بازگشت

ويژگي هاي تربت امام حسين


خداوند بر سرزمين مقدس كربلا و تربت پاك آن حضرت امتيازاتي قرار داد:

1- تربت پاك او را بر كعبه برتري و شرافت بخشيد. [1] .



فمن حديث كربلا و الكعبة

لكربلا بان علو الرتبة



برخي كربلا را برتر از نجف ارزيابي كرده اند با اينكه مرقد مطهر اميرمؤمنان عليه السلام را استثنا كرده و آن را از نظر فضيلت و قداست، همپايه ي تربت امام حسين عليه السلام نگريسته اند.

2- در روايت از امام باقر عليه السلام آمده است كه: «خداوند اين سرزمين مبارك را بيست و چهار هزار سال پيش از آفرينش كعبه پديد آورد و بدانجا نظر رحمت افكند و بركت بخشيد.» [2] .

3- و نيز با اسناد بسياري روايت شده است كه اين سرزمين پيش از آفرينش موجودات به اراده ي آفريدگارش، مقدس و مبارك بود و همچنان خواهد بود تا خداوند آن را برترين نقطه ي بهشت سازد و بهترين مسكن و جايگاه براي دوستانش را، در آن قرار دهد.» [3] .

4- خداوند، اين تربت پاك را چشمه اي از چشمه هاي بهشت و نهري از نهرهاي جاري آن قرار داد. [4] .

5- از سيدالساجدين عليه السلام است كه: «در آستانه ي رستاخيز، آن گاه كه زمين به سخت ترين لرزهايش، لرزانده شود و به سختي به حركت آيد؛ كربلا، اين سرزمين بابركت با همان صافي و گستردگي اش بالا مي رود و از بهترين و زيباترين باغ، از باغ هاي بهشت مي گردد و در ميان همه ي بوستان هاي بهشت مي درخشد، درست بسان ستاره ي درخشنده اي در ميان ستارگان، به گونه اي كه درخشندگي اش ديدگان


بهشتيان را خيره مي سازد و در همان حال فرياد شادمانه سرمي دهد كه:

هان! منم سرزمين مقدس خدا! سرزمين پاك و پربركتي كه پيكر پاك و بارگاه ملكوتي سالار شهيدان و سرور جوانان اهل بهشت را دربر داشتم.» [5] .

6- اين خاك پاك، به گونه اي است كه ذكر گفتن با تسبيح ساخته شده از آن، ثواب ذكر و استغفار را تا هفتاد برابر افزايش مي دهد. [6] .

7- به دست داشتن تسبيح ساخته شده از اين خاك و گرداندن بدون ذكر آن، پاداش ذكر خدا دارد [7] و بدين گونه تسبيحي كه به جاي صاحب آن، ذكر خدا گويد و پاداش ذكر خدا براي گرداننده اش بياورد، چقدر ارزشمند است.

8- هنگامي كه فردي تسبيح ساخته شده از تربت پاك او را به دست گيرد و صبحگاهان بگويد:

«اللهم اني اصبحت اسبحك و امجدك و احمدك و أهللك بعدد ما ادير به سبحتي.»

خدايا! در اين صبحگاه تو را به مقدار گردش اين تسبيح سپاس، تمجيد و ستايش مي كنم و تو را به يكتايي مي خوانم.

به بركت تربت امام حسين عليه السلام تا هنگامي كه در دست اوست، ثواب ذكر خدا برايش نوشته مي شود. [8] .

9- سجده بر خاك كربلا، حجاب هاي پديد آمده از گناه را دريده [9] ، زنگارهاي دل را زدوده، موانع قبولي اعمال و استجابت دعا را كنار زده، و زمين و زمان را نورباران مي سازد.

و اين كه آيا اين فضيلت تنها در سجده بر تربت پاك اوست يا شامل مهرهاي ساخته شده از خاك معمولي آنجا نيز مي شود؟ ديدگاه ها متفاوت است، اما در روايت است كه: «امام صادق عليه السلام مقداري از آن تربت مقدس را در يك ظرف مخصوص به همراه داشت كه آن را مي گسترانيد و بر آن سجده مي كرد.» [10] .

و اين كار و دلايل ديگر نشانگر آن است كه اين فضيلت و برتري بر تربت پاك اوست نه ديگر مصنوعات ساخته شده از خاك عادي آن سرزمين مقدس.

