بازگشت

پيام عبادي


نخست نداهايي كه عبادي است و همگان را به عبادت و يكتاپرستي فرامي خواند:

«يا ايها الناس اعبدوا ربكم الذي خلقكم و الذين من قبلكم لعلكم تتقون.» [1] .

هان اي مردم! پروردگارتان را كه شما و پيشينيانتان را آفريد، بپرستيد، باشد كه پرهيزگار گرديد.

اين ندا، در حقيقت ندا و پيامي است كه بر زبان يكصد و بيست و چهار هزار پيام آور بزرگ خدا و جانشينان آنان و تمامي شايستگان و فرشتگان و فرزانگان و عارفان و پيروان مذاهب و مكاتب جاري شده است.

اينك، تو دوست عزيز! آن گونه كه شايسته است به خود آي و بينديش كه: آيا به راستي پروردگارت را به گونه اي كه پيروان يكي از اديان يا همان ديني كه مدعي پيروي از آن هستي پرستيده وعبادت نموده اي؟

و نيز بينديش كه در همه ي دوران عمر يا بخشي از آن و يا ماهي و يا حتي روزي از عمر خويش آن گونه كه شايسته و بايسته است، بندگي خدا را پيشه ساخته اي؟

به راستي بنگر كه از كدام دسته از بندگان خدا هستي؟

از بندگان گرامي داشته شده؟

از بندگان برگزيده؟

از بندگان مخلص؟

از بندگان بيمه شده در برابر شيطان؟

از بندگان باايمان؟

از بندگان پرواپيشه و باتقوا؟

از بندگان توبه كار؟

از كدام دسته هستي؟ كداميك؟

تو كه با اين انديشه و عملكردت، نه از گروه نخست هستي و نه از گروه دوم و نه از بيمه شدگان در برابر وساوس و دسايس شيطاني كه در تكريم آنان به شيطان هشدار داد كه:

«ان عبادي ليس لك عليهم سلطان.» [2] .


تو را بر بندگان من هيچ چيرگي و تسلطي نيست.

نه از بندگان باايمان او هستي و نه از بندگان باتقواي او، چرا كه نه صفتي از گروه باايمان داري و نه نشاني از تقوا و تقوا پيشگان.

از بندگان اسرافكار او هم نيستي كه پس از گناه با يك تحول دروني و توبه و بازگشت و جبران گذشته بدانان خطاب شد كه:

«لا تقنطوا من رحمة الله....» [3] .

از رحمت خدا مأيوس و نوميد نشويد.

چرا كه به آنان هم فرمود:

«و انيبوا الي ربكم و اسلموا له....» [4] .

پيش از آنكه عذاب فرارسد و كسي به ياريتان برنخيزد به پيشگاه پروردگارتان روي آوريد.

و تو سوگمندانه، از روي آورندگان و بازگشت كنندگان و جبران نمايندگان سياهي هاي گذشته نبودي و هنوز هم در بيراهه ها سرگرداني!!!

اينك، به عبادت خويش در برابر پروردگارت بينديش، خواهي ديد كه عبادت تو نه تنها عبادت بندگان مخلص و عارف نيست، كه آن را شايسته ي سپاس و ستايش شناخته و او را آن گونه كه مي بايد عبادت مي كنند، بلكه همچون عبادت بردگان و تجارت پيشگان و مزدبگيران هم نيست كه براي نجات از آتش و يا رسيدن به بهشت و دريافت مزد، خدا را عبادت مي كنند. [5] .

آري! به عبادت خويش در برابر پروردگارت بنگر، خواهي ديد كه عبادت و پرستش تو نه تنها همچون عبادت بندگان خالص و عارف، تنها به خاطر سپاس از او نيست، بلكه بسان بندگان برده صفت و تجارت پيشه هم نيست كه براي تجارت از آتش يا به طمع دريافت بهشت و رسيدن به كاميابي انجام شود.

اي كاش! ما به همين اكتفا كرده بوديم و در اين مرحله توقف، كه خداي را در هيچ جلوه و بعدي از ابعاد و جلوه هاي عبادت و بندگي نپرستيده باشيم و بس.اما بدبختانه نه تنها نپرستيده ايم، بلكه دشمن خود و خداي خود را پرستيده ايم.تازه به


پرستش شيطان هم بسنده نكرديم، بلكه در كنار او هواهاي دل، دينار و درهم، بتها و معبودهاي بي شمار ديگري را هم عبادت كرديم.

اي كاش! به همين اكتفا مي كرديم كه آنها را به نوعي بپرستيم، اما اين درد را بايد به كجا برد كه ما اين معبودهاي پوشالي را به انواع و اقسام پرستش ها و تمامي جلوه هاي عبادت و بندگي پرستيديم و طوق بندگي شان را به گردن انداختيم و هر رطب و يابسي يافتيم، پذيرفتيم!!!

