فريادرسي و دادخواهي
از لحظاتي كه اين دو كار عملي پسنديده شناخته شده، تاكنون هيچ كس توفيق انجام آنها را بسان آن حضرت به دست نياورده است، براي نمونه:
1- هنگامي كه دشمن تجاوزكار به خيمه هاي او هجوم برد و صداي خاندان محاصره شده اش را شنيد، به بهترين شكل ممكن به كمك آن و درهم شكستن حلقه ي شوم محاصره شتافت و به سپاه اموي فرمود:
«شما با من در پيكاريد، بنابراين آنچه در توان داريد با شمشيرها و نيزه ها و تيرها بر من ببارانيد و به خاندان وحي و رسالت هجوم نبريد.» [1] .
2- آن حضرت به نداي دادخواهانه ي هفتاد و دو تن از ياران خويش كه در واپسين لحظات شهادت او را به فريادرسي و حضور بر بالين خويش مي خواندند، پاسخ مثبت داد؛ همين گونه به نداي پر مهر بيست و هفت تن از قهرمانان خاندانش.گرچه برخي از دادرسي هاي آن حضرت باعث شدت جنگ و صدمات وارده شد؛ همچون حضور او بربالين يادگار گرامي برادر و اين بر وجود مبارك او سخت گران آمد كه فرمود:
«يادگار گرامي برادرم! به خداي سوگند كه بر عمويت گران است كه نداي
مظلومانه ي دادخواهي ات را از ميدان جهاد بشنود و به سويت بشتابد اما كار از كار گذشته باشد.» [2] .
پاورقي
[1] بحارالانوار، ج 45، ص 51؛ تاريخ طبري، ج 5، ص 450؛ کامل ابن اثير، ج 2، ص 571.
[2] «يعز والله علي عمک ان تدعوه فلا يجيبک...» بحارالانوار، ج 45، ص 35.