10- خوردن خاك، تحريم شده است و در روايت آمده است كه بسان خوردن


گوشت خوك است [11] و كسي كه بر اثر خوردن خاك بميرد بر او نماز نمي گذارند، با اين وصف تربت امام حسين عليه السلام براي شفا استثناء شده است. [12] البته تربت امام حسين عليه السلام و دريافت اثرات آن در گرو تهيه ي آن از جاي مناسب و چگونگي نگهداري و خوردن آن و از همه مهمتر، درون و نيت پاك و خداجويانه داشتن ضروري است.

يكي از شيعيان مي گويد به امام صادق عليه السلام عرض كردم: «برخي از تربت پاك حسين عليه السلام برمي دارند و از آن نتيجه ي دلخواه خويش را مي گيرند و برخي از همان تربت برمي دارند و سودي نمي برند، رمز اين كار چيست؟»

حضرت فرمود: «سوگند به خدايي كه جز او خدايي نيست، از اين تربت پاك، انسان صادق و خالصي كه به صاحب قبر و خداي او معتقد است برنمي دارد، جز اين كه همان را كه مي نگريسته است، دريافت مي دارد.» [13] .

و نيز نگهداري آن به صورت سربسته توصيه شده است، چرا كه در صورت عدم رعايت شرايط نگهداري تربت، كه يكي سربسته بودن آن است، باعث مي شود تا شياطين آن را مسح كنند و اثر آن زايل گردد. [14] .

11- با خود داشتن تربت پاك آن حضرت، اگر با نيت مصون ماندن از خطرات و بلايا باشد، مؤثر است و همان گونه كه در روايت آمده است: «پناهگاهي است مطمئن.» [15] .

12- قرار دادن آن در ميان اجناس و كالاهاي تجارتي طبق روايت، آن را پربركت مي سازد. [16] .

13- در روايت آمده است كه: «كودكانتان را با تربت مقدس او كام برداريد، چرا كه ايمني بخش آنان خواهد بود.» [17] .

14- به هنگامي كه از آن تربت مقدس به همراه ميت، در قبر گذارند، ايمني بخش او خواهد بود. [18] .

در روايتي آمده است كه: «زني مرتكب فحشا مي گشت و كودكان خود را كه ثمره ي


گناه او بود، مي سوزانيد.هنگامي كه مرد و جسدش را در قبر نهادند، زمين پيكر او را نپذيرفت و بارها بيرون انداخت، با راهنمايي يكي از ائمه عليهم السلام اندكي تربت حسين عليه السلام به همراه بدن در قبر نهادند كه ديگر بيرون نينداخت.» [19] .

15- مخلوط ساختن حنوط به اين تربت مطهر توصيه شده است. [20] .

16- دفن ميت در آن سرزمين، باعث مي شود كه شرايط ورود به بهشت فراهم گردد. [21] .

17- حوريان بهشتي از فرشتگاني كه به زمين فرود مي آيند، از اين تربت مطهر براي تبرك جستن بدان، هديه مي طلبند. [22] .

18- فرشتگان از اين تربت معطر، به پيامبر گرامي هديه آوردند و پيامبر از آن براي خويش برداشت و حسين عليه السلام نيز پيش از شهادت از اين هديه براي خود برداشت كه در اين مورد روايت خواهد آمد.

19- بر اساس روايت معتبري، در اين سرزمين پيش از شهادت حسين عليه السلام دويست پيامبر و دويست جانشين پيامبر و دويست تن از نوادگان پيامبران به شهادت رسيده و در آنجا خفته اند. [23] .

20- بوييدن خاك اين سرزمين، باعث جريان يافتن سيلاب اشك مي گردد و شگفت اين است كه پيش از شهادت آن حضرت نيز اين مسأله براي پيامبر و خود حسين عليه السلام تحقق يافت و آن دو بزرگوار با بوييدن آن تربت پاك، اشك از ديدگانشان جاري شد. [24] .

21- از اين تربت مقدس، هر كجا نگهداري مي شد، با به زمين ريخته شدن خون پاك حسين عليه السلام آن هم به خون تبديل شد، همان گونه كه در روايات بسياري، از جمله اين روايت آمده است كه: به هنگام سفر آسماني معراج و نيز به هنگام شرفيابي امين وحي به محضر پيامبر، مقداري از آن تربت پاك پيش از شهادت امام حسين عليه السلام به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم هديه شد و آن حضرت آن را به ام سلمه داد و فرمود:

«اين را خوب نگه دار، هنگامي كه به خون تبديل شد بدان كه فرزندم حسين را


كشته اند.»

