بازگشت

دوست و دشمن


از ويژگي هاي آن حضرت در اين مورد يكي هم اين است كه او ستوده شده ي دوست و دشمن است و اين از شگفتي هاي روزگار است، كه حتي هماناني كه در ريختن خون پاكش، بر ريگ هاي تفتيده ي نينوا همدست و همداستان شدند و پليدترين پليدي تاريخ بشريت را پديد آوردند، همانان نيز نتوانستند در ستايش او لب فروبندند و او را تمجيد ننمايند.

براي نمونه:

1- معاويه پليدترين عنصر اموي، ضمن وصيت به فرزندش در تحليل وضيعت سياسي و اجتماعي جامعه، به ستايش حسين عليه السلام پرداخت و يزيد را از رويارويي


خشونت بار با او برحذر داشت.... [1] .

2- فرمانده كل سپاه اموي، عمر سعد نيز ضمن برخي اشعار خويش در برابر عظمت آن قله ي سر به آسمان كشيده ي جهان بشريت، سر تعظيم فرود آورد. [2] .

3- مخالفان و قاتلانش، به هنگام رويارويي و پيكار با او، يك صدا زبان به ستايش او گشودند و به عظمت او گواهي كردند. [3] .

4- قاتل آن حضرت، شمر، او را ستود و گفت: «حسين عليه السلام رزم آوري بزرگ و قهرماني عظيم و هماوردي بي نظير است كه كشته شدن به دست او عار نيست.» [4] .

5- يكي از فرماندهان دشمن به نام «سنان»، به هنگام كشتن آن حضرت او را ستود و گفت:



اقتلك اليوم و نفسي تعلم

علما يقينا ليس فيه مزعم



و لا مجال لا و لا تكتم

ان اباك خير من تكلم [5]



اينك در حالي كمر به كشتن تو بسته ام كه يقين دارم پدرت بهترين و والاترين دانايان و سخنوران بود....

6- نيزه دار سر مقدس او نيز، آن حضرت را در بارگاه ستم فرزند پليد مرجانه اينگونه ستود:



املأ ركابي فضة و ذهبا

اني قتلت السيد المحجبا



قتلت خير الناس اما و ابا

و خيرهم اذ ينسبون نسبا [6]



هان اي امير! ركاب مرا آكنده از زر و سيم ساز، چرا كه من سالار گرانقدري را كشته ام.

من بهترين انسان ها از نظر پدر و مادر و ريشه و تبار را به قتل رسانده ام.

7- و شگفتا كه خود يزيد نيز در مجلس شومش، به ستايش حسين عليه السلام برخاست و آن هنگامي بود كه به بركت خون حسين و با فداكاري و پيام رساني پيام رسانان خون مقدسش، موج آگاهي و بيداري تا بارگاه ستم اموي نيز نفوذ كرد و همسرش بي اختيار و با سر برهنه خود را به مجلس يزيد انداخت و در سوگ او به ضجه و


شيون پرداخت، آن گاه بود كه يزيد سر او را پوشانيد و ضمن همدردي با او گفت:

«برو براي حسين مجلس سوگواري برپا ساز و گريه سر ده و بر او ضجه و شيون كن كه «ابن زياد» بدون خواست من در مورد او شتاب كرد و او را به شهادت رسانيد.» [7] .

آري! هنگامي كه يزيد مي گويد براي حسين عليه السلام و در سوگ او شيون كنيد، چرا شما در سوگ او ساكت باشيد...؟!

آيا بر سيد و سالار جوانان بهشت ضجه نمي زنيد...؟

آنچه آمد، تنها برخي از صفات و ويژگي ها و ارزش هاي تحسين برانگيز، حسين عليه السلام است.راستي كه نگارنده به كاري سخت، دست يازيده است، زيرا ما كجا و شناخت او كجا؟ شناخت بزرگ مردي كه پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله و سلم پس از ترسيم شخصيت بزرگ او فرمود:

«هان اي مردم! آنچنانكه شايسته است حسين عليه السلام را بشناسيد و همان گونه كه خدايش او را بر همگان امتياز و برتري بخشيده است برترش داريد.»

به همين دليل، ما نيز با بيان ويژگي ديگري از آن حضرت، اين بخش را به پايان مي بريم.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 44، ص 311.

[2] کامل ابن اثير، ج 2، ص 556.

[3] بحارالانوار، ج 44، ص 318.

[4] بحارالانوار، ج 45، ص 51.

[5] بحارالانوار، ج 45، ص 56.

[6] بحارالانوار، ج 45، ص 128.در مصدر به جاي «املاء» کلمه ي «اوقر» آمده است.

[7] بحارالانوار، ج 45، ص 143.