين كرده است و نيز از آنجايي كه حسين عليه السلام برتر از خانه ي خداست، پاداش زيارت او به تفاوت درجات ايمان و عرفان زائرانش به طور متفاوت تا نود حج انجام شده در همه ي عمر پيامبر اوج مي گيرد و اينكه در اين حد متوقف شده و فراتر نمي رود، خود رمزي و سرّي از رموز و اسرار مربوط به پيامبر است.



پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 101، ص 28 - 45.

[2] بحارالانوار، ج 101، ص 87.

[3] بحارالانوار، ج 101، ص 35.

[4] بحارالانوار، ج 43، ص 271.

[5] بحارالانوار، ج 43، ص 283.

[6] بحارالانوار، ج 45، ص 55.