بازگشت

مجلس آدم در كربلا


هنگام سير آدم در زمين، به نقطه اي كه شهادتگاه حسين عليه السلام است، رسيد.در آنجا پايش لغزيد و درغلطيد و خون از پايش جاري شد، سر به آسمان بلند كرد كه: «بار خدايا! آيا گناهي از من سر زده است كه اين گونه كيفر مي شوم؟»، بدون وحي رسيد كه: «نه! بلكه در اين سرزمين، فرزندت حسين، به دست ارتجاع طلبان سياهكار به شهادت مي رسد.خون تو به نشان همدردي و همرنگي با او به زمين ريخت.»

آدم پرسيد: «قاتل او كيست؟»

پيام رسيد كه: «عنصر پليدي به نام يزيد، او را لعن و نفرين كن.»

آدم او را نفرين كرد و به سوي كوه عرفات گام سپرد. [1] .


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 44، ص 242.