بازگشت

مردم خواهي و دگر دوستي


مردم خواهي و دگر دوستي، انگيزه ي ديگر رقت قلب و گريه بر ديگري است.

به عنوان مثال: اگر شما بشنويد كه مردي همراه فرزندان، جوانان، كودكان شيرخوار، برادران، خواهران، بانوان و يارانش، در بياباني فرود آمده، بدون هيچ گناهي در محاصره ي بيدادگران خون آشام قرار گرفته، بيدادي بسان بيدادي كه بر حسين عليه السلام رفت بر او مي رود، در اين شرايط به طور قطع قلب شما بر او شعله ور و پاره پاره مي شود، بالاتر از اين، اگر بشنويد كه فردي گناهكار يا حلالگر حرام خدا و يا حرامگر حلال خدا يا دشمن شخصي خودتان يا با فردي كافر، آن گونه وحشيانه و بيرحمانه رفتار شده است، باز هم ترحم و رقت قلب شما بر او، برانگيخته خواهد شد و اشك ديدگانتان جاري.

حسين عليه السلام بي هيچ جرم و گناهي در برابر آن كوردلان مي فرمود:

«آيا كسي از شما را كشته ام كه خون آن را مطالبه مي كنيد؟ يا ثروتي از شما نابود ساخته ام كه عوض و غرامت آن را از من مي طلبيد؟ يا قانوني را تغيير داده ام؟» و آنان پاسخي نداشتند. [1] .

حسين عزيز! جانم فدايت باد! اگر اين گونه هم بود، باز هم درخور اين رفتار وحشيانه اي كه به تو روا داشتند، نبودي، در حالي كه براي تو هيچ جرم و گناهي نبود كه كيفرش اين اعمال ضد بشري امويان باشد.

آري! بياييد تا از ديدگاه بشر دوستانه بر او گريه كنيم و كسي كه از اين ديدگاه بر او اشك نريزد، از جوانمردي بي بهره است.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 45، ص 7.