بازگشت

انديشه فرهنگي


انديشه تابناك حسين بن علي (ع) در مصاف با فرهنگ سازي حزب عثمانيه، افكندن پرده نفاق و آشكار ساختن چهره واقعي آنان و نيز معرفي چهره تابناك عترت بود. در محور نخست، امام از هر فرصتي براي رسوا كردن بني اميه بهره مي برد كه به مواردي از انديشه هاي شفاف امام نظر مي افكنيم:

1. زمان حكومت داري معاويه، كه بخشِ عمده آن در دوران امامت امام مجتبي و نيز امام حسين، بود، دوران اقتدار حزب عثمانيه به حساب مي آيد. در اين دوران، به علت تعهد عترت به معاهده صلح حركتي اجتماعي در مبارزه عليه حزب عثمانيه شكل نگرفت. حتي دعوت مردم عراق، به ويژه كوفه، كه از امام مي خواستند اقدامي عملي براي سرنگوني معاويه صورت دهد، پذيرفته نشد؛ اما در مقابله با فرهنگ سازي معاويه، امام حسين (ع) از هيچ تلاشي فروگذار نمي كرد و انديشه اي بالنده را پديدار ساخته و فرهنگ سازي مي كرد تا رفتار جنايت بار آنان را افشا سازد، آن چه بني اميه از مطرح شدن آن، سخت در هراس بودند. دعوت مردم عراق از امام حسين (ع) در زمان معاويه، گواه بر تحرك تشكل هم سو با اهل بيت است كه اين تشكل، گرچه پس از پيمان مصالحه، سركوب شده و آسيب ديد، اما به تدريج هويت خود را باز يافت و با توجه به توان مندي خود، از امام حسين (ع) مي خواست تا با خلع معاويه، رهبري را بر عهده گيرد: «فكتبوا الي الحسين في خلع معاوية والبيعة له؛ [1] .

به امام نامه نگاشتند كه با خلع معاويه از حاكميت، زمينه بيعت با خود را فراهم سازد». اين تحركات، وحشتي در حزب عثمانيه و معاويه پديد آورد كه نتوانست نگراني خود را پنهان سازد. از اين رو، در نامه اي كه به امام حسين (ع) نگاشت، حضرت را از معارضه با وي برحذر داشت: «اما بعد فقد انتهت اليّ منك امورٌ لم اكن اظنك بها رغبة عنها و ان احق الناس بالوفاء لِمَن اعطي بيعة من كان مثلك...و لا تردنّ هذه الامة في فتنةٍ؛ [2] .

از رفتار تو اخباري به من رسيده است كه گمان ندارم به آن ها علاقه مند باشي؛ زيرا سزاوارترين فرد براي پاي بندي به پيمان، شما هستي.... مراقب باش مردم شما را وارد فتنه نسازند». امام در پاسخ به معاويه، بر محورهاي مهم فرهنگي و ناهنجاري هاي اجتماعي پديد آمده به دست حزب عثمانيه و معاويه پا مي فشرد. نخست به اين نكته اشاره مي كند كه من بر تعهد خويش پاي بندم و بر خلاف آن اقدام نخواهم كرد؛ اما با آشكار ساختن جنايات وي حزب عثمانيه را رسوا مي سازد و آن را حزب شيطان، كه از مدار حق بيرون رفته و ملحد است، معرفي مي كند، معاويه را قاتل ياران بزرگ علي (ع)، مانند حجربن عدي و عمرو بن حمق مي نامد. از وي به عنوان مدعي زياد بن ابيه، كه وي را به برادري خويش پذيرفت، ياد مي كند كه مخالف آشكار با سنت نبوي (ص) بود. همچنين از وي به عنوان كسي كه ياران اهل بيت را قتل عام كرده و بر چشمان آنان ميل گداخته كشيده، ياد مي كند. امام (ع) صريحاً به وي مي نويسد كه حاكميت حزب عثمانيه، بزرگ ترين خطر براي امت اسلامي است: «فلا اعلم فتنةً اعظم من ولايتك عليها؛ [3] .

