بازگشت

فرصت ويژه


از جانبي فرصتي كه در زمان امام حسين (ع) پديدار شد، پيش از آن، براي دو امام همام، امام علي (ع) و امام حسن (ع) فراهم نبود. سياست هاي حزب عثمانيه به رهبري معاويه، در زمان امام علي (ع) به گونه اي زمينه را فراهم ساخت كه داوري دومة الجندل را بر سپاه حضرت علي (ع) تحميل كرد. همين سياست، در ساباط و مدائن، آن گونه نقش ايفا كرد كه معاهده تلخ صلح را بر امام حسن مجتبي (ع) و يارانش نيز تحميل ساخت؛ اما در زمان امام حسين (ع) با مرگ معاويه، سياست هاي وي نيز رخت بر بست و از سوي ديگر، فردي نالايق، سفيه، ناشي و متجاهر به فسق، چون يزيد به جاي معاويه، عهده دار سياست هاي حزب عثمانيه شد. سياست هاي وي آن اندازه ناشيانه و به دور از تدبير بود كه با گذشت اندك زماني حكومت از بني سفيان به بني مروان انتقال يافت. در هر صورت، اينك فرصت مناسبي پديد آمد كه عترت آل رسول (ص) اقدامي بنيادي عليه سياست هاي حزب عثمانيه انجام دهد كه اين فرصت، در طي ده سال امامت امام حسين (ع) فراهم نبود؛ زيرا از سويي سياست هاي معاويه، تفاوت اساسي با سياست هاي يزيد داشت و اگر آن چه در زمان يزيد شكل گرفت، در زمان معاويه پديد مي آمد، چه بسا حضرت را با نيرنگ به شهادت رسانده، آن گاه از خون امام (ع) به سود سياست هاي خويش بهره مي برد، همان بهره اي كه از خون عثمان در مبارزه عليه رقيبان خود، به ويژه پيروان اهل بيت برد و از سوي ديگر، با وجود معاويه، قرار مصالحه، مانع بزرگ ديگري در اين راه بود. به همين علت تا معاويه زنده بود، امام حسين (ع) نيز اقدامي صورت نداد: «ليكن كل رجل منكم حلساً من احلاس بيته مادام معاوية حيّاً؛ [1] .

تا معاويه زنده است، هيچ اقدامي شكل نمي گيرد، همه در خانه هاي خود بايد بمانند». اينك با فرا رسيدن مرگ معاويه، مدت قرارداد نيز به انجام رسيده و زمينه اجتماعي و مردمي نيز موفقيت يك نهضت فراگير را نويد مي داد و فرصت مناسبي براي اقدام عليه سياست هاي حزب عثمانيه فراهم آمده بود.


پاورقي

[1] الامامة و السياسة، ج‏1، ص‏134.