بازگشت

رهبري جامعه


براي دست يازيدن به اهداف و انديشه هاي بنيادي امام حسين (ع) شيوه اي بايد طراحي شود تا توانمندي برابري با اقتدار حزب حاكم و استقرار نهاد سياسي ديني و سامان دهي مديريت سالم و بالنده را فراهم سازد. روشن است كه اين هدف كلان، با شيوه هاي محدود تأمين نمي گردد و بايد اقتداري فراهم شود تا بتواند با به زير كشيدن حزب حاكم از اريكه قدرت، مديريت و رهبري جامعه را بر عهده گيرد تا به آن اهداف بزرگ نزديك شود. به همين علت مشاهد مي شود كه امام حسين (ع) شيوه اي در پيش گرفت كه رهبري جامعه را عهده دار شود. امام نيك مي دانست كه عامل اصلي ناهنجاري هاي اجتماعي، حزب عثمانيه است و از اقتدار و توانمندي آن نيز به خوبي آگاه بود و مي دانست كه با حاكميت اين حزب، هيچ گونه اقدام اصلاح گرانه اي به هدف نخواهد رسيد. به همين علت، در گفتار و رفتار و شيوه اي كه امام (ع) براي پديداري نهضت به كار گرفت، اين نكته آشكار است كه ايشان براي دست يابي به اهداف خويش تلاش فراوان كرد تا رهبري جامعه را بر عهده گيرد. هنگامي كه پاسخ نامه هاي مردم كوفه را مي نوشت، موضوع درخواست مردم كوفه از آن حضرت، براي به دست گرفتن رهبري را مطرح كرد و نوشت: «و قد فهمت كل الذي اقتصصتم و ذكرتم و مقالة جلّكُمْ انه ليس علينا امام فاقبل؛ [1] .

منظور شما را كه مي گوييد: ما رهبر نداريم، دريافت كردم». در نامه اي كه به مردم بصره نگاشت، شايستگي هاي رهبري خويش را مطرح ساخته، آن گاه فرمود: «و كنا اهله و اوليائه و اوصيائه و ورثته و احق الناس بمقامه في الناس... و نحن نعلم انا احق الناس بذلك الحق المستحق علينا ممن تولّاهُ؛ [2] .

ما اهل بيت رسول خدا (ص) و شايسته ترين افرادي هستيم كه بر جانشيني ما سفارش كرد. ما وارث رسول خدا هستيم و شايسته ترين افراد براي مقام و منصب حضرت، در ميان مردم (رهبري)». امام (ع) در سخنان خويش هنگام رويارويي با سپاه حر فرمود: «نحن اهل بيت محمد و اولي بولاية هذا الامر عليكم من هولاء المدعين ما ليس لهم؛ [3] .

ما اهل بيت محمد هستيم و از اينان، كه منصب حضرت را به زور بر عهده گرفته اند، سزاوارتريم».


پاورقي

[1] تاريخ طبري، ج‏4، ص‏561.

[2] همان، ص‏565.

[3] ارشاد، ج‏2، ص‏79.