بازگشت

مجلس موسي


در طور سينا، بارها مجلس بزرگداشت حسين عليه السلام برپا شد.در آنجا ذكر مصيبت، ضمن وحي از جانب خدا بود و شنونده موسي عليه السلام.


در روايت است كه: روزي يكي از بني اسرائيل موسي را ديد كه چهره اش زرد، اعضاي بدنش لرزان، اندامش تكيده و چشمش به گودي افتاده و با شتاب بسيار به سوي كوه طور مي رود، او دريافت كه به مناجات فراخوانده شده است.گفت: «اي پيامبر خدا! گناهي سهمگين مرتكب شده ام از پروردگارت برايم آمرزش بخواه.»

هنگامي كه موسي به جايگاه نيايش خويش رسيد و به راز و نياز با خدا پرداخت گفت:

«پروردگارا! تو پيش از بيان من، آگاهي كه بنده اي از بندگانت گناهي مرتكب شده و بخشايشت را مي طلبد.»

پاسخ آمد كه: «هر كس طلب آمرزش كند، خواهم آمرزيد جز قاتلان حسين را.»

موسي گفت: «پروردگارا! حسين كيست؟»

ندا آمد: «همو كه ياد و نام او در طور به تو بيان شد.»

پرسدي: «چه كسي او را خواهد كشت؟»

ندا آمد: «تجاوزكاران طغيانگر، در كربلا او را به شهادت خواهند رساند، در حالي كه مركبش به هر سو مي دود، شيهه مي كشد و از بيداد تجاوزكاران در مورد فرزند دخت گرامي پيامبر، دادخواهي مي كند.

بدن گرامي او پس از شهادت، بدون غسل و كفن بر روي ريگ هاي تفتيده ي كربلا، افكنده مي شود و اموالش غارت و خاندانش را در شهرها به اسارت مي برند و يارانش به خون پاك شان، غلطان و سرهايشان همراه سر مقدس سالار خود، بر فراز نيزه ها مي رود.

تشنگي، كودكان خردسالش را هم آغوش مرگ مي سازد و پوست تن بزرگسالشان را پژمرده و پرچين و چروك مي كند.آنان فريادرس مي جويند و ياوري نخواهند داشت و پناه مي طلبند و پناه دهنده اي نمي يابند.»

موسي عليه السلام گريست و خداي جهان آفرين فرمود: «اي موسي! آگاه باش هر كس عارفانه بر او بگريد يا مردم را بگرياند يا خود را به صورت سوگواران داغدار او درآورد، پيكرش بر آتش دوزخ نخواهد سوخت.» [1] .

آري! گوارا باد بر كساني كه بر ايمان توحيدي خود ثابت قدم و تزلزل ناپذير و مخاطب سخن موسي بودند.هر گاه نياز و مطلبي احساس مي كردند يا بخشايش و


آمرزش خدا مي خواستند، از كليم خدا، تقاضا مي كردند تا آن را به هنگام نيايش با خدا به بارگاهش عرضه دارد.

اما بشارتتان باد كه ما نيز كليم الله، صاحب يد و بيضا و عصا، آورنده ي آيات و نشانه هاي الهي داريم.او نه در كوه طور؛ بلكه بر سمت راست عرش پيوسته در نيايش است و بدون تقاضاي ما، برايمان طلب بخشايش مي كند؛ با اين فرق كه رنگ چهره كليم ما به زردي نگراييده، بلكه گلگون گشته است.اعضا و اندام هايش لرزان نيست، بلكه اعضا و رگ ها و پيوندهاي بدنش به شمشير بيداد، قطعه قطعه شده است.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 44، ص 308.