اينك كه به رابطه خود و پروردگارت نگريستي و حقيقت عبادت خود در پيشگاه او را شناختي، آگاه باش كه در پرتو نور وجود حسين عليه السلام ممكن است به همه ي ابعاد و اقسام عبادت و پرستش خدا، كه بدان ها مخاطب شده اي، نايل آيي و نيز ممكن است به بركت پيروي و اقتداي به او، به بالاترين مرتبه ي بندگي خدا برسي.

خواهي گفت: چگونه و از چه راهي؟

پاسخ اين است: اين گونه و از اين راه ها:

1- هنگامي كه شما به زيارت عارفانه و عاشقانه ي حسين عليه السلام توفيق يابي به پاداش آن، به مرتبه اي از مراتب بندگان گرامي او كه فرشتگانند، نايل خواهي آمد، چرا كه بلندي درجه و مقام آنان به خاطر مراتب عبادت و بندگي آنهاست و زائر حسين عليه السلام به نماز و تسبيح و تقديس فرشتگان تا روز رستاخيز بهره مند است. [6] .

در روايات، پاداش زائر آن حضرت فراتر از اين است و تصريح شده است كه فرشتگان تا روز رستاخيز به نيابت از او، بارگاه پيشواي محبوبش را زيارت مي كنند. [7] و از اينجا پيام برخي روايات آشكار مي گردد كه مي فرمايد:

«كسي كه حسين عليه السلام را عارفانه زيارت كند از بندگان گرامي خدا خواهد بود.» [8] .

بنابراين، در پرتو وجود حسين عليه السلام مي توان به مقام بندگي خدا رسيد و از بندگان گرامي او شد.

2- اگر انسان به زيارت عارفانه ي او توفيق يابد، به درجه اي از درجات بندگان برگزيده ي خدا كه پيامبران هستند نايل خواهد شد، چرا كه برخي از اثرات و خواص و پاداش زيارت آن حضرت، نوعي همنشيني با پيامبر و جانشينان او و متنعم شدن به نعمت ها و برخوردار شدن از مهر و دعاي خير آنان و همصحبت شدن و درود گفتن


آنان به زائر حسين عليه السلام است، كه در اين مورد روايات خواهد آمد. [9] .

با اين بيان، در پرتو اقتدا و توسل به حسين عليه السلام مي توان به همنشيني بندگان برگزيده ي خدا مفتخر شد.

3- در پرتو توسل و اقتداي به آن حضرت، مي توان به مرتبه اي از مراتب بندگان شايسته و خالص و باايمان و تقوا پيشه و پارسا و خائف او، نايل آمد و نيز همان گونه كه مي توان در پرتو توسل به او، به مراتب و درجات همه ي بندگان خدا كه برشمرديم، پركشيد.مي توان به پاداش انواع و اقسام عبادت ها نيز، همچون: نماز، روزه، زكات، حج، عمره، جهاد، مرزداري، انواع وقف و صدقه، واجبات و مستحبات و نيز پاداش برترين و بالاترين درجات نيت پسنديده و پاداش عبادت يك عمر، بلكه عبادت همه ي روزگاران دست يافت. [10] .

4- در پرتو وسايل نجات بخش آن حضرت، مي توان به رتبه و مقام بندگان گناهكاري رسيد كه با توبه و بازگشت خالصانه به سوي خدا، به جايي اوج گرفتند كه مورد بخشايش او قرار گرفتند و به آنان خطاب شد كه:

«قل يا عبادي الذين اسرفوا علي أنفسهم لا تقنطوا من رحمة الله....» [11] .

هان! اي بندگان من كه بر زيان خويش اسراف كرده ايد، از رحمت خدا نوميد نشويد چرا كه او همه ي گناهان را مي بخشايد.

و اين مقام با سوگواري عارفانه بر حسين عليه السلام و زيارت خالصانه و عاشقانه ي او، حاصل مي شود؛ چرا كه اين دو، نه تنها باعث بخشايش گناهان گذشته ي انسان مي شود، بلكه گاه گناهان آينده را هم مي بخشايد و نه تنها موجب بخشايش گناهان پدر و مادر انسان مي گردد، بلكه گاه گناهان همه ي كساني را كه دوست بداري، [12] ... كه روايات آن خواهد آمد.


پاورقي

[1] سوره ي بقره، آيه ي 21.

[2] سوره ي اسراء، آيه ي 65.

[3] سوره ي زمر، آيه ي 53.

[4] سوره ي زمر، آيه ي 54.

[5] اشاره به سخن جاودانه ي اميرمؤمنان عليه السلام است که مي فرمايد: «ان قوما عبدوا الله رغبة، فتلک عبادة التجار، و ان قوما عبدوا الله رهبة، فتلک عبادة العبيد....» بحارالانوار، ج 70، ص 169.

[6] بحارالانوار، ج 101، ص 56.

[7] بحارالانوار، ج 101، ص 65.

[8] بحارالانوار، ج 101، ص 18.

[9] بحارالانوار، ج 101، ص 66.

[10] بحارالانوار، ج 101، ص 78، ح 39.

[11] سوره ي زمر، آيه ي 53.

[12] بحارالانوار، ج 101، ص 26 و 27.