بازگشت

اقسام مهر قلبي به حسين


بحث ديگر، چگونگي رقت قلب و سوز و گداز و گريه بر آن حضرت است، كه خود به چند گونه است:

1- نخستين مرحله ي گريه بر او، اندوه زدگي دل است و ثمره اش اين است كه نفس كشيدن انسان، پاداش ستايش خدا را دارد.در روايت آمده است كه:

«تنفس فردي كه به خاطر ستم بر ما اندوهگين مي گردد، بسان تسبيح خدا گفتن است.» [1] .

2- مرحله ي دوم، دردمند شدن دل است.در روايت است كه: «هر قلبي به خاطر ما دردمند گردد، به هنگام مرگش به گونه اي شادمان مي گردد كه شادمانيش تا ورود به حوض ادامه دارد.» [2] .

3- مرحله ي سوم، حلقه زدن اشك در ديدگان سوگوار است و اين چيزي است كه محبت خدا را برمي انگيزد.از امام صادق عليه السلام آورده اند كه فرمود: «سوگوار بر حسين عليه السلام پيش از آنكه اشك از ديدگانش فروريزد، مورد مهر و محبت خدا قرار مي گيرد.» [3] .

4- مرحله ي چهارم، مرحله ي جريان يافتن اشك از ديدگان است، هر چند اندك و اين چيزي است كه باعث آمرزش گناهان مي گردد، گرچه به اندازه كف دريا باشد. [4] .


5- مرحله ي پنجم، ريزش قطرات اشك از چشم است و اين همان چيزي است كه در بيان خاصيت آن فرمود: «هنگامي كه اشك از ديدگان سوگوار بر حسين جاري مي گردد، اگر قطره اي از آن به آتش هاي شعله ور و پرشراره ي دوزخ بيفتد، آن را خاموش مي سازد.» [5] .

6- مرحله ي ششم، جريان يافتن اشك و ريختن آن بر چهره و محاسن و سينه است.امام صادق عليه السلام به هنگام شنيدن مرثيه ي حسين عليه السلام اين گونه گريست و آن گاه به گوينده فرمود:

«فرشتگان نيز همانند ما يا بيشتر از ما، در سوگ حسين عليه السلام گريستند و خداوند بهشت را بر تو ارزاني داشت.» [6] .

7- مرحله ي هفتم، فرياد و شيون و ضجه زدن و كشتن خويش در سوگ حسين است.

در مورد نخست امام صادق فرمود: «پروردگارا! بر اين فريادهاي خالصانه اي كه در محبت ما طنين انداز مي گردد، رحمت واسعه ات را فروفرست.» [7] .

و مورد دوم ضجه زدن فاطمه عليها السلام در عزاي حسين است كه هر روز در سوگ فرزندش آنقدر مي گريد كه پيامبر او را تسليت دهد و آرامش بخشد. [8] .

و در مورد گريه تا سرحد بيهوشي و مرگ است كه ابوذر هنگامي كه از شهادت حسين عليه السلام خبر مي داد، گفت:

«اگر بزرگي اين فاجعه را درك كنيد تا سر حد مرگ خواهيد گريست.» [9] .

8- مرحله ي هشتم، فرياد دلخراش در سوگ او، خود آن حضرت بدان دستور داد و شگفت انگيز اين كه يزيد نيز پس از عقب نشيني در برابر امواج بيدادگر نهضت حسين عليه السلام كه دستور سوگواري بر آن حضرت را در كاخ بيداد اموي داد، به همسرش هند گفت:

«برو بر حسين و سوگ او، فرياد و شيون، عزاداري كن.لعنت خدا بر عبيدالله،


كه در مورد او تعجيل كرد.» [10] .

9- مرحله ي نهم، زدن به سر و صورت در سوگ اوست.هنگامي كه خبر شهادت حسين عليه السلام به عبدالله بن عمر رسيد به سر و صورت خود زد و ندا در داد كه: «روزي همانند روز حسين، نخواهد بود.» و آنقدر گريست تا اين كه يزيد او را ساكت ساخت. [11] .