اين بانو مي گويد: «من آن تربت سرخ رنگ را در شيشه اي نهادم و هر روز بر آن مي نگريستم و گراميش مي داشتم.صبح روز عاشورا آن را به حالت طبيعي يافتم، اما هنگامي كه پس از نيم روز به سراغ آن رفتم به ناگاه ديدم به صورت خون تازه اي درآمده است، بي اختيار ضجه زدم و از دل فرياد كشيدم....»

و بانوي ديگري اضافه مي كند كه: «همان شيشه را در دست همسر پيامبر ديده است كه خون تازه اي در درونش در حال جوشش است.» [25] .

22- اين سرزمين مقدس، حزن انگيز است و به مجرد ورود بدان، غم و اندوه انسان را فرامي گيرد، به ويژه با نزديك شدن به قبر شريف و با نظاره به قبر فرزند گراميش در پايين پاي او. [26] .

آري! هر كسي به قبر فرزندش در پايين پاي او نظاره كند و شرايط آن پدر و پسر گرانقدر را در ذهن خويش مجسم سازد، عواطف انساني او شعله ور مي گردد و امواج مهر و محبت نثارشان مي كند، آيا تو نيز اين گونه اي؟

23- هر فرشته اي كه پيامبر را زيارت نمود از اين تربت برگرفت.

در روايت است كه: «هر فرشته اي كه به سوي پيامبر آمد از تربت امام حسين عليه السلام به همراه داشت.» [27] .

همين گونه هر پيامبري از پيام آوران خدا، كه كربلا را زيارت نمود از تربت او برگرفت و آن را بوييد و پوست بدن خويش را با آن متبرك ساخت. [28] .

آري! كربلا تا روز رستاخيز همين گونه زيارتگاه و جايگاه همه ي پيامبران خواهد بود.

24- از الطاف و احترامات ويژه، بر امام حسين عليه السلام اين است كه خداوند چنين مقدر فرمود كه: هر خودكامه اي به او و تربت او جسارت كرد، همو يا ديگري، به تكريم و احترام و تجليل او برمي خيزد و اين واقعيت را خداوند به گونه اي پيش مي آورد كه پيوسته تجليل و احترام بر حرمت شكني و جسارت غالب مي گردد و اثر حرمت شكني را از ميان برمي دارد.


نويسنده، اين واقعيت را از دقت در جريانات متعددي، حدود چهل حادثه دريافت داشته و خداي را بر اين الهام قلبي سپاس مي گذارد.شما نيز با نگرش بر سرنوشت حرمت شكنان و جسارت كنندگان به آن حضرت، واقعيت مورد نظر را دريافت خواهيد كرد.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 101، ص 106 و 107.

[2] بحارالانوار، ج 101، ص 107.

[3] بحارالانوار، ج 101، ص 107.

[4] بحارالانوار، ج 101، ص 111.

[5] بحارالانوار، ج 101، ص 108.

[6] بحارالانوار، ج 101، ص 136.

[7] بحارالانوار، ج 101، ص 136.

[8] بحارالانوار، ج 101، ص 136.

[9] بحارالانوار، ج 101، ص 135.

[10] بحارالانوار، ج 101، ص 135.

[11] بحارالانوار، ج 101، ص 135.

[12] بحارالانوار، ج 101، ص 129.

[13] بحارالانوار، ج 101، ص 122.

[14] بحارالانوار، ج 101، ص 128، 126 و 132.

[15] بحارالانوار، ج 101، ص 118.

[16] بحارالانوار، ج 101، ص 125.

[17] بحارالانوار، ج 101، ص 124.

[18] بحارالانوار، ج 101، ص 136.

[19] بحارالانوار، ج 82، ص 45؛ وسائل الشيعه، ج 2، ص 742.

[20] بحارالانوار، ج 101، ص 133.

[21] بحارالانوار، ج 44، ص 256.

[22] بحارالانوار، ج 101، ص 134.

[23] بحارالانوار، ج 101، ص 116.

[24] بحارالانوار، ج 44، ص 247.

[25] بحارالانوار، ج 45، ص 231 - 227.

[26] بحارالانوار، ج 101، ص 73.

[27] بحارالانوار، ج 44، ص 239.

[28] بحارالانوار، ج 44، ص 236، ح 27 و ج 242 - 244، 44.