بازگشت

معرفي عترت


در محور دوم، امام همواره بر آشكار ساختن چهره واقعي اهل بيت و بيان فضايل و شايستگي آنان براي رهبري جامعه و جانشيني رسول خدا (ص) تلاش مي كرد و در هر موقعيتي، موضوع رهبري اهل بيت را مطرح مي ساخت. در خطبه معروف منا، كه در جمع ياران و انبوه صحابه ايراد شد، از آنان خواست كه موضوع غدير و معرفي رسول خدا (ص) اميرالمؤمنين را به عنوان جانشيني خود، به همگان ابلاغ كنند. [1] .

هنگامي كه وليد، امام حسين (ع) را فرا خواند و خبر مرگ معاويه را به ايشان داد و موضوع بيعت با يزيد را مطرح ساخت، پاسخ امام به وي اين بود: «انا اهل بيت النبوة و معدن الرسالة و مختلف الملائكة و بنا فتح الله و بنا يختم الله...و مثلي لا يبايع مثله؛ [2] .

ما اهل بيت نبوت و مخزن رسالت و محل آمد و شد فرشتگان هستيم. آغاز و انجام، به بركت ما صورت مي گيرد. شخصي همانند من، كه اين گونه فضايل در او استقرار يافته، با همانند يزيد، كه سراپا فسق است، بيعت نخواهد كرد». امام (ع) در آغازين روز نهضت، اين گونه سخن از شايستگي اهل بيت براي امر رهبري مي گويد: «و نحن اهل البيت اولي بولاية هذا الامر من هؤلاء المدعين ما ليس لهم؛ [3] .

ما اهل بيت رسول خدا سزاوارتر براي منصب رهبري از اينان كه ادعا مي كنند، هستيم». ايشان در نامه اي به مردم بصره، سخن از شايستگي اهل بيت براي رهبري مي گويد: «و نحن نعلم اِنّا احق بذلك الحق المستحق علينا ممن تولّاه؛ [4] .

و ما نيك مي دانيم كه شايسته ترين افراد براي به عهده گرفتن مسؤوليت رهبري، ما اهل بيت هستيم، نه آنان كه اين منصب را تصاحب كرده اند». امام (ع) هنگام رويارويي با سپاه حزب عثمانيه، فضايل دودمان خويش را اين گونه بر مي شمرد: «فانسبوني فانظروا مَنْ انا، ألستُ ابن نبيكم و ابن وصيّه و ابن عمّه و اول المؤمنين المصدق لرسول الله بما جاء به من عند ربّه؟ أو ليس حمزة سيدالشهداء عمّي؟ أَوَ ليس جعفر الطيار في الجنة بجناحين عمّي؟ أولم يبلغكم ما قال رسول الله لي و لأخي: هذان سيّدا شباب اهل الجنّة؟ [5] .

نسل مرا بررسي كنيد، مشاهده كنيد كه من كيستم. آيا من فرزند پيامبر شما نيستم؟ آيا من فرزند جانشين پيامبر و فرزند پسر عموي وي و اولين كسي كه وي را پذيرفت، نيستم؟ آيا حمزه سيدالشهدا و جعفر طيار عموهاي من نيستند؟ آيا فرمايش رسول خدا به گوش شما نرسيده است كه درباره من و برادرم (حسن مجتبي) فرمود: اين دو، سروران جوانان بهشتند؟» پس از مصالحه معاويه با امام حسن (ع) سلطه حزب عثمانيه تا حجاز گسترش يافت، به گونه اي كه معاويه زمينه سفر به مدينه را فراهم ساخت. در مدينه از امام حسين (ع) خواست تا بر فراز منبر قرار گرفته و سخن بگويد. امام نيز از اين فرصت بهره برده، اهل بيت را اين گونه معرفي كرد: «نحن حزب الله الغالبون و عترة نبيه الاقربون و احد الثقلين الذين جعلنا رسول الله ثاني كتاب الله...فاطيعونا فان طاعتنا مفروضة؛ ما حزب الله هميشه پيروز هستيم و ما عترت پيامبر و نزديك ترين افراد به وي هستيم و ما يكي از دو ثَقَل هستيم كه آن را همتاي قرآن قرار داد... از ما پيروي كنيد كه پيروي از ما بر همگان بايسته و لازم است».


پاورقي

[1] الغدير، ج‏1، ص‏198.

[2] بحارالانوار،ج‏44، ص‏325.

[3] وقعة طف، ص‏170.

[4] تاريخ طبري، ج‏4، ص‏565.

[5] ارشاد، ج‏2، ص‏97.