10- مرحله ي دهم، عبارت است از اينكه خود را به صورت سوگواران او درآوري.در اين مورد آمده است كه: «هركس خود را به صورت عزاداران او درآورد و بسان آنان گريه كند بهشت زيبنده ي اوست.» [12] .

يعني اگر قلب، قساوت گرفت و بر مظلوميت او شعله ور نشد، بايد به هنگام مرثيه سرايي بر او، سر را همانند مصيبت زدگان پايين انداخت و با آنان همدردي و همنوايي كرد.

به راستي، نمي دانم چگونه قلب قساوت مي گيرد و به ياد او شراره نمي كشد و در مظلوميت او كه اركان شكيبايي را متزلزل مي كند و مي گرياند، سيلاب اشك نمي ريزد؟

البته منشأ قساوت قلب، در اين مورد دو چيز است:

يكي فرورفتن در دنيا و ارزش هاي مادي و دنياطلبي، كه اين ثمره ي شوم همان است كه در دعاها آمده است كه: «پروردگارا! از قلبي كه خشوع ندارد و شكمي كه سير نمي شود و چشمي كه اشكش جاري نمي گردد به تو پناه مي برم.» [13] .

منشأ ديگر آن هم پرگويي و فرورفتن در گفتار بي محتوا و نسنجيده است [14] و چاره ي آن هم از جمله يتيم نوازي صادقانه و دست پرمهر و محبت بر سر يتيمان كشيدن است كه هم پاداش بسياري دارد و هم قساوت قلب را برطرف مي كند. [15] .

11- مرحله ي يازدهم، سوگواري بر حسين عليه السلام، جالت گريه بدون جريان يافتن اشك است، چرا كه ممكن است به دليل گريه ي بسيار، حالتي پديد آيد كه غدد اشك


از ترشح بازمانند و اشك چشم تمام شود.اين مورد بر خاندان گرانقدرش پس از ورود به مدينه و برپايي محفل سوگواري پيش آمد.... [16] .

12- مرحله ي دوازدهم، حالتي است كه انسان را از آب و غذا بازمي دارد و اين در روايت آمده است كه: يكي از شيعيان به امام صادق عليه السلام عرض كرد كه به هنگام ياد و نام و مظلوميت حسين عليه السلام چنين حالتي به او دست مي دهد كه امام صادق فرمود: «رحمت خدا بر اين حال و بر اين اشك و گريه.» آن گاه پاداش آن را، از واپسين لحظات حيات تا پايان روز حساب رستاخيز، يادآور شد كه خواهد آمد. [17] .


پاورقي

[1] «نفس المهموم لظلمنا تسبيح.» بحارالانوار، ج 44، ص 278.

[2] «و ان الموجع قلبه لنا ليفرح يوم يرانا عند موته فرحة لا تزال تلک الفرحة في قلبه حتي يرد علينا الحوض....» بحارالانوار، ج 44، ص 290.

[3] «و ما بکي... الا رحمه الله قبل أن تخرج الدمعة من عينه....» بحارالانوار، ج 44، ص 290.

[4] «من ذکرنا عنده ففاضت عيناه و لو مثل جناح الذباب غفر له ذنوبه و لو کانت مثل زبد البحر.» بحارالانوار، ج 44، ص 285.

[5] «و ما بکي أحد... فاذا سال دموعه علي خده فلو ان قطرة من دموعه سقطت في جهنم لاطفأت حرّها حتي لا يوجد لها حرّ.» بحارالانوار، ج 44، ص 290.

[6] بحارالانوار، ج 44، ص 283.

[7] بحارالانوار، ج 101، ص 52.

[8] بحارالانوار، ج 45، ص 225.

[9] بحارالانوار، ج 45، ص 219.

[10] بحارالانوار، ج 45، ص 143.

[11] بحارالانوار، ج 45، ص 328.

[12] بحارالانوار، ج 44، ص 288.

[13] بحارالانوار، ج 86، ص 109 و ج 94، ص 301 و ج 98، ص 93.

[14] بحارالانوار، ج 68، ص 281.

[15] بحارالانوار، ج 75، ص 5، وسائل الشيعة (آل البيت)، ج 3، ص 286 و ج 21، ص 375.

[16] بحارالانوار، ج 45، ص 170.

[17] بحارالانوار، ج 44، ص 289.