حكومت داري تو را بد ترين خطر براي امت اسلام مي دانم».2. يكي دو سال پيش از مرگ معاويه، امام حسين (ع) هنگام نزديك شدن موسم حج، به همگان اعلام مي كند كه عازم حج خواهد شد. عده اي از بني هاشم و حدود دويست تن از صحابه رسول خدا (ص) و در مجموع، حدود هفتصد نفر از بزرگان، حضرت را در آن سفر، همراهي مي كنند. امام در منا در جمع ياران خطبه اي بسيار مهم ايراد مي كند و در آن، به ناهنجاري ها و رفتار خشونت بار معاويه با آل علي (ع) اشاره و از معاويه به عنوان طاغوت يادمي كند: «فان هذه الطاغية قد صنع بنا و بشيعتنا ما علمتم و رأيتم و شهدتم و بلغكم...». در آن خطابه، حضرت از هواداران خود مي خواهد كه براي احياي حق اهل بيت (حمايت از رهبري آنان) تلاش كنند و پيام حضرت را به همه برسانند: «ثم ارجعوا الي امصاركم و قبائلكم و من ائتمنتموه من الناس و وثقتم به فادعوه الي ما تعلمون من حقّنا؛ هنگامي كه به شهرها و به ميان مردم خويش بازگشتيد و هنگامي كه با افراد مطمئن روبه رو مي شويد، آنان را به مطالبه حق ما فرا خوانيد و آگاه سازيد». هم چنين امام درباره خاموش شدن نور خدا (دين) در ميان مردم هشدار مي دهد و بر ولايت و جانشيني اميرالمؤمنين (ع) تأكيد مي كند و از جمع صحابه، درباره جريان غدير اقرار مي گيرد و تأكيد مي كند كه آنان جريان غدير را همواره در بين مردم مطرح سازند. [4] .

3. در سالي كه معاويه حجر بن عدي و ياران وي را به شهادت رساند، در موسم حج، هنگام روبه رو شدن با امام حسين (ع) مي گويد: «آيا مي داني با شيعيان علي چه كرديم؟ آنان را كشتيم و كفن كرديم و به خاك سپرديم». طاغي زمان، فرصتي به دست آورده تا جنايات خويش را به رخ امام حسين (ع) بكشد. امام در پاسخ وي مي فرمايد: «اما اي معاويه! ما هنگامي كه شيعيان تو را بكشيم، نه آنان را كفن مي كنيم و نه بر آنان نماز مي گزاريم و نه آنان را دفن خواهيم كرد». [5] .

پيام اين سخن، افكندن نقاب نفاق از چهره حزب عثمانيه و آشكار ساختن بي ديني آنان بود. امام موضعي صريح مي گيرد كه اگر هواداران معاويه، به جنگ و ستيز با اهل بيت برخيزند و كشته شوند، حكم كفر بر آنان جاري است، نه حكم ميت مسلمان، تا از غسل، كفن، نماز و دفن شرعي بهره مند شوند. اين افشاي چهره بزك شده طاغي زمان بود كه از نمادهاي ديني، همواره عليه دين بهره مي برد. امام در افشاگري هاي خويش پيشينه ننگين بني اميه را مطرح مي سازد و به همگان اعلام مي دارد كه اين تيره و تبار، تا چه اندازه در كفر و الحاد خود پاي مي فشردند و چه جنگ ها عليه رسول خدا (ص) و مسلمانان بر پا كردند و سرانجام، با شمشير امام علي (ع) در صف مسلمانان ايستادند. [6] آنان را محور اتحاد احزاب مخالف اسلام معرفي مي كند: «طواغيت الامة و بقية الاحزاب؛ [7] .

طاغوت هاي امت اسلامي و بقاياي احزاب چالش گر عليه اسلام».

5. در هنگام فراخواني معاويه، مردم را براي بيعت با يزيد، امام (ع) يزيد را فاسق، شراب خوار، سگ باز، قاتل و سفيه معرفي مي كند. و به معاويه مي نويسد كه تو چنين شخصي را بر مردم مسلط مي سازي. [8] .

نيز در هنگام خودداري از بيعت با يزيد، چهره وي را اين گونه معرفي مي كند: «و يزيد رجل فاسق شارب الخمر قاتل النفس المحترمة معلن بالفسق و مثلي لا يبايع مثله؛ [9] .

يزيد فردي فاسق شراب خوار، قاتل متجاهر به فسق است و انساني مانند من با مانند وي بيعت نخواهد كرد».


پاورقي

[1] ارشاد، ج‏2، ص‏32.

[2] الامامة و السياسة، ج‏1، ص‏145.

[3] الامامة و السياسة، ج‏1، ص‏146؛ انساب و اشراف، ج‏5، ص‏128.

[4] الغدير، ج‏1، ص‏198.

[5] وسائل‏الشيعه، ج‏2، ص‏704؛ بحارالانوار، ج‏44، ص‏129.

[6] انساب اشراف، ج‏5، ص‏129.

[7] فتوح البلدان، ج‏5، ص‏133.

[8] انساب اشراف، ج‏5، ص‏130؛ الامامة و السياسة، ج‏1، ص‏147.

[9] بحارالانوار، ج‏44، ص‏325.